۱۳۹۸ خرداد ۱۱, شنبه

منطقی و تاریخی (۲) (بخش آخر)

   
پروفسور دکتر الفرد کوزنیگ
برگردان
شین میم شین   

  ب
جنبه دوم

۱
·      در بررسی و توضیح پدیده ها و روندهای طبیعی و اجتماعی، بسته به آماجگذاری مورد نظر، یا جنبه منطقی می تواند غالب باشد و یا جنبه تاریخی.
·      و لذا می توان میان متد منطقی  و متد تاریخی تفاوت قایل شد:

الف
متد منطقی

·      متد منطقی، زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که آماج و هدف بررسی، عبارت باشد از توضیح حتی الامکان روشن و خالی از ابهام ماهیت و قانونمندی هر پدیده طبیعی و یا اجتماعی.

ب
متد تاریخی

·      متد تاریخی، برعکس، زمانی مورد استفاده قرار می گیرد، که آماج و هدف بررسی، ارائه تصویر کلی حتی الامکان همه جانبه از سیر قانونمند روند تاریخی پدیده طبیعی و یا اجتماعی مورد نظر باشد.

۲
·      متد تاریخی و متد منطقی اما در تضاد نسبی با هم قرار دارند.

۳
فرق متد منطقی با متد تاریخی

·      در متد منطقی، جنبه منطقی غالب است و در متد تاریخی، جنبه تاریخی.

۴
·      به قول مارکس و انگلس، متد منطقی «در واقع متد تاریخی ئی است، که فرم تاریخی و تصادفات دست و پاگیر را از خود دور کرده است.

۵
·      تفکر باید با همان آغاز شود که تاریخ آغاز شده است و پیشرفت بعدی تفکر جز انعکاس سیر تاریخ در فرم مجرد و تئوریکی قاطع آن نیست:
·      انعکاس تصحیح شده!
انعکاس تصحیح شده بر بنیان قوانینی صورت می گیرد که خود سیر تاریخ  به دست می دهد!
·      انعکاسی که هر گشتاوری می تواند در کمال (پختگی، بلوغ کامل) خود، یعنی در بی نقصی نمونه وار خود در نقطه توسعه مورد توجه قرار گیرد.

۶
·      توسعه منطقی و تئوریکی حتما نباید خود را به عرصه مجرد (انتزاعی) محدود سازد.
·      بلکه برعکس، محتاج تصویرسازی تاریخی و پیوند لاینقطع با واقعیت عینی است.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۴۷۵)

۷
·      اثر مارکس تحت عنوان «سرمایه» سرمشق نمونه وار و کلاسیک برای برقراری فراگیر وحدت منطقی و تاریخی در امر پژوهش و توضیح، ضمن کاربست داهیانه  متد منطقی است. 

ت
جنبه سوم
دیالک تیک منطقی ـ تاریخی
در
 عرصه تفکر

۱
·      وحدت منطقی و تاریخی در عرصه تفکر، در فرم خاصی نمایان می گردد.

۲
·      منطقی، در عرصه تفکر، عبارت است از قوانین و فرم های ساختاری تفکر که در جریان کل تاریخ تفکر تشکیل یافته اند و قوام گرفته اند.

۳
·      قوانین و فرم های ساختاری تفکر، به تعبیری، به معنی تعمیم تاریخ تفکر اند.

۴
·      به قول لنین، «در منطق باید تاریخ تفکر، به طور کلی با قوانین تفکر منطبق باشد.»
·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۸، ص ۳۱۵)

۵
·      این نظر برای علم منطق از اهمیت خاصی برخوردار است.
·      چون وحدت منطقی و تاریخی که به مثابه قانونمندی دیالک تیکی، ذاتی شناخت بشری است، تا حد معینی خود را به طور خودپو به کرسی می نشاند، ولی برای اینکه بتواند کاملا مؤثر واقع شود، باید آگاهانه، به مثابه اصل متدئولوژیکی، به کار بسته شود.

·      مراجعه کنید به دیالک تیک، متد  

پایان 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر