۱۳۹۸ خرداد ۲, پنجشنبه

تشبثات «تئوریکی» سوبژکتیویستی ـ پراگماتیستی سپیداران (۱۰)


تضاد اصلی، تضاد فرعی
احمد سپیداری
 
منبع:
نوید نو
 
تحلیلی
از
 یدالله سلطانپور

۱

استاد طبری
متذکر می گردد 
که
«مبارزان انقلابی 
در 
هر گام مبارزه 
مجبورند 
پدیده های بسیار بغرنج جامعه خود و جامعه بشری 
را 
که 
غالبا 
از 
جهت شکل و محتوی 
نوظهور و ناشناخته
 است، 
به درستی 
بشناسند، 
تا 
بتوانند 
شعار درست، سمت درستِ اقدامِ مبارزه 
را 
دریابند. 
 
طلبه طبری
که
در
نقل قول قبلی
از
«بررسی تضادهای عینی نهفته در ماهیت های عینی (؟)»
قطب نما
ساخته بود،
در
این نقل قول 
از
«شناخت پدیده های (رخدادهای) بسیار بغرنج (و نه ساده) جامعه و جهان»
قطب نما
می سازد.
 
در
واقع
نه
رهنمود قبلی طبری
حائز ارزش عملی
است
(برای اینکه منظور او از مفهوم ادبی مبهم ماهیت های عینی روشن نیست)
و
نه
این رهنمود طبری
حائز ارزش عملی
است.

چون
رخدادهای جامعه و جهان
چه ساده باشند و چه بغرنج
پدیده و نمود
اند
و
تعیین کننده نیستند.

تعیین کننده در دیالک تیک پدیده و ماهیت،
ماهیت
است.

پدیده
فقط
به 
درد راه افتادن از آن و معراج مفهومی به سوی ماهیت
 می خورد.

۲
«مبارزان انقلابی 
در 
هر گام مبارزه 
مجبورند 
پدیده های بسیار بغرنج جامعه خود و جامعه بشری 
را 
که 
غالبا 
از 
جهت شکل و محتوی 
نوظهور و ناشناخته
 است، 
به درستی 
بشناسند، 
تا 
بتوانند 
شعار درست، سمت درستِ اقدامِ مبارزه 
را 
دریابند. 
 
پدیده های جامعه و جهان
به 
زعم طبری
فرم و محتوای نوظهور و ناشناخته
دارند.
 
حالا
صحت حدس ما
اثبات می شود:
پدیده = رخداد.
 
حیرت انگیز
در
این رهنمود استاد طبری
فرو رفتن به چاه تحلیل جامعه و جهان
با
طناب رخدادها (پدیده ها) 
 ست:
«مبارزان انقلابی
 باید
فرم و محتوای رخدادها
را
به
درستی
بشناسند
تا
هم
شعار درست
بدهند
و
هم
سمت درست اقدام مبارزاتی
را
دریابند.»
 
استاد
را
کمترین اعتنایی
 به
 تحلیل ماهیت طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی جامعه و جهان
نیست.
 
فقط
باید
در
مساجد حضور داشت
و
عرعرهای آخوندها
را
یاداشت کرد
و
بر
اساس عرعرها
شعار
داد
و
به
اقدام مبارزتی خود
سمت و سو بخشید.
 
طبری و حزب طبری
اما
حتی
در
این 
زمینه
پیگیر نبوده است:
طبری و حزب طبری
رئالیته عینی
(واقعیت عنیی) 
و
حتی
عرعرهای آخوندها
را
تحریف و توجیه کرده است:
شعار فئودالی نه شرقی ـ نه غربی
را
طبری و حزب طبری
در
زر ورق مرگ بر امریکا
بازتولید و بازتبلیغ
کرده است
و
جان شیرین در راه این تحریف و توجیه ننگین
فدا کرده است.

۳
در
 اینجا
ست 
که 
باید 
در 
کنار مختصات ضرور دیگر، 
به 
منطق علمی لازم 
مجهز بود 
و 
الا 
خطای تشخیص، خطای قضاوت، و لذا خطای اقدام ناگزیر است.»

مختصات ضرور دیگر و منطق علمی لازم
هم
از
مفاهیم ادبی طبری
اند
و
فاقد ارزش عملی
اند.
 
اصلا
منظور طبری از این مفاهیم ادبی فریبا و بی محتوا
روشن نیست.
 
پیش شرط
کسب توان تشخیص و تمیز، قضاوت درست و عمل علمی و انقلابی
تحلیل رئالیستی چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم ها ست
و
پیش شرط کسب توان تحلیل رئالیستی
کسب پیشاپیش توان تفکر مفهومی
است
و
پیش شرط کسب توان تفکر مفهومی،
شناخت مفاهیم فلسفی و فوت و فن کاربست آنها
ست.
 
 ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر