۱۳۹۸ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

تشبثات «تئوریکی» سوبژکتیویستی ـ پراگماتیستی سپیداران (۷)


تضاد اصلی، تضاد فرعی
احمد سپیداری
 
منبع:
نوید نو
 
تحلیلی
از
 یدالله سلطانپور


 
استاد احسان طبری
 در
 بحث مربوط به دیالکتیک در مجموعه نوشته های فلسفی اجتماعی اش، 
ضمن اشاره به مسئلهٔ تضاد 
می گوید:
«مارکسیسم 
در 
جستجوی یافتن منبع تحول ماهیت ها، 
بررسی تضادهای نهفته در ماهیت های عینی 
را، 
مهمترین اسلوب دیالکتیکی 
می شمرد 
که
 نه
 فقط 
قوانین ذاتی یک روند 
را 
روشن می سازد،
 بلکه 
شیو ٔه حل تضادها 
را 
نیز 
به دست می دهد.»
 
معنی تحت اللفظی:
مهمترین اسلوب دیالک تیکی
 از
 دید مارکسیسم
 بررسی تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی
به
مثابه منبع تحول ماهیت ها 
 ست.
 
 بررسی تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی
هم
قوانین ذاتی یک روند
را
روشن می سازد
و
هم
شیوه حل تضادها
را
تعیین می کند.
 
ما
بهتر
است
که
این 
ادعای استاد (و نه رفیق؟) احسان طبری
را
مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم
تا
ببنینم 
چه
سودی
در این ادعای استاد برای طلاب هست:
 
۱
مهمترین اسلوب دیالک تیکی
 از
 دید مارکسیسم
 بررسی تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی
به
مثابه منبع تحول ماهیت ها 
 ست.

استاد احسان طبری
در
 این جمله
ظاهرا
نمی داند 
که
دیالک تیک
ـ چه دیالک تیک ایدئالیستی هگل و چه دیالک تیک ماتریالیستی مارکس و انگلس و لنین ـ
خودش
متد و یا اسلوب 
است.
 
استاد 
اصلا
فکر نمی کند
و
از
خود
نمی پرسد
که
چرا
کلاسیک های مارکسیسم
 اسم فلسفه خود
را
ماتریالیسم دیالک تیکی
گذاشته اند.
 
اگر
استاد
فکر می کرد 
و
از
خود می پرسید،
درمی یافت
که
ماتریالیسم
مکتبی فلسفی
است
و
دیالک تیک 
(به مثابه صفت ماتریالیسم)
متد و یا اسلوب مکتب فلسفی مربوطه
است.
 
متد و یا اسلوب ماتریالیسم 
در
فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
دیالک تیکی
است.
 
متد دیالک تیکی
 ضد آشتی ناپذیر متد متافیزیکی
است.

کلاسیک های مارکسیسم
با

ماتریالیسم دیالک تیکی نامیدن ماتریالیسم خویش
با
همه انواع مختلف ماتریالیسم در تاریخ
مرزبندی کرده اند.

تضاد در قاموس کلاسیک های مارکسیسم
هم
نه
تضاد 
(ضدیت اقطاب)
بلکه
دیالک تیک پیوند و تضاد
(دیالک تیک وحدت و ضدیت اقطاب)
بوده است.

فلاسفه مارکسیست ـ لنینیست
بعدها
تضاد
را
از
صراحت دیالک تیکی
گذرانده اند.

مراجعه کنید
به
دیالک تیک پیوند و تضاد

۲
مهمترین اسلوب دیالک تیکی
 از
 دید مارکسیسم
 بررسی تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی
به
مثابه منبع تحول ماهیت ها 
 ست.
 
این
 ادعای استاد
خیلی قر و قاطی است:
خواننده
اگر
تیز اندیش و سمج و پیگیر 
باشد،
به
این نتیجه خواهد رسید
که
مارکسیسم
حاوی میلیون ها متد و اسلوب دیالک تیکی
است
و
  «بررسی تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی»
مهم ترین متد دیالک تیکی
است.

منظور استاد طبری
اما
همان منظور مارکس و لنین
است:
  
مارکس 
آموزش  تضاد دیالک تیکی 
را 
«سرچشمه تمامت دیالک تیک» 
می نامد.

لنین 
در 
 این آموزش مارکس، 
«هسته دیالک تیک»
 را
 می بیند.
 
اشکال استاد طبری
این
است
که
نمی داند،
که
دیالک تیک
چیست.
 
طبری 
اصلا
با
متد دیالک تیکی
کار نکرده است
تا
به
تجربه
به
اهمیت و عظمت آن
پی ببرد.
 
طبری
استاد ازبر کردن آیات و روایات و احادیث
بوده است.
 
کله طبری
گنجینه ای مملو 
از
آیات و روایات و احادیث مرده و به دردنخور
بوده است.
 
طبری
مرده اندیش
بوده است.
 
دلیل محبوبیت طبری در طویله جماران
هم
همین مرده اندیشی او
بوده است.
 
 
مرده اندیشی
را
ما
مدیون
هوشنگ ابتهاج
(سایه)
رفیق استاد طیری 
هستیم:

سایه
مفهوم زنده اندیشی
را
توسعه داده است:

زندگی 
زیبا ست
ای زیبا پسند

زنده اندیشان
به
زیبایی رسند.

۳
مهمترین اسلوب دیالک تیکی
 از
 دید مارکسیسم
 بررسی تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی
به
مثابه منبع تحول ماهیت ها 
 ست.
 
طبری
در این جمله
دیالک تیک پدیده و ماهیت
را
آگاهانه و یا بطور دیمی
مطرح کرده است
و
نقش تعیین کننده ماهیت
را
برجسته کرده است:
مهمترین متد دیالک تیکی
نه
بررسی تضادهای عینی پدیده ها
بلکه
ماهیت ها ست.
 
این
ضمنا
و
به 
درستی
بدان معنی است
که
نه
تنها
ماهیت ها
بلکه
پدیده ها
نیز
تضادمند
اند.
 
این
اما
ضمنا
دال 
بر
طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) استاد طبری است:
برای اینکه
ماهیت 
فقط
در
دیالک تیک پدیده و ماهیت
(نمود و بود، ظاهر و ذات)
وجود دارد.
 
ضمنا
بدون کشف پدیده و شروع به حرکت از پدیده (فنومن، نمود، ظاهر، صورت)
اصلا
نمی توان 
به
ماهیت پدیده مورد نظر
رسید
و
تضادهای آن
را
بررسی کرد.
 
ماهیت
فقط 
در
پدیده
پدیدار می گردد
و
نه
در
ورای پدیده.
 
ماهیت سیب
در
شکل و شمایل و عطر و بو و طعم سیب
نعره می کشد
و
نه
در
ورای آنها.

۴
مهمترین اسلوب دیالک تیکی
 از
 دید مارکسیسم
 بررسی تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی
به
مثابه منبع تحول ماهیت ها 
 ست.
 
استاد طبری
در
این جمله
تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی
را
منبع تحول ماهیت ها
می داند.
 
محتوای علمی و عینی این اندیشه استاد
این
است
که
همه چیز هستی
از ذره تا کاینات
طبیعت دیالک تیکی
دارد.

یعنی
تضادمند
است.

یعنی
میدان کارزار اقطاب دیالک تیکی
است.
 
ماده
به 
دلیل تضادمندی اش
به
تلنگر خارجی 
و
 به
 تلنگرزن خارجی
(خالق)
مثلا
خدا
نیازی ندارد. 

ماده
خودکفا ست.

۵
مهمترین اسلوب دیالک تیکی
 از
 دید مارکسیسم
 بررسی تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی
به
مثابه منبع تحول ماهیت ها 
 ست.
 
معلوم نیست
که
چرا
استاد طبری
از
ماهیت های عینی (اوبژکتیو)
دم زده است.
 
شاید
قصدش 
انکار ماهیت های سوبژکیتو 
باشد.

این
مفهوم «عینی»
در
« تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی»
اما
برای
طلاب استاد طبری
دردسرزا 
ست:

برای اینکه
حضرت مائو و حریف
تضاد
را
سلب عینیت و واقعیت 
می کنند.

تضاد
در
قاموس مائو و حریف هودار استاد طبری
سوبژکتیویزه
(سوبژکت واره)
می شود.
 
تضاد
در
 دست مدعیان
خمیر واره
 می گردد
تا
بسته به نیاز
فرم بپذیرد.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر