شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت یازدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش دوم
۱
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل
معنی تحت اللفظی:
هر کس تنگدلی موری را تحمل کند، اندرونش سیاه است و دلش از سنگ.
سعدی
در این بیت شعر،
از نحوه برخورد به موران (توده مولد و زحمتکش) محک و معیاری برای تشخیص خیر و شر می سازد.
سعدی
مخالفتی با نظام مبتنی بر دانه کشی توده موران و دانه خوری مشتی انگل معروف به اشراف و اعیان ندارد.
آنچه سعدی می خواهد
تحمل پذیر کردن دیالک تیک طبقه حاکمه و توده در جامعه فئودالی است.
حد نگه داشتن در ستم و قبل از همه، برخورد به ظاهر هومانیستی و در واقع پراگماتیستی به موران جامعه است،
تا
موران جامعه اولا بهتر دانه کشند، ثانیا جامعه فئودالی ـ بنده داری را به مخاطره نیندازند.
تا
موران به ظاهر ضعیف، متحد نوشند، زنجیر مستحکمی تشکیل ندهند و بر دست و پای شیران و پیلان جامعه ننهند.
کسانی که نمی خواهند موری تنگدل شود،
فرمان تازیانه بر اندام بنده خردسال را صادر می کنند، حبس و تأدیب و توبه و زجر و اعدام رعایای به تنگ و ستوه آمده را رهنمود می دهند:
اولین بار:
تربیت، پند است
دومین:
توبه خانه و بند است
سومین:
توبه و پشیمانی
چارمین:
عهد و شرط و سوگند است
پنجمین:
گردنش بزن که خبیث
به قضای بد آرزومند است.
رهنمودهای پداگوژیکی (تربیتی) سعدی به خوانین و سلاطین فئودالی:
نخست باید اندرز داد.
اگر اندرز مؤثر نیفتاد، باید به زندان انداخت تا توبه کند.
اگر توبه نکرد و ابراز پشیمانی نکرد، باید قول مردانه بدهد و سوگند بخورد.
اگر باز هم ارشاد نشد،
باید گردنش را زد.
چون خودش آرزوی قضای بد کرده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر