جلالالدین محمد بلخی
معروف به مولوی
(۶۰۴ ـ ۶۷۲ ه. ق)
متخلص به «خاموش» و «خَموش» و «خامُش»
از بزرگان عالم ادب و از متفکران بزرگ
قرن هفتم
مقتدای متصوفه و اهل تحقیق و
مجاهدت و ریاضت
آثار:
مثنوی معنوی (بیست و شش
هزار بیت)
دیوان غزلیات معروف به دیوان شمس
مکتوبات
مجالس
سبعه
فیه مافیه
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
دفتر اول
عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور
و
تدبیر کردن در صحت او
۱
بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ما ست، آن
معنی تحت اللفظی:
دوستان، به این داستان دقت کنید.
برای اینکه در آن، آن وضع و حال ما به چالش کشیده می شود:
۲
بود شاهی در زمانی پیش از این
ملک دنیا بودش و هم ملک دین
معنی تحت اللفظی:
در ایام قدیم
پادشاهی بود که هم ملک دنیا را داشت و هم ملک دین را.
مولانا در این بیت شعر،
دیالک تیک مادی و روحی
را
به شکل دیالک تیک ملک دنیا و ملک دین بسط و تعمیم می دهد.
فرق هم نمی کند که خود او از کردوکار خود خبر دارد و یا ندارد.
طنز و ترفند دیالک تیک عینی همین است:
دیالک تیک عینی
خود را به هر قلدری تحمیل می کند.
بر زبانش جاری می شود
در کاغذش تحریر می یابد.
۳
اتفاقا
شاه
ـ روزی ـ
شد سوار
شد سوار
با خواص خویش از بهر شکار
یک کنیزک دید، شه بر شاهراه
شد غلام آن کنیزک پادشاه
مرغ جانش در قفس چون می طپید
داد مال و آن کنیزک را خرید
معنی تحت اللفظی:
شاه
روزی
تصادفا
سوار اسب شد تا به شکار برود.
در راه کنیزکی را دید و غلام او شد.
پرنده جانش در قفس تن چنان خود را بر در و دیوار قفس می کوفت
که مجبور به خرید کنیزک شد.
این بند از شعر مولانا نیز مملو از دیالک تیک است:
۴
اتفاقا
شاه
ـ روزی ـ
شد سوار
شد سوار
با خواص خویش از بهر شکار
در این بیت شعر،
دیالک تیک خاص و عام
به شکل دیالک تیک خواص و عوام بسط و تعمیم می یابد.
۵
یک کنیزک دید، شه بر شاهراه
شد غلام آن کنیزک پادشاه
در این بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده (حاکم و محکوم)
از سویی
به شکل دیالک تیک شاه و کنیزک
و
از سوی دیگر
به شکل دیالک تیک ارباب و غلام بسط و تعمیم می یابد.
شاه به مثابه عالی ترین عضو طبقه حاکمه
عاشق برده ای، کنیزی می شود.
در اثر عشق
دیالک تیک شاه و کنیزک
وارونه می شود:
کنیزک به مقام حاکم ارتقا می یابد و شاه به درجه غلام تنزل می یابد.
این وارونگی دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
اما
وارونگی سوبژکتیوی است.
شاه
تا زمانی غلام کنیزک است که دلبسته و وابسته عاطفی ـ غریزی او ست.
تعیین کننده
حوایج عاطفی و غریزی شاه است.
۶
مرغ جانش در قفس چون می طپید
داد مال و آن کنیزک را خرید
از سویی
به شکل دیالک تیک قفس و مرغ
از
سوی دیگر
به شکل دیالک تیک تن و جان
و
از سوی دیگر
به شکل دیالک تیک وسیله و آماج
و
یا
دیالک تیک مال و کنیزک
(پول و کالا)
بسط و تعمیم می یابد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر