۱۳۹۶ مرداد ۲۱, شنبه

قابل شناخت بودن جهان (۳)

 
پروفسور دکتر گونتر کروبر
پروفسور دکتر هلموت میلکه

برگردان
شین میم شین


۷
·      اصل قابل شناخت بودن جهان مخالف سرسخت اگنوستیسیسم (ندانم گرائی) است.

·      مراجعه کنید به اگنوستیسیسم (ندانم گرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·      در ضمن باید به دو جنبه متفاوت این اصل قابل شناخت بودن جهان توجه داشت:

الف
جنبه اول

۱
·      جنبه اول به مسئله غیر قابل شناخت بودن اصولی ماهیت چیزها مربوط می شود.
·      آن سان که کانت در مورد چیز در خود ادعا می کند.

۲
·      این آموزه یک دوئالیسم جسمانی ـ روانی را پیش شرط قرار می دهد که بنا بر آن، به سبب تصور متافیزیکی راجع به اختلاف ماهوی ماده و روح (وجود و شعور) و اوبژکت و سوبژکت، ماهیت شناسی اصیل، محال و غیرممکن می شود.
·      و لذا ماده اگرچه از طریق تحریکات حسی قادر به تأثیرگذاری بر ضمیر (ذهن، شعور) است، ولی خود برای ضمیر (شعور) غیرقابل نفوذ می ماند.

۲
·      این نحوه حل مسئله قابل شناخت بودن جهان، علیرغم موضع اصلی باطلش، بلحاظ فلسفی تأثیر مثبتی به جا گذاشت:
·      ماتریالیسم مکانیکی، یعنی ماتریالیسم قدیمی هنوز به بقایای عمده رئالیسم عامیانه آلوده بود و زیر فشار اگنوستیسیسم مجبور شده بود، شناخت را از نقطه نظر ماتریالیستی دو باره مورد بحث قرار دهد و بکمک یکی از علوم مدرن راه حلی برای آن بیابد.

۳
·      این جنبه اول ـ بلحاظ معرفتی ـ نظری ـ مهمترین جنبه آن بوده است.

۴
·      نمایندگان اگنوستیسیسم «اصولی» می توانند چنین ادعا کنند:
·      علوم می توانند هر قدر دل شان می خواهد، معارف تولید کنند، اما علیرغم آن، ماهیت چیزها اصولا غیر قابل شناخت می ماند.

۵
·      ماتریالیسم دیالک تیکی راه حل این مسئله را در روشن کردن رابطه حقیقی ماده و روح (وجود و شعور)، اوبژکت و سوبژکت می یابد.

ب
جنبه دوم

۱
·      جنبه دوم مسئله به محدودیت های معرفتی پژوهش های علمی مربوط می شود.

۲
·      برخی از طرفداران اگنوستیسیسم ادعا می کنند که حتی اگر ما با نظریه چیز در خود غیر قابل شناخت کانت موافق نباشیم، در پراتیک علوم، محدودیت های معرفتی مطلق وجود دارند.

۳
·      بطلان این ادعا بارها توسط علوم اثبات شده است و لذا دیگر بمثابه تز عامی اعتبار ندارد.

۴
·      مثلا قبل از کشف تجزیه و تحلیل طیفی توسط بونسن و کیرشهوف در سال ۱۸۵۹ میلادی، اصولا فراتر رفتن از معارف موجود در ستاره شناسی غیرممکن تلقی می شد.

۵
·      قبل از کشف ستاره شناسی رادیوئی وقوف به عرصه های واقع در پشت غبار تیره کیهانی غیرممکن بنظر می رسید.

۶

·      معروف ترین مثال در باره ادعای محدودیت های معرفتی، نقل قولی است از دوبوا ریموند که ورد همه زبان ها ست:
·      «ما نمی دانیم و هرگز نخواهیم دانست!»

۷
·      یکی از بارزترین ادعاهای منسوب به او عبارت بود از اینکه عکسبرداری رنگی محال و امکان ناپذیر است.

۸
·      تفاوت گذاری میان این دو جنبه، اهمیت زیادی دارد.
·      زیرا اغلب با اشاره به محدودیت های معرفتی زمانی (مطلق شده) علوم تلاش می شود تا بطور مسکوت اگنوستیسیسم اصولی توجیه شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر