۱۳۹۹ تیر ۱۲, پنجشنبه

هومانیسم و جنبش هومانیستی (۷)

 

سوفوکلس و معلمش، ایشلیوس
 (۴۹۶ ـ ۴۰۵ ق. م.)
شاعر کلاسیک یونان
همراه با ایشیلوس و اویری پیدس
مهمترین شاعر تراژدی نویس یونان محسوب می شود
آثار او
(بویژه آنتیگونه و یا دختر اودیپوس)
را
کماکان در تئاترهای جهان نمایش می دهد.

پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
پروفسور دکتر مانفرد بور
 
برگردان
 شین میم شین

  هومانیسم آنتیک
(هومانیسم جهان باستان کلاسیک)

۲۶
·      تئوری مخالف نابرابری طبیعی انسان ها، یعنی تئوری برابری طبیعی انسان ها، منشاء عینی اش را در شرایط سخت زندگی اجتماعی توده های تحت استثمار و ستم دارد و بیانگر اعتراض و نارضایتی  توده های تحت ستم بر ضد نظام اجتماعی غیرعادلانه و غیر انسانی است.

۲۷
·      منابع ایدئولوژیکی تئوری برابری طبیعی انسان ها، در آن زمان به شرح زیر بوده اند:

الف
·      اسطوره «عصر طلائی» به میراث مانده از گذشته، یعنی اسطوره مساوات آغازین انسان ها.

ب
·      ایدئال آموزش و پرورش و ایدئال بشردوستی، که در قرن پنجم قبل از میلاد، در نقطه اوج نظام برده داری در یونان، در دوران اپیکور، که ازسوی فلاسفه سوفیستی و شعرائی از قبیل سوفوکلس، اویری پیدس و پزشکانی مانند هیپوکرات تأسیس یافته بود.

۲۸
·      موضوعات هنر و ادبیات، فلسفه و علوم یونان در آن زمان به شرح زیر بوده اند:

الف
·      انسان و غنای پایان ناپذیر روابط و کردوکارهای او.

ب
·      انسان به مثابه موجودی اندیشنده و شناسنده.

پ
·      انسان به مثابه موجودی زحمتکش و ترقی طلب.

ت
·      انسان به مثابه موجودی کوشا و فعال.

۲۹
·      یونانی ها در آن دوره به انسان ـ به طور کلی ـ ارج می نهند و بزرگش می دارند.

۳۰
·      آنها به نیروی خرد انسانی، به توانائی انسان در تمیز خیر از شر، در شناخت هرچه بهتر جهان و تحول جهان بر طبق معارف حاصله باوری عمیق دارند.

۳۱
·      به نظر سوفوکلس، انسان با «استعدادهای چندگانه خویش» که به برکت کارخستگی ناپذیر و به نیروی فهم و فراست خویش زمین و دریا را رام و مطیع خود کرده و سرور کلیه موجودات زنده گشته، که به اختراع زبان و پرواز شهامت مند اندیشه نایل آمده، که به وضع قوانین انتظامی قادر شده، که به حفظ  و حراست خود از گزند سرما و گرما، امراض و ناخوشی ها نایل آمده، هرگز تسلیم دست و پا بسته هیچ پدیده جدیدی نمی شود.

۳۲
·      این انسانتصویر یونانی در خطوط کلی آن است و در سوفیسم، به وسیله پروتاگوراس، تا حدودی بحق، به مثابه «معیار همه چیزها» تعیین و تلقی می شود.

۳۳
·      ایدئال آموزشی ـ پرورشی یونانی آموزش و پرورش حتی الامکان یونیورسال جسمی و روحی انسان را در برداشته است.

۳۴
·      ایدئال آموزشی ـ پرورشی یونانی شامل حال آموزش فلسفی ـ علمی (به انضمام ریاضی)، آموزش هنری ـ استه تیکی، تربیت بدنی (ژیمناستیک)، مسابقه ورزشی، سخنوری، تربیت اخلاقی، آموزش معارف دولتی ـ شهروندی و فعالیت در جهت خدمت به همبود ـ دولتشهر بوده است.

۳۵
·      البته این آموزش همه جانبه فقط شامل حال آزادها، یعنی وابستگان به طبقه اجتماعی برده دار بوده است.

۳۶
·      نام انسان ـ بنا بر نظریه حاکم ـ فقط به آنان اطلاق می شود و جستجو و کسب دانش و معرفت، آموزش و پرورش و نیل به کمال انسانی برای خدمت به همبود و دولتشهر فقط برای آنها وظیفه و فضیلت محسوب می شود.

۳۷
·      حتی در یونان باستان (آنتیک) که از لحاظ فرهنگی رشد یافته تر بود، آموزش و پرورش انسان و تشکیل شخصیت او، مثل همه جوامع منقسم به طبقات متخاصم، به خرج زحمتکشان و قبل از همه به خرج برده ها صورت می گیرد که از حق آموزش و پرورش به کلی محروم بوه اند.

۳۸
·      بسیاری از متفکران یونانی و قبل از همه، طرفداران مکاتب سوفیستی، استوئیسم و بویژه کینیسم (مکتب ریاضت و قناعت) با این واقعیت امر مخالفت می ورزیدند.

۳۹
·      اعلام انسان به مثابه «معیار همه چیزها» می بایستی به موضعگیری فوق العاده انتقادی و حتی انقلابی نه تنها بر ضد کلیه نظرات به میراث مانده و حاکم منجر شود که انسان را سرسپرده و مطیع قوای ماورای طبیعی و به اصطلاح عالیه و الهی می خواستند، بلکه علاوه بر آن می بایستی بر ضد کلیه نهادهای اجتماعی و دولتی منجر شود که مخالف خواست های انسانی مبنی بر داشتن شرایط زندگی شایسته انسانی، حق کسب دانش و آموزش و پرورش، آزادی انسانی، عدالت، صلح و زندگی سعادتمندانه بوده اند.

۴۰
·      تلاش های فلسفی نوین در جهت تشکیل یک انسانتصویر عام، که بیانگر مشخصات ماهوی و مشترک همه انسانها باشد و در عین حال به مثابه سرمشق رفتار عملی از اعتبار عام برخوردار باشد، نمی توانستند برای ابد و بخصوص در جامعه ای که اکثریت عظیم جمعیتش را برده ها تشکیل می دادند، فقط برده داران وآزادان را به مثابه انسان به رسمیت بشناسند.

۴۱
·      این در طبیعت تفکر فلسفی است که به هر آنچه که به طور بیواسطه وجود دارد، قناعت نکند، خود را در چارچوب تاریخی و اجتماعی صرف موجود محدود نسازد، بلکه چارچوب موجود را درهم بشکند، از آن پا فراتر نهد، بیندیشد و وارد خطه کلیت و اعتبار عام شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر