میم حجری
مشخصه اسلوبی (متدیکی) مشترک مهم استالینیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم و امروزه اولیگارشیسم روس
همین تئوری نخبگان
است
که
شما
در این جمله نمایندگی می کنید.
تئوری نخبگان
مهم ترین تئوری جریانات فاشیستی
است.
در
تئوری نخبگان
توده مولد و زحمتکش
به
مثابه زباله
تصور و تصویر می شود
و
نخبه
به
مثابه سازنده تاریخ.
نخبه های فاشیسم و اولیگارشیسم
را
پیشوایان
مثلا هیتلر و موسولینی و استالین و ایوان مخوف و پوتین و ژنرال های خون آشام و غیره
تشکیل می دهند.
نخبه های فوندامنتالیسم
را
انبیا و ائمه و فقها و علما و اولیا (ولی ها) و شهدا (سلیمانی ها).
در
استالینیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم واولیگارشیسم
دیالک تیک شخصیت و توده
وارونه می شود.
بدین طریق
کیش شخصیت
یعنی
پیشواپرستی
امام پرستی
به ذهن توده رخنه داده می شود.
نخبه عوام فریب
سکسی می شود و محبوبیت عمومی کسب می کند.
پوتین
به
مثابه نخبه اولیگارشیسم
همه کاره و همه فن حریف است:
هم
رئیس جمهوری مادام العمر
است
هم
شناگر
است
هم کوهنورد
است
هم
ماهی گیر
است
هم
کشتی گیر
است
هم
چاقو کش و هفت تیر کش و لات و لومپن
است
و
هم
حتی
خواننده
است.
در
استالینیسم
ضمنا
دیالک تیک اوبژکتیو ـ سوبژکتیو (عینی ـ ذهنی)
فراموش می شود
و همه کاسه ها و کوزه ها بر سر مهره ها خرد و خراب می شوند.
طنز قضیه
هم
همین جا ست:
نخبه ای که به عرش اعلی برده شده بود
و
تاریخساز قلمداد شده بود،
اکنون
به
اسفل السافلین
پرتاب می شود
و
دلیل همه بدبختی ها جا زده می شود.
در نتیجه
لاشخوری به عنوان پیشوا و آموزگار و رهبر
تقدیس می شود
و
هر نفسکشی به عنوان خاین
زجرکش و ترور و اعدام می شود
و
نهایتا
جامعه طویله می شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر