۱۳۹۸ خرداد ۸, چهارشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۶۲)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
حزب مردم فروش توده
مش فرهاد

۱
چگونه و به چه دلیل به این نتیجه رسیده اید که حزب توده مردم فروش بوده است؟

۲
ضمنا
مگر مردم متاعی اند که خرید و فروش شوند؟

۳
حزب توده
حزب توده بوده است.

۴
توده بهتر از حزب توده در صدف سینه اش نپرورده است.

۵
ولی 
از
 کهکشان حزب توده
خورشیدی 
سر کشیده است

۶
خورشیدی فخر انگیز
در
مقیاس جهانی
 
قیام؟

۱
کمون پاریس
نخستین انقلاب پرولتری بوده.

۲
پیروز شده.

۳
با حمله ارتجاع منطقه
به طرز خونینی سرکوب شده و دهها هزار تن از کمونارهای انقلابی پاریس
یا
به قتل رسیده اند
و
یا
به اردوگاه های کار اجباری و بیگاری منتقل شده اند.

۴
کمون پاریس
۷۰ روز
عمر کرده تا کمون بلشویسم ۷۰ سال عمر کند

۵
تز دیکتاتوری پرولتاریا
ثمره درس آموزی از خطای کمون پاریس بوده است
 
فریبا وفی

یک روز از سرِ بی کاری، به بچه های کلاس گفتم:
«انشایی بنویسند با این عنوان که “فقر بهتر است یا عطر؟”»
قافیه ساختن، از سرگرمی هایم بود.

چند نفری از بچه ها نوشتند:
“فقر بهتر از عطر است.”

از بینِ علم و ثروت،
همیشه
علم
را
انتخاب می کردند.

نوشته بودند که “فقر خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد.
ولی عطر،
دم را بیهوش و مدهوش می کند.”

عادت کرده بودند که مجیزِ فقر را بگویند
چون نصیبشان شده بود.

فقط یکی از بچه ها نوشته بود:
“عطر بهتر از فقر است.”

انشایش را هنوز هم دارم.
جالب بود

نوشته بود:
“عطر، حس هایی از آدم را بیدار می کند که فقر، آنها را خاموش کرده است.”

پایان

هی فریبا

انشای دیگری هم بود که در سطل کاغذهای باطله کلاس درس انداخته شده بود.

پدر ما مستخدم مدرسه تو بود
و
آن را پیدا کرده بود و برای ما آورده بود و خوانده بود.

هنوز هم داریمش.

یکی دیگر از بچه ها نوشته بود:
«آخر لامصب
فقر چه ربطی به عطر دارد؟»

و
افزوده بود:
«معلم عزیزم
بگو تا خون بریزم.

مقایسه متد بدی نیست.
یعنی بهتر از هیچ است.

ولی متد به درد بخوری هم نیست.

چون هر چیزی با هر چیز دیگری قابل مقایسه نیست.
به همین دلیل متد مقایسه
بخصوص امروزه
اسباب عوامفریبی شده است.»

مثالی
از
شهر فرنگ:
 
رسانه های همگانی فرنگی
شب و روز
به مقایسه مشغولند:
مثلا مقایسه بنگلادش و نپال و سومالی و افغانستان
با
کاندا و فرانسه و امریکا و آلمان و انگلستان و دیگر طویله های فرنگستان

بدین طریق و با این ترفند
به
سکنه این کشورها قبولانده می شود که
فرنگستان
همان مدینه فاضله افلاطون است
و
یا همان بهشت برین رسول اکرم

در نتیجه سکنه فرنگستان
به دور طویله دیوار کشیده اند تا بنگلادشی ها و افغانی ها و غیره
وارد نشوند
ضمنا
شب و روز در خیابان ها شعار می دهند:
زنده باد هویت و عرزش های فرنگی
مرگ بر آوارگان الدنگی ـ خدنگی ـ لولهنگی

سیرجانی و جانسیری
ویرایش:

علی‌اکبر سعیدی سیرجانی
هیچ پیش آمده کز هستی دلگیر شوی
هیچ پیش آمده کز جان و جهان سیر شوی؟!
ـ
هیچ دانی چه گرانبار غمی است
کز پس عمری با سعی و عمل خو کردن
فارغ از سیر فلک، رو به زمین آوردن
وانگهی
این سیهکار هوسباز سراپا نیرنگ
بزند چرخی و بازیچه تقدیر شوی؟!
ـ
هیچ می‌دانستی
چه غم جانکاهی است
نوز برنامده از چاله، فتادن در چاه [نوز: هنوز]
نوز ناگشته ز افسانه و افسون گرهی
با دو صد بند گران، بسته تزویر شوی؟!
ـ
هیچ دیده‌ستی در پهنه گیتی جایی
کاندر آن، نسل جوان
از پس عمری شور و طلب و جوش و خروش
خسته از بار ملالی که گرفته است به دوش
مشت خود بر دهنت کوبد و آشوبد، اگر
بشنود از تو دعایی که
بُرو پیر شوی؟!
ـ
هیچ باور داری
زیر این برشده دودوَش زنگاری
سرزمینی است عجیب
همه چیزش وارون
کاندر او مرگ به از زندگی است
شرف انسان در بندگی است
دیده گریان، خوب است و لب خندان، بد
موهبت‌های خدا فقر و نیاز و مرض است
که کنی عصیان، روزی دو اگر سیر شوی؟!
ـ
هیچ پنداشتی
ای بسته به آینده امید
عاشق صبح سپید
ای به سودای طلوع سحری جسته ز جا
راهپیمای جهان فردا
کز پس عمری سعی و عمل و شوق و امید
زیر آوار شب تیره زمینگیر شوی؟

وندر این دامگه جهل و جنون، زرق و ریا
به گناهی که چرا دم زدی از چون وچرا
هدف ناوک مردافکن تکفیر شوی؟! [ناوک: تیر]
ـ
هیچ پیش آمده کز هستی دلگیر شوی
هیچ پیش آمده کز جان و جهان سیر شوی؟!

از اصل تا عکس

۱
عکس
همیشه
بیانگر لکنتی وجود آنی (لحظه ای) اصل
است.

۲
عکس
به
عبارت دیگر
همیشه
بیانگر
یکی از میلیاردها لحظه وجودی اصل
است.

۳
اصل
شبیه دریا ست
و
عکس شبیه قطره

۴
در
دیالک تیک اصل و عکس
نقش تعیین کننده از ان اصل است.

۵
ما در عصر سلطه عکس به سر می بریم

۶
طبقه حاکمه انگل چنین اراده کرده است

۷
دیگر کسی اعتنایی به اصل ندارد.

۸
همه
در به در و کو به کو
در جست و جوی عکس اند.

۸
هر کس کلکسیونی از عکس تهیه کرده است.

۹
هر کس با عکس حال می کند.
عکس های مانی پولیزه شده و بیگانه با اصل
ولی فرمال و فرمالیته و فرمالیستی و فریبا

۱۰
روزگار کثیفی است
نازنین
اگر به کوچه ما آمدی
طناب بیار
طناب دار بیار

۱۱
زیبایی از زندگی
رخت بربسته است.
تهوع به جای آن نشسته است.

۱۲
عکس و عکس بازی
بهترین اسباب عوامفریبی شده است.

۱۳
لاشخور ها در گذرگاه ها
شعار مرگ بر اصل
را
به عرعر نشسته اند.

۱۴
رابطه اشعار با ترجمه آنها = رابطه اصل با عکس.

۱۵
عکس
هر چقدر هم زیبا باشد
اصل
نمی شود.

۱۶
زنده و ورجاوند بادا
اصل

۱۷
ترجمه به همین دلیل اصولا و اساسا
ناقص می ماند.

۱۸
زبان ها
مادری
اند.

۱۹
واژه ها
ملی ـ و طبقاتی اند
منحصر به فرد
اند

۲۰
واژه ها
اصولا و اساسا
ترجمه ناپذیرند.

۲۱
درد بی درمان هماندیشی
همین است.

۲۲
زنده و جاوید و ورجاوند بادا
اصل

کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب ضد فئودالی سفید

۱
ایندو پدیده
پیوند تنگاتنگی
با
هم
دارند.

۲
انجام انقلاب ضد فئودالی سفید = اجرای مفاد ضد فئودالی برنامه حزب توده
حزب توده غرقه در خون
در اثر کودتای فئودالی - بورژوایی شیخ و شاه

۳
انقلاب ضد فئودالی سفید
به معنی تبدیل جلاد جنبش انقلابی ـ توده ای
به
مجری وصایای جنبش انقلابی ـ توده ای
است

مردم باید بسیج شوند و سرنگون کنند.
جنگ نتیجه سیاست غلط اجامر جماران است.
جنگ دو ارتجاع ربطی به مردم ندارد.
..
مهر نوش

۱
شما چگونه به این اندیشه ها می رسید؟

۲
چه دلایلی برای اثبات صحت این افکارتان دارید؟

۳
منشاء اندیشه اصلا چیست؟

۴
پیش شرط بسیج مردم چیست؟

۵
مردم گله گوسفند و گاو و خر که نیستند تا دستور صادر شود و بسیج شوند و جان بدهند و سرنگون سازند.

۶
شما حتی سطری از افکار ما را نخوانده اید و نمی خوانید.

۷
چرا قبل از مردم ما را بسیج نمی کنید؟

۸
چرا کامنت های ما را حداقل به چالش نمی کشید؟

۹
شما می نویسید:
سیاست غلط اجامر جماران سبب جنگ می شود.

۱۰
سبب جنگ در سوریه کدام سیاست غالط مشد اسد بن اسد بوده است؟

۱۱
اسد حاضر شد حتی مظنونین سیا از ممالک عربی و اسلامی کذایی را شکنجه دهد و اعتراف بگیرد

۱۲
اسد حتی حاضر شد
زنش را در اختیار مأمورین سازمان سیا قرار دهد.

۱۳
ولی مؤثر نیفتاد و سوریه خرابه شام غریبان شد.

۱۴
معمر قذافی چه کرد؟

۱۵
شازده قذافی چه کرد؟

۱۶
شازده به معمر رهنمود داد که حتی اسرائیل را به رسمیت شناسد
حتی
جنایاتی را به حساب خود بنویسد و به بازماندگان قربانیان میلیون ها دلار پرداخت کند
که
ربطی به او نداشته اند.

۱۷
معمر حتی تسلیحات تدافعی خود را داوطلبانه از بین برد.

۱۸
نتیجه اش چه شد؟

۱۹
افکار باید از تجارب اتخاذ شوند و نه از اذهان خیال پرداز.

وظیفه کمونیست بسیج توده برای انقلاب کارگری و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.
جنگ دو ارتجاع ربطی به مردم ندارد.
مهرنوش

۱
این شعار
به لحاظ محتوا
شعار بلشویک ها تحت رهبری لنین
در آستانه جنگ امپریالیستی اول بود.

۲
اکنون
نه
بلشویکی در دیدرس است و نه لنینی

۳
نه اثری از جنبش کارگری ـ کمونیستی هست و نه خبری از ایدئال و آرمان کمونیستی.

۴
طبقه کارگر
در مقیاس جهانی
پاسیو است
فاقد شعور طبقاتی خویش است
گیج و سردرگم و بی دورنمای طبقاتی خاص خویش است
چه رسد به طبقه کارگر ایران که نیمه نوکر ـ نیمه پرولتر است

۵
با ذره بین حتی نمی توان کمونیستی پیدا کرد.

۶
مطالب خود مهرنوش و همه مدعیان ضد جماران
سطحی و توخالی و عوامانه
و
در تحلیل نهایی
عوامفریبانه اند.

۷
احدی حاضر به هماندیشی و توسعه فکری نیست

۸
انقلاب کمونیستی
یعنی
مادیت بخشیدن به اندیشه انقلابی ـ کمونیستی = جامه عمل پوشاندن
به کمونیسم علمی

۹
خلایق نه قادر به خواندن جمله ای و درک محتوای معنوی ان اند و نه قادر به نوشتن جمله ای

۱۰
یعنی عاجز از تفکر مفهومی اند.

۱۱
یعنی تعریف روشنی از مفاهیم فلسفی ندارند.

۱۲
علاقه و نیازی هم به فراگیری مفاهیم و تمرین و آموزش تفکر مفهومی ندارند

۱۳
تفکر اما یا تفکر مفهومی است و یا اصلا تفکر نیست
یعنی عرعر است.
به قول کانت

۱۴
طبقه کارگر وتوده
در چنین شرایطی
فقط می تواند توسط طبقه حاکمه بسیج شود و به مثابه گوشت دم توپ قربانی شود.

۱۵
جنگ
هم
برای طبقه حاکمه بین المللی (امپریالیسم)
و
هم
برای طبقه حاکمه ملی (فاشیسم و فوندامنتالیسم)
نعمت الهی است.

۱۶
تخریب نیروهای مولده جاندار و جامد
آرزوی قلبی و استراتژیکی هر دو ست.

۱۷
جنگ دو ارتجاع
زمانی می تواند ربطی به توده نداشته باشد که توده به کره مریخ فرار کرده باشد

دیالک تیک وابستگی و دلبستگی

بزرگترین اشتباهی که ما آدمها در رابطه هامون می کنیم این است که :
نصفه میشنویم،
یک چهارم می فهمیم
و هیچی فکر نمیکنیم
اما دو برابر واکنش نشان میدهیم
حریف

۱
اگر «رابطه»
رابطه باشد
چنین نمی شود.

۲
منظور حریف از رابطه هم
رابطه نیست.

۳
چون رابطه
همیشه دو طرفه است

۴
ایشتاق ـ میشتاق
اما
چه بسا
یکطرفه است.

۵
چه بسا
یکطرفه دو طبقه است.
یکطرفه به توان ۲ است.

۶
یعنی
هم معشوق
اسیر کر و کور هیولای نیازهای خویش است
و
هم
عاشق.

۷
یعنی
دو طرف مورد بحث
گوینده اند
نه
شنونده

۸
هر دو
بازیچه و آلت دست هیولای نیازهای خویش اند.
 
ما با تدارک گفتگو هایی به این مسائل خواهیم پرداخت .
در عین حال از هر مشارکتی در گفتگو استقبال می کنیم
. پاسخ شایسته و عمل بایسته در این رابطه در خرد جمعی و اتحاد عمل نهفته است .
نوید نو

۱
سایمیشم آغزوزداکی دندانیزی

۲
شما
و
 نه فقط شما
ما را ممنوع الکامنت کرده اید.

۳
حواس پرتید یا خلایق را خر حساب می کنید؟

۴
استقبال از هر مشارکتی در گفتگو
به
چه معنی است؟

۵
ما دهها مقاله از نوید نو را تحلیل کرده ایم

۶
مگر این مشارکت در گفتگو نیست؟

۷
چرا
نظرات ما را مورد ارزیابی قرار نمی دهید؟

اگر چیزی از ترور بیولوژیک شنیده باشید اینطور قضاوت نمی کردید. دوست من.
این دستمالهای که به بدنه قطار کشیده می شود حاوی ماده ضد رادیو اکتیو است .
مسله بیوتروریسم بسیار جدی است .
شکل نوین وپیشرفته ترور.
از طریق عنصری به نام پلنیوم 210 که با اندک تماس بدن با این ماده سمی فرد دچار بیماری غیر قابل علاجی می شود.
برادر ایشان درسالن انتظار فرودگاهی در مالزی از طریق یک فرد مورد ترور بیولوژیک قرار گرفت .
"احتیاط شرط عمل است"
مشد علی

۱
ترور با مواد رادیو اکتیو که ترور بیولوژیکی نیست.
 مشد علی

۲
بیوتروریسم 
باید 
با 
میکروارگانیسم ها 
(ویروس ها، باکتری ها و یا میکروب ها) 
صورت گیرد.

۳
پلنیوم ۲۱۰
کیمیاتر از کیمیا ست.

۴
پلنیوم ۲۱۰
نریخته زیر دست و پا که قطار حریف 
را
با
آن
 آلوده سازند.

۵
آلوده سازی قطار حریف با پلنیوم ۲۱۰
مییاردها دلار هزینه برمی دارد.
تازه اگر بشود پیدا کرد.

۶
اجامر کره شمالی 
را 
خدا 
برای ریختن آبروی کمونیسم
 خلق کرده است.
به هما ن سان 
که
 اجامر فوندامنتایسم 
را 
برای ریختن آبروی یهودیت و مسیحیت و اسلام 
خلق کرده است
 و 
پشیمان
 هم 
شده است.

۷
این اجامر اصلا آدم نیستند.

۸
هنر این اجامر مسخ اعضای جامعه است.

۹
مدفوعات امپریایلستی 
هم
 شب و روز
 این زباله ها
 را 
کمونیست
 قلمداد می کنند
 تا 
آبروی کمونیسم 
را
 ببرند
به همان سان که زباله های فوندامنتالیسم
 را
 مسلمان 
قلمداد می کنند.

جاکش 
را 
که 
نمی توان
 مسلمان
 نامید.

انسانها برسه نوع اند
1. پیشوا ئی ِ شیخی ویا مجتهدی دارند که درست و نادرست را نشان میدهد
2 . عرف ِ سنت جامعه و راه اجدادخود را طبعیت میکنند
3 . درست و نادرست را تشخیص میدهند و میدانند ِ چه کار باید بکنند و چه کار نباید بکنند .

دو گروه 1 و 2 مانند برگی در هوا هستند که جریان باد هدایشان میکند
گروه 3 مانند ستاره ای راه حرکت خود را در خودشان دارند.
حریف

تبعیت و نه طبعیت.
لامصبا.
بر زبان مظلوم و معصوم فارسی رحم کنید.

۱
شما
خودتان جزو کدام دسته اید؟

۲
حتما خیال می کنید که جزو دسته سومید
و
درست را از نادرست تمیز می دهید.

۳
کامنت ما را اصلا خواندید؟

۴
چیز درستی در آن نیافتید؟

۵
کدام نظر ما باطل بود؟

۶
چرا نقد نمی کنید و به عوض نقد نظر همنوع زحمتکش
موضوع بحث را عوض می کنید؟

انسانها برسه نوع اند
حریف

۱
شما
انسان
را
ساده می کنید.

۲
انسان موجودی اجتماعی است و در شبکه ای از مناسبات اجتماعی وجود دارد و توسط این مناسبات اجتماعی
کسب هویت می کند.

۳
انسان انتزاعی که شما طبقه بندی سوبژکتیو و دلبخواهی می کنید فقط در ذهن ساده لوحان سطحی نگر وجود دارد.

۴
چنین انسانی
حتی
فقیرتر و حقیرتر از حشرات است.

۵
شما
 انسان شناسی
را
از آخر شروع می کنید.

۶
شما
سرسری
نگاه می کنید و می بینید که آلمانی جماعت از لاشخوری به نام هیتلر
پیشوا می سازند و به سازش می رقصند

۷
ولی نمی دانید که بر این جماعت
چه گذشته است.

۸
دلیل این سقوط فکری و فرهنگی چه بوده است.

۹
ضمنا
تبعیت از سنن و تجارب اجداد خود
مگر منفی است؟

۱۰
مگر نسل نو
از
صفر شروع به کار و زندگی می کند؟

۱۱
با سنن و تجارب نسل های پیشین
چه باید کرد؟

احساس نیاز به تائید دیگران
انسان را همرنگ جماعت میکند
بنابراین,
«من کیستم» آن‌قدر تنزل پیدا میکند که تنها زمانی احساس راحتی می‌کنم که دیگران نگاهم کنند.
در نتیجه، هویت من انعکاسی از ادراک حسی دیگران میشود و هیچ چیزی از «خود» من باقی نمی‌ماند
حریف

روی این مسئله باید کار کرد.

بهتر است که این سخن حریف
نخست تجزیه و بعد تحلیل شود
تا
شروعی در این زمینه باشد:

الف
احساس نیاز به تائید دیگران
انسان را همرنگ جماعت میکند

۱
این حکم حریف
کامل نیست.

۲
تأیید همنوعان
فقط یک روی مدال دیالک تیکی تأیید و تکذیب است.

۳
دیالک تیک تأیید و تکذیب نظر و عمل ما توسط همنوعان
به معنی محک تعیین صحت و سقم نظر و عمل ما ست.

۴
این اما به چه معنی است؟

۵
این به همان معنی است که خواجه شیراز گفته است:
خوش بود گر محک تجربه اید به میان
تا سیه روی شود هر که (و هر چه ) در او (و آن) غش باشد.

۶
به نظر خواجه و مارکس
مطمئن ترین محک و معیار برای تعیین حقیقت (تمیز حق از باطل، درست از نادرست)
تجربه (پراتیک، عمل، آزمون، آزمایش) است.

۷
نظر و عمل ما به محک تجربه همنوعان زده می شود تا صحت و سقم آن تعیین شود.

۸
نظر ما و متعاقبا عمل ما
نیز
نتیجه تجربه ما بوده است.

۹
این بهترین و منطقی ترین و علمی ترین روش برای کسب یقین نسبی نسبت به نظر و عمل ما ست.

۱۰
این کمترین ربطی به همرنگ جماعت سازی خود ندارد.

۱۱
همنوع می تواند نظر و عمل ما را
نقد کند
تصحیح کند
رد کند.
با
نظر دیگری جایگزین سازد
خدمتی به ما بکند.

۱۲
همنوع می تواند
بطلان نظر و عمل ما را تبیین دارد.

۱۳
کشف عیب خود
به مدد هماندیشی با همنوع
بهترین دستاورد بشریت است.

نباتات و جانوران (نیاکان ما) از این نعمت محرومند.

۱۴
خیلی ها خیال می کنند
که
انتقاد اجتماعی و یا انتقاد از خود
عیب جویی است
منفی و مخرب است
نوعی خصومت است

۱۵
از این خبرها نیست.

۱۶
انتقاد دلیل عشق منتقد نسبت به ما
و
ناشی از عشق منتقد نسبت به ما ست.

۱۷
دشمن ما هرگز عیب ما برملا نمی سازد
تا
سرمان به سنگ خورد.

۱۸
بهترین منتقدین ننه ها و باباها هستند:

الف
آنها هم منتقد نظری اند
طرز حرف زدن ما را
طرز تفکر ما را
تصحیح می کنند

ب
و
هم
منتقد عملی اند:
طرز رفتار ما را تصحیح می کنند
دگمه شلوار و کت و پیرهن ما را می دوزند و می بندند
آب دهن و دماغ ما را خشک می کنند
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر