۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه

تأملی در «تزهايی راجع به فويرباخ» (۲۴)



تزهايی راجع به فويرباخ
کارل مارکس
اديت شده توسط انگلس
  (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۵ ـ ۷)

ترجمه و تحلیل
از
شین میم شین


  تز ششم
 
۱
فویرباخ
موجود مذهبی
را
در
موجود انسانی
حل و منحل می کند.
 
موجود انسانی
اما
قالب مجردی 
(قالب انتزاعی و ابسترکتی)
نیست
که
حاوی فرد منفردی باشد.
 
 
فرد انسانی
در
واقعیت خویش
ارکستری از مناسبات اجتماعی (جامعه ای)
است. 
 
ارکستر 
(آنسامبل)
کل متشکل از نوازندگان سازمان یافته
است.


نوازندگانی
  که
هر کدام ساز سازمانیافته و قانونمند خاص خود را می زنند
و
از
مجموعه سازهای مجموعه
نوازندگان
آهنگ واحدی
تشکیل می یابد.

فرد انسانی
در
واقعیت خویش
ارکستری از مناسبات اجتماعی
است.

  فرد انسانی
متشکل از مجموعه مناسبات اجتماعی
است
که
   ارکسترگونه
با
یکدیگر
در
پیوند سازمان یافته 
قرار دارند.
 
۲
فرد انسانی
در
واقعیت خویش
ارکستری از مناسبات اجتماعی (جامعه ای)
است.
 
برای درک منظور مارکس 
بهتر است
فرد مشخصی
را
مثلا
جواد کارگر
را
در
نظر بگیریم.
 
جواد
در
جامعه سرمایه داری
جایگاهی
دارد.
 
جواد
عضو طبقه اجتماعی معینی
است.
 
جواد
عضو طبقه کارگر
است.
 
یکی از مناسبات اجتماعی جواد
(یکی از نوازندگان در ارکستر)
مناسبت (رابطه) جواد با طبقه کارگر
است.
 
۳
فرد انسانی
در
واقعیت خویش
ارکستری از مناسبات اجتماعی (جامعه ای)
است.  
 
جواد
ضمنا
با
بورژوازی
(طبقه سرمایه داران)
در
تولید اجتماعی
رابطه دارد.
 
یکی دیگر از مناسبات اجتماعی جواد
(یکی دیگر از نوازندگان در ارکستر) 
همین رابطه است.
 
۴
فرد انسانی
در
واقعیت خویش
ارکستری از مناسبات اجتماعی (جامعه ای)
 
جواد
علاوه بر ایندو رابطه
با
اعضای اقشار و طبقات اجتماعی دیگر در جامعه
مثلا
با
بقایای اشرافیت فئودال
با
روحانیت
با
پیشه وران
با
روشنفکران وابسته به طبقات اجتماعی مختلف
با
اعضای خانواده خود
با
اعضای خانواده همسر خود
با
اعضای طبقه کارگر دیگر کشورها
و
غیره
نیز
رابطه دارد.
 
جواد
گذشته ای و تاریخی
دارد.
 
جواد
رابطه عاطفی با کسانی دارد.
 
جواد
رابطه دوستی، دشمنی، همکاری، هماندیشی، هماموزی، همبازی و همرزمی
با
کسانی
 دارد.
 
جواد
مناسبات ایده ئولوژیکی
با
کسانی دارد.
 
مثلا
فردی مذهبی
است.
 
نماز جماعت می رود.
 
با
مؤمنین
رابطه دارد.
 
در
ماه محرم
سینه می زند
و
عضو انجمن عزاداران محله خویش است.
 
مجموعه این روابط (مناسبات) اجتماعی
تشکیل دهنده ارکستری
اند
که
فرد انسانی معینی 
به 
نام جواد
را
تشکیل می دهند.

هویت جواد
در
شبکه این مناسبات اجتماعی متنوع
تشکیل می یابد.

۵
 فویرباخ
   این موجود واقعی
را 
به
چالش نمی کشد.

فویرباخ
فرد انسانی مشخص در شبکه مناسبات اجتماعی متنوع
را
در
نظر نمی گیرد.

پیامد بی اعتنایی به دیالک تیک
همین است.

پیامد ماتریالیسم متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)
همین است.

۶ 
 او 
از 
این رو
 مجبور به کارهای زیر می شود:
 
۱
او
موجود مذهبی
را
از
جریان تاریخ
جدا می کند
و
به
تثبیت طبایع مذهبی آن
مبادرت می ورزد
و
برای آن
فرد انسانی ایزوله گشته و انتزاعی  ئی
را
پیش شرط قرار می دهد.
 
۲
موجود
از این رو
می تواند
به
مثابه «نوع» 
در
نظر گرفته شود.
 
به
مثابه عامیتی درونی
نظر گرفته شود.
 
به
مثابه
عامیتی  گنگ و لال
نظر گرفته شود.
 
 
نتیجه کوری نسبت به فرد انسانی مشخص
و
به
شبکه در هم تنیده مناسبات اجتماعی فرد انسانی
جایگزین کردن فرد انسانی مشخص
با
انسان انتزاعی (مجرد)
است.

انسان انتزاعی
بی تاریخ
ایزوله
تنها.

اکنون
نوبت به بررسی خصایل مذهبی در فرد انسانی انتزاعی می رسد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر