پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
رفتار
ادامه
۵۵
· مناسبات با رفتار یکسان نیستند.
۵۶
· مناسبات می توانند در مقابل رفتار خود را اوبژکتیویزه کنند (عینیت بخشند)، استقلال کسب کنند و چه بسا حتی در تضاد با رفتار قرار گیرند.
۵۷
· مناسبات می توانند در مقابل رفتار خود را شیئیت بخشند و با آن، بیگانه گردند.
۵۸
· مناسبات می توانند به مثابه دولت، مذهب، حقوق، قضاوت و غیره در مقابل رفتار شخصی فرد به مثابه قدرتی مستقل قد علم کنند.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۲۲۷)
۵۹
· رفتار فردی به ضد مناسبات مبدل می شود.
· به «رفتار شیئی صرف» مبدل می شود.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۴۲۳)
۶۰
· باید وسواس مندانه میان استقلال یابی به لحاظ تاریخی گذرای مناسبات نسبت به افراد، به مثابه پیامد تضادهای طبقاتی آنتاگونیستی (آشتی ناپذیر) و فرم های حاکمیت و اوبژکتیویزاسیون (عینی گشتن) عام رفتار در مناسبات جامعتی به مثابه پیامد ضرور (جبری) مؤثریت جامعتی انسان ها تفاوت قایل شد.
۶۱
· مارکس می نویسد:
· نفی اولی، یعنی جایگزینی حاکمیت مناسبات بر افراد با حاکمیت افراد بر مناسبات با «وظیفه سازماندهی کمونیستی جامعه یکی است.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۴۲۴)
۶۲
· درک رفتار به مثابه ضد دیالک تیکی مناسبات جامعتی، به مثابه سوبژکتیویته مناسبات، در وهله اول دال بر آن است که شیوه رفتار افراد و گروه های اجتماعی معین که به طور امپیریکی قابل توجه است، باید همیشه به کل مناسبات مشخص موجود نسبت داده شود.
· یعنی باید در فاکتور نهایی دترمیناسیون (تعین) و تولید رفتار دیده شود.
۶۳
· این ثانیا در لحظه ای که در آن (لحظه)، از آن خود کردن مناسبات جامعتی توسط افراد در دستور روز قرار می گیرد، یعنی در روند ساختمان (بنای) جامعه سوسیالیستی، اهمیت متدئولوژیکی خاصی کسب می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر