میم حجری
مقدمه اول
شناخت
شناخت فلسفي
وجوه كمي و كيفي واقعيت كه در علم و هنر از يك ديگر جدا ميشوند،
در فلسفه وحدت مييابند.
آریانپور
تعریف روشنی از مفاهیم فلسفی کمیت و کیفیت ندارد.
یعنی از دیالک تیک کمیت و کیفیت بی خبر است.
به همین دلیل خیال می کند که وجوه کمی و کیفی واقعیت عینی در علم و هنر از یکدیگر جدا می شوند و در فلسفه به وحدت می رسند.
همان فلسفه ای که ترکیبی از دانستنی های علمی و هنری کذایی است.
مراجعه کنید
به
کمیت و کیفیت
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5777
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5778
آریانپور
فونکسیون علم و هنر را هم نمی شناسد.
فونکسیون علم و هنر
انعکاس واقعیت عینی است.
هر چیز واقعی ـ عینی
دیالک تیکی از کمیت و کیفیت است.
علم و هنر و هیچ آیینه دیگری نمی تواند دیالک تیک مربوطه را تخریب کند و فقط قطبی از آن را منعکس کند.
چنین چیزی محال است.
البته تعریف آریانپور از علم و هنر هم
غیرعلمی است که قبلا مورد تأمل قرار گرفته است.
۲
شناختهاي نمودهاي واقعيت – فرد، جامعه، طبيعت – كه به نيروي علم و هنر فراهم ميآيند،
متشتت و نسبتاً كم دانه هستند.
از این جمله آریانپور معلوم می شود که او تعریف پدیده و یا نمود را هم نمی داند.
به همین دلیل خیال می کند
که
فرد و جامعه و طبیعت، پدیده اند و ضمنا موضوع علم و هنرند.
فقر فلسفی آریانپور دست در دست با فقر مفهومی او می رود.
نمود (پدیده)
در دیالک تیک پدیده و ماهیت وجود دارد.
مراجعه کنید
به
پدیده
(نمود، ظاهر، ضد دیالک تیکی ماهیت)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11557
پایان
۳
چون اين شناختها به كمك تخيل منطقي، مرتبط و منتظم شوند و تعميم يابند،
شناخت فلسفي دست ميدهد.
در قاموس آریانپور
شناخت فلسفی نتیجه پیوند و تنظیم و تعمیم شناخت علمی و هنری به مدد تخیل منطقی است.
خدا می داند که منظور او از تخیل منطقی کذایی چیست.
۴
شناخت فلسفي در زندگي انسان
اهميت فراوان دارد.
زيرا
از يك سو،
راهنماي عمل انساني است
و
از سوي ديگر،
علم و هنر را رهبري مي كند.
جالب است که شناخت فلسفی که تریکبی از دانستنی های علمی و هنری است،
افسار علم و هنر و عمل بنی آدم را در دست دارد.
در قاموس آریانپور
شناخت فلسفی فقط به درد کشف حقیقت نمی خورد.
۵
هركس موافق فلسفة خود، راه و رسم حيات خود را برميگزيند و به فعاليت ميپردازد و هر هنرمند و دانشمندي به تناسب شناسايي فلسفة خود، به جهان مي نگرد و كائنات را تبيين ميكند.
هنرمند و دانشمند
بنا بر فلسفه شخصی خود کاینات را تبیین می دارند.
شاید تخیل منطقی همین تصورات و تخیلات خود آریانپور باشد.
شاید به همین دلیل باشد که احمد اشملو
خود را شرف کیهان (کاینات) می داند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر