۱
این از صورت مساله.
اما مشکل کجا ست؟
مشکل وقتی پیش می آید که در ساختار اجتماعی هرمی، در آنجا که فرهنگ در چهارچوب تنگ آتوریته شکل می گیرد و هر روز حرمت و حقوق شهروندانش را زیر پا میگذارد،
از افرادی با عنوان های شاه و رهبر و نخبه بت می سازند. مشکل وقتی پیش می آید که
چنین ساختاری شهروند دست دوم و سوم به وجود میآورد.
مشکل وقتی پیش می آید که در ساختار اجتماعی هرمی، در آنجا که فرهنگ در چهارچوب تنگ آتوریته شکل می گیرد و هر روز حرمت و حقوق شهروندانش را زیر پا میگذارد،
از افرادی با عنوان های شاه و رهبر و نخبه بت می سازند. مشکل وقتی پیش می آید که
چنین ساختاری شهروند دست دوم و سوم به وجود میآورد.
همانطور که ذکرش گذشت،
اوتوریته انتزاعی
وجود ندارد
تا
کسی
بسان کوسه رفسنجان و این و آن
آن
را
بستاید
و
یا
کسی
بسان صمد بهرنگی و احد پیراحمدیان
بر ضد آن،
بستیزد.
ما
مثال هایی راجع به انواع مختلف اوتوریته ذکر کردیم.
سؤال این بود
که
معیار عینی
برای ارزیابی علمی اوتوریته چیست؟
۲
اوتوریته
اوتوریته
را
می توان
به دو دسته اساسی زیر طبقه بندی کرد:
الف
اوتوریته مبتنی بر برخورداری.
مثلا
اوتوریته ارباب و رعیت
اوتوریته بورژوازی و پرولتاریا
اوتوریته اشرافیت برده دار و توده برده
اوتوریته گرگ آلفا و سایر گرگ های گروه مربوطه
اوتوریته گوزن پاشا و دیگر گوزن های نر منطقه تحت نفود پاشا
ب
اوتوریته عاری از برخورداری
(اوتوریته مبتنی بر خدمت داوطلبانه)
مثلا اوتوریته مادر و فرزند
پدر و فرزند
حزب توده و اعضا
دولت کمونیستی و جامعه
رهبر دولت سوسیالیستی و جامعه
۳
مشکل وقتی پیش می آید که در ساختار اجتماعی هرمی، در آنجا که فرهنگ در چهارچوب تنگ آتوریته شکل می گیرد
و
هر روز حرمت و حقوق شهروندانش را زیر پا میگذارد،
از افرادی با عنوان های شاه و رهبر و نخبه بت می سازند.
از افرادی با عنوان های شاه و رهبر و نخبه بت می سازند.
مشکل وقتی پیش می آید
که
چنین ساختاری شهروند دست دوم و سوم به وجود میآورد.
چنین ساختاری شهروند دست دوم و سوم به وجود میآورد.
اوتوریته
نه، چارچوب تنگی برای تشکیل فرهنگ،
بلکه اصل آهنین طبیعی و جامعه ای
برای حفظ و تحکیم و توسعه انواع نباتی و جانوری و انسانی است.
بخش چشمگیر انرژی و نیروی نباتات و جانوران
برای تعیین عملی اوتوریته صرف می شود.
چه بسا جانوران که جان بر سر تعیین اوتوریته می نهند.
بدون وجود اوتوریته
هیچ گروهی در طبیعت و جامعه نمی تواند ادامه حیات دهد.
ستمی
که
لاشخورهای فاشیستی، فوندامنتالیستی۷ آنارشیستی و نیهلیستی
از قبیل جلال آل احمد واحمد شاملو و دار و دسته فدائیان فئودالی و الاغ هایی از قبیل صمد بهرنگی
بر
مادران و پدران ستمکش
روا داشته اند،
با
اوتوریته ستیزی
در
اساسی ترین سلول جامعه
یعنی
در
خانواده
در رابطه بوده است.
تحت تأثیر اوتوریته ستیزی صمد بهرنگی
ذهنیتی به کودکان ناقص العقل القا شده که گویا پدر در خانواده
بدترین دشمن کودکان است.
مرگ پدر
به
آرزوی عنقلابی کودکان مردم
بدل شده است.
لاطائلات صمد بهرنگی
مثلا
زباله اولدوز و کلاغ ها
چیزی جز تبلیغ اوتوریته ستیزی نیست.
مراجعه کنید
به
تحلیل قصه اولدوز و کلاغ ها
تحت عنوان «جهان بینی صمد بهرنگی»
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
در اثر همین اوتوریته ستیزی جنون آور
در
اساسی ترین سلول جامعه
بود
که
نوجوانان مردم
روانی شدند
بعد
شیر شدند و به جنگ شیران شرزه رفتند و بیچاره شدند.
هیتلر کثافت
در آخرین روزهای حیات نکبت بارش
نیز
همین کار را کرد:
کودکان و بیماران و پیران
جامعه
را
مسلح کرد
تا
به جنگ با ارتش سرخ خطر کنند
و
شربت شیرین شهادت نوشند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر