پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
امیر حسین آریان پور
تقسیم کار
ادامه
۳۶
·
نوع تاریخی خاصی از تقسیم اجتماعی کار که با مناسبات مبتنی
بر استثمار در رابطه بوده و فرم های تاریخی خاصی
از آنها وجود دارد (مناسبات مبتنی بر استثمار برده داری، فئودالیسم،
کاپیتالیسم)، حاوی جنبه های خصلتی (کاراکتریستیکی) زیر اند:
الف
۱
·
ما در این مورد، با تقسیم اجتماعی کار معینی سر و کار داریم
که با تقسیم جامعه به طبقات اجتماعی در پیوند است و مشخصه ماهوی آن را تقسیم جامعه
به «کار» و «ناکار» تشکیل می دهد.
۲
·
اینکه این تقسیم با توسل به زور فرد منفردی، گروهی از
افراد، طبقه ای و یا در اثر روند بی نام مبتنی بر عرضه و تقاضا در بازار (که در
ورای ان گروه های معینی از افراد و یا طبقات اجتماعی معینی قرار دارند)، صورت
گرفته، فرقی در این حقیقت امر اعمال نمی کند که این تجزیه و جدایی، پیش شرط
اجتماعی لازم برای تقسیم کار به کار جسمی (عمدتا کار فیزیکی سنگین) و کار فکری
بوده و است.
۳
·
کار جسمی در مطابفت با سطح توسعه نیروهای مولده و مناسبات مبتنی
بر استثمار، اغلب عبارت است از کار بلحاظ فیزیکی فرساینده، سنگین و کشنده ی روح (روح ستیز، جانفرسا)
بوده که زحمتکشان، مادام العمر در قید و بند آن گرفتار بوده اند و هستند.
۴
·
این کار جسمی، بیگانه با زحمتکشان بوده و بر ضد منافع
زحمتکشان توسعه یافته است.
۵
·
اعضای طبقات اجتماعی استثمارگر (طبقه اجتماعی «ناکار») از
سوی دیگر امکان آن را داشته اند که عمدتا به انجام کارهای فکری (کارهای علمی،
سیاسی، هنری و غیره) بپردازند که آنها را ارضا می کنند و ضمنا می توانستند در
چارچوب کار فکری در حدود و ثغور معینی از عرصه معینی به عرصه معین دیگر کوچ کنند.
۶
·
این کار فکری در اوایل تجزیه کردوکار به کار جسمی و فکری،
کار به معنی کار مولد نبوده است.
۷
·
به قول کلاسیک های مارکسیسم، «تقسیم کار نخست زمانی واقعی می گردد که کار مادی از
کار فکری جدا می شود.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۱، ص ۳۱)
۸
·
از آنجا که تقسییم کار به کار فکری و کار جسمی با تقسیم
جامعه به طبقات اجتماعی توأم بوده و بر پایه آن توسعه یافته و در روندی شامل حال
افراد جامعه گشته که غیرقابل غلبه و سلطه برای آنها بوده، بلافاصله تضاد های
آنتاگونیستی (آشتی ناپذیر) میان اعضای جامعه توسعه یافته اند.
۹
·
ضمنا بر پایه آن،
تضاد های زیر تشکیل یافته اند:
الف
·
تضاد میان منافع افراد
ب
·
تضاد میان منافع افراد و منافع کلی افرادی که با هم مشغول
کار اند.
۱۰
·
این تضادها خود را در واقعیت اجتماعی هم در وابستگی افراد
به همدیگر و هم در همکاری آنها با همدیگر خود را نشان می دهند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر