هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
۷
· مارکس و انگلس با شناخت (تجرید) مناسبات تولیدی (به مثابه مناسبات نهایتا (در تحلیل نهایی) تعیین کننده) از تنوع مواد تاریخی و مناسبات جامعتی، به کشف کلید شناخت علمی تاریخ و جامعه نایل می آیند.
(همانطور که از تجرید سرو و صنوبر و سپیدار و چنار، مفهوم عام درخت تکشیل می یابد،
به همان سان هم از تجرید مواد تاریخی و انواع مختلف مناسبات جامعتی، مفهوم عام مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) تجرید یافته است.
مترجم)
۸
· تاریخ نتیجه کار تولیدی توده های خلق و اعمال سیاسی، فرهنگی و فکری مبتنی بر این کردوکار تولیدی است.
۹
· به قول انگلس، «انسان ها خود، تاریخ خود را می سازند.
· فرق هم نمی کند که چگونه.
· انسان ها اهداف خاص خود را، اهداف خودخواسته خود را آگاهانه دنبال می کنند و نتایج این اراده های (خواست های) بیشمار فعال در جهات مختلف و تأثیر متنوع آنها بر جهان خارج، تاریخ است.»
۱۰
· دلیل تداوم تاریخ این است که انسان ها نه در قطعه دلبخواهی و خود برگزیده خود، بلکه در شرایط موجود و به میراث مانده از نسل قبل از خود باید مؤثر افتند.
· این به ویژه بدان معنی است که هر نسل جدید باید نیروهای مولده به میراث مانده از نسل قدیم را به مثابه آغازگاه (نقطه آغازین، مبداء) برای تولید جدید به خدمت گیرد.
۱۱
· توده های خلق در فرماسیون های اقتصادی ئی که مولدین نعمات مادی، مالکین وسایل تولید نیستند، یعنی تحت مناسبات تولیدی مبتنی بر استثمار، نه فقط با کردوکار تولیدی خود، نه فقط با توسعه فرهنگ مادی و فکری جامعه، بلکه علاوه بر آن با مبارزه مداوم خود در راه پیشرفت جامعه، تاریخ خود را می سازند.
۱۲
· مبارزه طبقاتی تحت چنین شرایطی نیروی محرکه توسعه جامعتی است.
۱۳
· با مبارزه طبقاتی، بر مقاومت طبقات اجتماعی ارتجاعی در مقابل پیشرفت جامعتی غلبه حاصل می آید و به پیشبرد قوانین توسعه جامعتی مدد رسانده می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر