۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۸, شنبه

تأملی در مقاله ای از دکتر محمد امیدوار (۲۴)


اهمیت و نقش مارکسیسم
در رهاسازیِ طبقهٔ کارگر و ستم‌دیدگان در دوران ما
دکتر محمد امیدوار
سخنگوی کمیته مرکزی حزب توده ایران

تحلیلی
از
یدالله سلطان پور

انقلاب صنعتی
(قرن هجدهم)
ادامه


۱۱

مارکس

اما

دو انقلاب فنی یادشده

را

بنا بر محتوای شان با صراحت تمام توضیح می دهد.


تشکیل کارخانه

از

نقطه نظر مارکس،

عبارت

است

از

پیدایش سیستم ماشینی توسعه یافته،

به

مثابه وحدتی از ماشین های کار، ماشین محرکه (موتور) و مکانیسم ترانس میسیون

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۴۱۶، ۳۹۳، ۴۴۲)


۱۲

مارکس

میان دو مرحله لازم برای تشکیل کارخانه

فرق می گذارد:


الف

مرحله مانوفاکتور توسعه یافته


مرحله اول،

عبارت

از

مرحله ای

است

که

در

آن،

ماشین های کار

بدون محرکه فنی (موتور)

مورد استفاده قرار می گیرد،

یعنی

به

کمک نیروی انسانی (و یا حیوانی و طبیعی)

به

حرکت

در می آیند.


مارکس

این مرحله

را

مشخصه مانوفاکتور توسعه یافته

تلقی می کند.


ب

مرحله گذار از مانوفاکتور به کارخانه


مرحله دوم،

مرحله ای

است

که

ماشین بخار،

به

مثابه نیروی محرکه (موتور)

وارد صحنه می شود

و

گذار از مانوفاکتور به کارخانه

امکان پذیر می گردد.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۴۸۴)


۱۳

دلیل این مرحله بندی

عبارت

از

این

است

که

تشکیل سیستم ماشینی کارخانه

به

دو انقلاب فنی

نیاز داشته است:


الف


۱

انقلاب فنی اول

عبارت

بود

از

تولید ماشین های کار

که

با

نیروی محرکه انسانی

کار می کرد.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۳۹۴)


۲

نقطه آغاز انقلاب صنعتی همین مرحله است

و

نه

اختراع ماشین بخار.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۳۹۲، ۳۹۵، ۴۵۲)


۳

این

توسعه خود ماشین های کار

است

که

بعدها

نوع نوینی

از

ماشین محرکه

طلب می کند.


۴

یعنی

تنها

زمانی که به سرحد فیزیکی ـ فنی و اقتصادی نیروی محرکه انسانی و طبیعی

می رسد.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۳۹۸)


۵

اینجا

دیالک تیک درونی پیدایش انقلاب فنی

آشکار می گردد:

ماشین های کار

ضرورت

داشتند

تا

توسعه ابزار و آلات

اندازه، تعداد و کارآئی خود

را

از

محدوده های طبیعی دست انسانی

آزاد سازد.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۳۹۴، ۳۹۸، ۴۰۴)


۶

آنگاه

فونکسیونی

که

برای انسان

باقی می ماند،

عبارت

است

از

کار

به

مثابه قوه محرکه.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۳۹۵)


۷

اکنون

انسان

ـ به لحاظ فونکسیونی ـ

با

وسایل جدید کار

رابطه بی واسطه برقرار می کند

و

نقش نوینی در روند کار

به

عهده می گیرد.


۸

توسعه این مرحله

به

تشکیل محدوده طبیعی جدیدی

منجر می شود.


۹

با

ورود ماشین بخار

به

صحنه

بر

این محدوده طبیعی

غلبه می شود

و

مکانیسم سرتاسری

تشکیل می گردد.


۱۰

آنگاه

برای اعضای بدن انسانی

فونکسیون نظارت مستقیم با چشم بر ماشین ها

و

تصحیح خطاهای ماشین ها با دست

محول می شود،

کاری

که

بر

انقلاب فنی امروزی

اشارت دارد.


۱۱

روند انقلاب صنعتی

در

تئوری معروف به «انقلاب صنعتی دوم»

از

سوی سوسیال ـ دموکراسی

مطرح می شود

و

با

ادعای باطل تشابه فی مابین

مورد تحریف قرار می گیرد:

ادعا می شود که انقلاب علمی ـ فنی (و یا اوتوماتیزاسیون) کنونی

باید

بدون نیاز به یک انقلاب اجتماعی ـ سیاسی،

جامعه نوع جدیدی

را

پدید آورد،

همانطور

که

انقلاب صنعتی قرن هجدهم سرمایه داری

را

پدید آورده است.


۱۲

اما

در

این

میان

این حقیقت امر

نادیده گرفته می شود

که

انقلاب فنی و همچنین انقلابی از نوع ترکیب کار اجتماعی

(مثلا گذار از مانوفاکتور به کارخانه)

ـ همزمان ـ

به

تغییر مناسبات مالکیت

منجر نشده و نمی شود.


۱۳

مناسبات کاپیتالیستی مالکیت

با

انقلاب صنعتی

نه

تغییر یافته

و

نه

لغو

شده است.


۱۴

انقلاب علمی ـ فنی کنونی

نیز

نمی تواند

به

معنی گذار از مناسبات کاپیتالیستی مالکیت به مناسبات مالکیت کیفیتا نوینی

باشد.


۱۵

انقلاب علمی ـ فنی

هم

در

کاپیتالیسم

و

هم

در

سوسیالیسم

ـ البته با محتوای متضاد تأثیرات تمامجامعه ای اش ـ

پیش رفته است.


مراجعه کنید

به

انقلاب فنی


پایان

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر