پروفسور دکتر گرد ارلیتس
برگردان
شین میم شین
خدمت تئوریکی سوم اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس
۱
· اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس بالاخره به کشف اهمیت شیوه تولید کاپیتالیستی منجر می شود.
۲
· به نظر اسمیت و ریکاردو، جدا کردن کارگران از شروط تولید (مثلا سرمایه و مالکیت بر وسایل تولید. مترجم)، پیش شرط تولید کاپیتالیستی است.
۳
· آندو نشان دادند که توسعه واقعی نیروی کار، نخست، زمانی شروع می شود که نیروی کار به کار مبتنی بر دستمزد بدل می شود و شروط کار به مثابه سرمایه و مالکیت زمین در مقابل آن قرار می گیرند.
۴
· توسعه نیروی کار به شرایطی بند است که کارگر را از نتایج و ثمرات تکثیر یافته کار بی نصیب می سازد.
۵
· اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس از سوئی ـ به قول مارکس ـ «رسالت متمدنانه سرمایه» را کشف می کند، مثلا اجبار بی قید و شرط به گسترش تولید، به انقلاب مداوم در شروط شیئی روند تولید و ضرورت تولید اضافه ارزش از طریق ارتقای مداوم راندمان کار.
۶
· اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس، توسعه بی حد و مرز نیروهای مولده انسانی و استفاده جهانی از طبیعت را به مثابه مبنای شیوه زندگی اجتماعی انسان اعلام می دارد و از سوی دیگر، خصلت تضادمند گرایشات بنیادی شیوه تولید سرمایه داری را می بیند و مورد تأیید قرار می دهد.
۷
· نقش تولید ذلت توسط بورژوازی در قرن هجدهم را ماندویل در اثر خود، تحت عنوان «افسانه زنبور عسل» (۱۷۱۴) و فرگسون ـ معلم آدام اسمیت ـ در اثر خود تحت عنوان «بررسی تاریخ جامعه بورژوائی» (۱۷۶۶)بر زبان می رانند.
۸
· ریکاردو نتایج اجتماعی توسعه صنعت ماشینی کاپیتالیستی را مورد تحلیل قرار می دهد و «رقابت مدام میان ماشین و کار» را و تأثیر ذلت بار انباشت کاپیتالیستی سرمایه بر طبقه کارگر را کشف می کند.
· (ریکاردو، «قوانین اساسی»، ص ۳۸۷)
۹
· اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس خصلت تضادمند پیشرفت اجتماعی در کاپیتالیسم را علنا بر زبان می راند.
۱۰
· نظر زیر از ریکاردو در باره اقتصاد هر شیوه تولیدی اعتبار دارد:
· ثروت هر جامعه در توان آن به تولید حداکثر ارزش های مصرفی در حداقل ممکنه مدت زمان خلاصه می شود.
۱۱
· ریکاردو توسعه حد اکثر نیروهای مولده را به مثابه شالوده و پایه و اساس جامعه بالنده تلقی می کند:
· مراحل توسعه هر جامعه ـ ماهیتا ـ با مراحل راندمان کار انطباق دارند.
· (ریکاردو، «قوانین اساسی»، ص ۸۲، ۲۷۸)
۱۲
· ریکاردو این اندیشه را به طرق مختلف در فرم و قالب بورژوائی آن بر زبان می راند:
· «تولید طبیعی هر کشور باید حتی الامکان بزرگ باشد و طبقه لذت کش در مقایسه با طبقه زحمتکش باید حتی الامکان پرشمار باشد.»
· (ریکاردو، «قوانین اساسی»، ص ۳۴۱)
۱۳
· ریکاردو روند تولید را به مثابه تجسم تعیین کننده زندگی انسان های اجتماعی تلقی می کند.
۱۴
· او «توسعه نیروهای مولده انسان ها را، یعنی توسعه ثروت طبیعت انسانی را به مثابه «مقصد و مقصود» (خود، هدف خود بودن) درک و تأیید می کند.
· (منظور از مفهوم «مقصد و مقصود» این است که هدف توسعه نیروهای مولده انسان ها نه در خارج از انسان ها، بلکه در خود آنها ست.
· توسعه نیروهای مولده انسان ها دیالک تیکی از وسیله و هدف است. مترجم)
· مراجعه کنید به مرکانتیلیسم، فیزیوکراسی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر