پروفسور دکتر گرد ارلیتس
برگردان
شین میم شین
خدمات تئوریکی اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس
· خدمات تئوریکی اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس را به طور منفرد می توان از سه نقطه نظر مورد قدردانی و ارجگذاری قرار داد:
الف
۱
· اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس مناسبات تولیدی کاپیتالیستی را به مثابه عرصه ای از حیات اجتماعی ترسیم می کند که تابع قوانین عینی مستقل است.
۲
· و بدین طریق، پیش شرط ماهوی لازم برای تشکیل تئوری های علوم اجتماعی دقیق همتراز با علوم طبیعی را فراهم می آورد.
۳
آدام اسمیث
(۱۷۲۳ ـ ۱۷۹۰)
فیلسوف اخلاق و اقتصاد دان کلاسیک اسکاتلندی
· آدام اسمیت و دیوید ریکاردو می کوشند تا علم حرکت اقتصادی را به دقت مندی همانند با دقت مندی علوم طبیعی مجهز سازند.
۴
· به نظر آنها، حرکت اقتصادی بنا بر قوانین تغییرناپذیر مستقل از خواست انسان ها صورت می گیرد.
۵
· پدیده های اقتصادی چنان تحت سیطره این قوانین قرار دارند که حقایق امور فیزیکی تحت سیطره قوانین فیزیکی.
۶
· اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس نظام اجتماعی کاپیتالیستی را ـ در عین حال ـ به مثابه یک «نظام طبیعی» تلقی می کند و بر آن است که انسان می تواند به کمک عقل به کشف قوانین آن نایل آید و انسان موظف است که با قانونگذاری، نظام اقتصادی طبیعی را بدون کوچکترین محدودیتی اداره کند.
۷
· این اندیشه های اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس با تفکر روشنگری در رابطه بوده اند، که در صدد خالی کردن زیر پای سیستم حاکمه و سیستم فکری استبداد مطلقه تئوکراتیکی با «حقوق طبیعی»، «تئولوژی طبیعی»، «اخلاق طبیعی»، «سیاست طبیعی» و اکنون با «اقتصاد طبیعی» برآمده است.
۸
· تئوری عام ارزش کار ـ یعنی تعیین ارزش هر کالا بر اساس زمان کار اجتماعی لازم برای تولید آن ـ پایه تئوریکی اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس را تشکیل می دهد.
۹
· ویلیام پتی ـ «بنیانگذار اقتصاد سیاسی مدرن»، به قول مارکس ـ حتی بر آن بود که کار برابر باید مبنای همترازسازی و کنترل ارزش ها تلقی شود.
۱۰
· آدام اسمیت تئوری ارزش کار را به طریق زیر غنا بخشیده است:
· او پیوندهای بغرنج اجتماعی را، مثلا گذار از تولید کالائی ساده به تولید کالائی کاپیتالیستی را، یعنی رابطه کار مولد و کار غیرمولد را در پرتو تئوری ارزش کار روشن ساخته است.
۱۱
· برتری مهم نظرات آدام اسمیت در مقایسه با نظرات فیزیوکرات ها این است که او کار اجتماعی عام را به مثابه عامل ارزش ساز تلقی می کند، به جای اینکه فرم خاصی از کار را برتر از فرم های دیگر کار قلمداد کند.
۱۲
· آدام اسمیت ارزش های مصرفی خاص را که کار در آنها شیئیت و مادیت می یابد، به کلی مورد صرفنظر قرار می دهد و کمیت محض کار لازم را که ارزش ساز بوده است، در کانون توجه خویش قرار می دهد.
۱۳
· بدین طریق، ارزش مبادله به پدیده اقتصادی مسلط بدل می شود.
۱۴
· اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس ارزش مبادله را به مثابه مادیت یابی پیوند اجتماعی انسان ها، به مثابه رابطه عام اشخاص مولد با یکدیگر تلقی می کند و در نتیجه، پیش شرط های مهم لازم برای درک ماتریالیستی ـ علمی جامعه را فراهم می آورد.
۱۵
· در انبوهه روابط اجتماعی، رابطه ارزشی انتزاعی کالاداران مبادله کننده بر جسته می شود و مورد توجه قرار می گیرد.
۱۶
· مارکس در رابطه با اندیشه های آدام اسمیت خاطر نشان می شود که او کار نخبگان («مشتی از مقامات متنفذ معتبر جامعه») را ارزش ساز نمی داند:
· «این زبان بورژوازی، هنوز انقلابی است.
· شاه و قاضی و افسران و کشیشان و غیره، یعنی تمامی مقامات و اوتوریته های ایده ئولوژیکی قدیم به لحاظ اقتصادی با خدمه و غلامان و گوش به فرمانان خویش برابر تلقی می شوند.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۶، ص ۲۶۴)
۱۷
· تعلیمات اجتماعی عمومی به خدمات تحلیلی اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس نیاز مبرم داشت، تا بتواند کار ارزش ساز انتزاعی را، یعنی کل ترکیبی روندهای اقتصادی را و روندهای اجتماعی مبتنی بر روندهای اقتصادی را بازسازی کند.
۱۸
· علاوه بر این، با به رسمیت شناخته شدن خصلت اجتماعی کار در خصلت ارزشی فراورده های تولیدی توسط اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس ثابت می شود که افراد انسانی فقط در جامعه و فقط برای جامعه تولید می کنند.
۱۹
· رابطه واقعی انسان ها دیگر نه به مثابه رابطه میتولوژیکی (علم الاساطیری)، خونی و یا منطقه ای، بلکه به مثابه رابطه ای اجتماعی جلوه گر می شود.
(میتولوژی عبارت است از مجموعه روایات، قصص، اساطیر، اشعار، پندها، ضرب المثل ها که از ایام باستان به میراث مانده اند و علم بررسی آنها. مترجم)
۲۰
· مناسبات وابستگی شخصی به میراث مانده در وابستگی ساده مولدین ارزش های مبادله ای منحل می شوند.
۲۱
· با شناخت خصلت کردوکار مادی انسان، شناخت تاریخی ـ اجتماعی ئی تدارک دیده می شود که بنا بر آن، ریشه خصلت اجتماعی انسان در کردوکار مادی او ست.
۲۲
· خصلت اجتماعی کردوکار انسانی، خود را در ارزش مبادله، به مثابه پیوند شیئی عیان می سازد.
۲۳
· به قول مارکس، «در ارزش مبادله، رابطه اجتماعی اشخاص به رابطه اجتماعی اشیاء مبدل می شود، دارائی شخصی نیز به دارائی شیئی»
· (مارکس، «گروندریسه»، ص ۷۵)
۲۴
· این شیئیت یابی پیوند اجتماعی برای شناخت دقیق قوانین حاکم بر جامعه از اهمیت مثبتی برخوردار است.
۲۵
· روابط اجتماعی، دیگر نه آن سان که در جامعه فئودالی به مثابه نتیجه میل و اراده شخصی این و آن جلوه می کردند، بلکه به مثابه پیوند عینی بسته به نظر می رسند که حاوی علیت عینی اند.
۲۶
· تنها با کاربست مقوله علیت بر روندهای اجتماعی است که تشکیل علم عام جامعه (ماتریالیسم تاریخی) امکان پذیر می گردد.
۲۷
· اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس، پیوند شیئی را به اجزای متشکله آن تجزیه می کند، عناصر انتزاعی آن را، مقوله های (عام ترین مفاهیم) «ارزش»، «پول»، «مزد»، «سود» و غیره را مورد تحلیل قرار می دهد و دترمیناسیون علی عینی عناصر را تعقیب می کند.
(دترمیناسیون یعنی تعییین مفهومی به وسیله مفهوم نازلتر بعدی. مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر