تأملی در دیالک تیک خاطره و خطور
۱
خطور چیزی به خاطر و یا به ذهن
به معنی به یاد آمدن آن چیز است.
۲
خطور
به لحاظ گرامری
مصدر است.
۳
اسم گرامری ناشی از آن
شاید
خاطره
باشد.
۴
خاطره شاید رسوب خطور چیزی از خاطر کسی باشد.
۵
تجربه عینی
را
به هیچ ترفندی
نمی توان فراموش کرد.
۶
تجربه عینی
در آیینه دل
به طرز خودپو
منعکس می شود
و
در اعماق دل (ضمیر، خاطر، حافظه)
ته نشین می گردد
تا
روزی
به دلایل مختلف
از اعماق کنده شوند و آدمی به آنان حضور ذهن پیدا کند
و
چه بسا زیر و رو شود.
۷
تجربه عینی
مهم است
ولی
به تنهایی
به درد نمی خورند.
۸
روی تجربه عینی
اگر کار فکری شود
تجربه عینی به تئوری علمی
استحاله می یابد.
۹
شناخت
در دیالک تیک دوگانه زیر قوام می یابند:
دیالک تیک حسی و عقلی (سنسوئال و راسیونال) + دیالک تیک تجربی و نظری (امپیریکی و تئوریکی)
۱۰
نقش تعیین کننده در این دو دیالک تیک از آن حسی و تجربی است.
هی خاتون عندیشه
مش نسرین ستوده
مهره امپریالیسم و
ضمنا
حتی
فوندامنتالیسم
است.
۱
اتحادیه آغ روپا
به مش نسرین جایزه داده است
۲
مش نسرین
یکی از مهره های خوابانده شده در آب نمک طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی است
۳
فریب محکومیت مش نسرین ها را
خواتین بی خبر از خرد کل اندیش می خورند
گناه حزب توده
بی گناهی اش بود
۱
هی مش سعید هارت و پورتیست.
۲
توده ای کجا بود که تو کشفش کردی و به بشر و پوتین چسباندی؟
۲
تو که
در عین بیسوادی
بر لنین می تازی
عملا مدافع گربه چوف و یلسین و پوتینی.
۳
ولی از فرط حواس پرتی نمی دانی.
۴
توده ای ها در خاوران اند و
بی گناهی بود گناه شان (الهه)
۵
جهان وارونه چنین بوده و است و خواهد بود
شاید فردا
مشد الیاس
به همین امروز اسرائیل حسرت خوری
۱
مدل زیباروی خوش اندامی
به عنوان رقیب لطان یابو
کاندید انتخابات بعدی اسرائیل است
که
مبلغ عطری به نام فاشیسم است.
۲
جانان عطار
دست لطان یابو
را
از پشت خواهد بست.
۳
بهترین مربی و معلم و سرمشق
صهیونیست ها
شخص شخیص عادولف هیتلر است.
۴
شاعر
برای سقوط ابنای بشر
حد و مرزی نیست؟
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟
۱
روزی از فلاسفه فاشیسم آیه نازل می کنی
۲
روز دیگر از متفکرین آنتی فاشیست.
۳
چگونه می توان
این معما را گشود؟
برتولت برشت
استثنا و قاعده
با التماس از شما می خواهیم، در برابر حوادث هر روزه نگویید: طبیعی است،
در عصری که آشفتگی فرمانروا و خون روان است،
در عصری که امر به آشوب میکنند،
در عصری که خودکامگی قدرت قانون به خود میگیرد،
در عصری که انسانیت ترک مردمی میگوید...
هرگز نگویید «طبیعی است»
تا هیچ چیز «تغییر ناپذیر» شمرده نشود…
جمله میرزا رضاکرمانی
به قول معروف
از قرار زیر بود:
« لاشخور
درخت پوکی بود
و
به
اصابت تبری نیاز داشت.»
(نقل به مضمون)
سللر آپاردی سارانینی
۱
۵۷ که انقلاب نشده
مش سارا.
۲
۵۷
عن توسط اجامر جماران
گلاب شده.
۳
یعنی عنگلاب اسلامی شده
۴
ضمنا
حزب توده
را
جانیان و جلادان جنون گرفته جماران
زجر کش کردند.
۵
مش فرح پهلوی
گفت:
ما به بزرگ ترین عارزوی خود رسیدیم و کیف خر کردیم.
۶
توده دیگه حزب ندارد.
۷
اگر گفتی چی دارد،
ما برای امواتت
صد پارس بلند
به زبان پارسی می فرستیم تا آنها هم بسان مش فرح
بشنوند
و
کیف خر کنند.
از ادعا تا واقعیت
از حکما تا فقها
حکیمی را گفتند ما را پندی دِه
گفت:
خالق نماز نخواهد،
چونکه نیاز ندارد،
با خلق خدا مدارا کنید
حریف حواسپرت
۱
حکیم کذایی
حتما
حتی
نظری گذرا و سرسری
بر
قرآن خدا
نینداخته بود.
۲
و گرنه می دانست که خدا
از
عبادت و شکرگزاری بندگانش
سیر نمی شود.
۳
سعدی هم می دانست:
ای آل داود شکرگزار باشید
اندکی از بندگان من
شکرگزارند.
۴
بنده
همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندی اش
کس نتواند که به جای آورد.
۵
این به چه معنی است
ای حکیم حواس پرت؟
۶
این بدان معنی است که
نماز مدام میلیون ها انس و جن و ملک
برای خدا
کافی نیست.
۷
مشخصه مهم خدا
غر زدن در این زمینه است.
از توهم تا رئالیته
از شعار تا شعور
۱
فرو رفتن به کام مرگ
در هر صورت
تلخ است.
تلخ تر از تلخ ترین زهرها ست.
۲
فرو رفتن به کام مرگ
حتی
به مراتب
بدتر.
فاجعه است.
۳
برتر و متعالی تر از زندگی
نعمتی نیست.
۴
زنده باد
زندگی
۵
از پا در آمدن رزمنده در نبرد
به رزمنده تحمیل می شود.
۶
آنچه در این نمایشنامه و شعر
مورد تجلیل قرار می گیرد و توجیه سوبژکتیویستی می شود،
مرگ است.
۷
تجلیل از مرگ
کسب و کار
فاشیسم
فوندامنتالیسم
آنارشیسم
نیهلیسم
میلیتاریسم
و
آوانتوریسم چپ و راست
است.
۸
شخصیت های پرولتری
مهره شطرنج نیستند
تا
خمیری
برگیری و جایگزینی برای آنها بسازی.
۹
جای روزبه
ای بسا
برای صدها سال
خالی می ماند.
۱۰
دیالک تیک انقلاب
در
دیالک تیک شخصیت و طبقه از سویی و در دیالک تیک طبقه و توده از سوی دیگر قوام می یابد.
۱۱
مبارز انقلابی ـ پرولتری
باید از زندگی خود و یاران خود
بسان مردمک چشمانش حراست به عمل بیاورد.
۱۲
هنر عنقلابیون عیرانی
اما
تشویق همنوعان به استقبال خرکی از مرگ الکی
و
چه بسا
حتی لو دادن هویت و ماهیت مبارزان دگراندیش برای خودنمایی است
۱۳
این کسب و کارهای رذیلانه
با
روح مارکسیسم ـ لنینیسم
در تضادند.
۱۴
توده برای قهر بانان مرگ پرست
تره حتی خرد نمی کند.
ویرایش:
بدون انقلاب قهرآمیز
(و در واقع بدون قهر انقلابی)
تعويض دولت بورژوايى با دولت پرولترى
محال است
ضمنا
نابودی دولت به طور کلی
جز از راه گذار جامعه بشری در مقیاس جهانی به کمونیسم و زوال تدریجی (بیهوشی و مرگ تدریجی و تغییر فونکسیون) دولت
میسر نیست.
با پوزش از مش شهلا حیدری مش ولادیمیر لنین
۱
برای درک تفاوت میان است و هست
باید به تفاوت is» (to be) » و «There is»
در
زبان انگلیسی
واقف بود.
۲
روحانی مشغول دادن وعده های سر خرمن است.
۳
کسی هم هست که به وعده های سر خرمن روحانی دل بسته است.
تفاوت میان حکومت و حاکمیت
۱
حاکمیت ولایت فقیه
جفنگمفهوم است.
۲
هیچ مارکسیستی چنین مفهومی را به کار نمی بندد.
۳
حاکمیت
و
طبقه حاکمه
عنصری زیربنایی ـ اقتصادی (مناسبات تولیدی) است.
۴
حاکمیت فقط می تواند طبقاتی باشد:
حاکمیت طبقه برده دار، فئودال، بورژوازی (طبقه سرمایه دار)، طبقه کارگر
۵
حاکمیت با توجه به مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی، ساختار اقتصادی) حاکم تعیین می شود.
۶
ولایت فقیه و سلطنت و غیره
فرم حکومت است.
۷
حکومت و یا هیئت حاکمه
عنصری از روبنای ایده ئولوژیکی است.
۸
ولایت فقیه در صدر اسلام
انعکاس مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) برده داری و یا فئودالی بوده است.
۹
حضرت محمد و علی و ابوبکر و عمر و غیره
نمایندگان ایده ئولوژیکی طبقه برده دار و یا فئودال بوده اند.
۱۰
حکومت کرده اند.
۱۱
جزو هیئت حاکمه بوه اند.
مأمور طبقه حاکمه بوده اند.
۱۲
طبقه حاکمه
نتیجه تجرید برده داارن خرد کلان بوده است که همه کاره بوده است
تعیین کننده بوده است
ضمنا
از جنس اجنه بوده است.
۱۳
ولایت فقیه در ایران و یا در جاهای دیگر مثلا واتیکان
نماینده و مأمور طبقه حاکمه دیگری است:
نماینده و مأمور بورژوازی است.
۱۴
طبقه حاکمه
در ایران
بورژوازی است.
۱۵
حتی
اگر تک تک آخوندها را اعدام کنی
حاکمیت کاپیتالیستی و طبقه حاکمه بورژوا
صدمه ای نمی بیند.
۱۶
مهره های بورژوایی خوابانده شده در آب نمک
توسط طبقه حاکمه ملی و بین المللی
مثلا نسرین ستوده
مریم رجوی
شیرین عبادی
میر حسین موسوی
و
لاشخورهای دیگر
به همین دلیل است.
۱۷
طقه حاکمه (بورژوازی)
در صورت لزوم
می تواند
روحانیت را خلع قدرت (اوتوریته) کند
و
مش نسرین ستوده و یا مش مریم رجوی و یا میر حسین لاشخور و غیره را
بر اریکه قدرت نشاند.
۱۸
رادیکال بودن
یعنی دست به ریشه قضاییا بردن
مارکس علیه الرحمه
۱۹
یعنی زیربنای اقتصادی جامعه را در مد نظر داشتن
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر