ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَىٰ
إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي
سَبِيلِ اللَّهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ
أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ
اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا
كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ ۗ
وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾
[ البقرة: ۲۴۶]
آيا آن گروه از بنى اسرائيل را پس از موسى نديدى كه به يكى از پيامبران خود گفتند:
براى ما پادشاهى نصب كن تا در راه خدا بجنگيم.
گفت:
نپنداريد كه اگر قتال برشما مقرر شود از آن سرباز خواهيد زد؟
گفتند:
چرا درراه خدا نجنگيم درحالى كه ما از سرزمينمان بيرون رانده شدهايم و از فرزندانمان جدا افتادهايم؟
و
چون قتال بر آنها مقرر شد،
جز اندكى، از آن روى برتافتند.
خدا به ستمكاران آگاه است.
کریم که در آیه قبلی، مسلمین را به جهاد در راه خدا فراخوانده بود،
اکنون برای تعمیق در رهنمود خود،
تجربه ای تاریخی از خلق یهود را یادآور می شود.
همانطور که قبلا خاطرنشان شدیم،
کریم
به
دیالک تیک تاریخی ـ منطقی
واقف بوده است.
۱
آيا آن گروه از بنى اسرائيل را پس از موسى نديدى كه به يكى از پيامبران خود گفتند:
براى ما پادشاهى نصب كن تا در راه خدا بجنگيم.
گفت:
نپنداريد كه اگر
قتال برشما مقرر شود از آن سرباز خواهيد زد؟
خلق یهود
برای بازستانی سرزمین خود
در صدد تعیین رهبری برای جنگ رهایی بخش بوده اند.
پیامبر خلق یهود
اما
از دیالک تیک حرف و عمل خبر دارد.
ادعا آسان است.
عمل اما دشوار.
برای شرکت در جنگ رهایی بخش و پایان بخشیدن به ذلت غربت،
باید از راحت و رفاه و حتی جان شیرین خویش پیشایپش گذشت.
۲
گفتند:
چرا درراه خدا نجنگيم درحالى كه ما از سرزمينمان بيرون رانده شدهايم و از فرزندانمان جدا افتادهايم؟
خلق یهود
حلق خردمند ژرف اندیشی است
و
تنها راه نجات از غربت و ذلت غربت را جنگ رهایی بخش با دشمن می داند.
پیامبر خلق یهود
مجاب می شود و رهبری برای جنگ رهایی بخش تعیین می کند.
۳
و
چون قتال بر آنها مقرر شد،
جز اندكى، از آن روى برتافتند.
اکنون نوبت به عمل می رسد و اکثر مدعیان ادعای قبلی خود را فراموش می کنند.
کریم
در این بخش از آیه،
دیالک تیک تئوری و پراتیک
را
یه شکل دیالک تیک ادعا و تجربه بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را
از آن پراتیک (تجربه) می داند.
مدعیان در این آیه به محک تجربه زده می شوند.
دیالک تیک تئوری و پراتیک
یکی از دیالک تیک های بسیار مهم
هم
در فلسفه مارکسیستی است
و
هم
در تئوری شناخت مارکسیستی.
حافظ هم احتمالا این دیالک تیک را از قرآن کریم فرا گرفته است:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد.
معنی تحت اللفظی:
تجربه (پراتیک) محک مطمئنی برای کشف حقیقت است.
۴
خدا به ستمكاران آگاه است.
منظور کریم از ستم و ستمکار چیست و کیست؟
ستم به زعم کریم
یعنی
پیمان شکنی.
یعنی
وفا نکردن به عهد بسته شده است.
ما در این بخش از این آیه،
با
دیالک تیک عهد و وفا
از سویی
و
با
دیالک تیک جور و جفا (ستم، ظلم، بیداد)
از سوی دیگر
آشنا می شویم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر