۱۳۹۶ مرداد ۲۹, یکشنبه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۸۱)


ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی

فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)

عصیان
(۱۳۳۶)
 

بار الها 
حاصل این خود پرستی چیست؟
 ما که خود افتادگان زار مسکینیم 
 
ما که جز نقش تو در هر کار و هر پندار   
 نقش دستی، نقش جادویی نمی بینیم 
 

ساختی دنیای خاکی را و می دانی
  پای تا سر جز سرابی، جز فریبی نیست
  
 ما عروسک ها و دستان تو در بازی
کفر ما، عصیان ما،
 چیز غریبی نیست

  شکرگوئی گفتنت، 
شکر تو را گفتیم
لیک دیگر تا به کی شکر تو را گوییم
 
راه می بندی و می خندی به ره پویان
  در کجا هستی، کجا، تا در تو ره جوییم؟

ما که چون مومی به دستت شکل می گیریم
پس دگر افسانه روز قیامت چیست؟
  
 پس چرا در کام دوزخ سخت می سوزیم
  این عذاب تلخ و این رنج ندامت چیست؟

  این جهان خود دوزخی گردیده، بس سوزان
   سر به سر آتش، سراپا ناله های درد
  
 بس غل و زنجیرهای تفته ی بر پا
  از غبار جسم ها خیزنده دودی سرد

  خشک و تر 
با هم 
میان شعله ها در سوز
  خرقه پوش زاهد و رند خراباتی
    
می فروش بیدل و میخواره ی سرمست
   ساقی روشنگر و پیر سماواتی

  این جهان
 خود
 دوزخی گردیده بس سوزان
  باز آنجا دوزخی در انتظار ما ست
 
بی پناهانیم  و دوزخبان سنگیندل
  هر زمان گوید که در هر کار یار ما ست.
 
ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر