میم حجری
نون نوشتن
محمود دولت آبادی
نه.
خصلتها تازه نیستند، حادث نشده اند،
و اتفاقاً بسیار قدیم اند.
دزدی
·
ما باید به دلایل و علل دزدی به
مثابه از آن خود کردن مخفیانه ی اموال این و آن در جامعه بشری بیندیشیم.
·
محمود دولت آبادی، علیرغم تشابهات ایده
ئولوژیکی با دکتر محمود احمدی نژاد و علما و علامه های دیگر، بیوگرافی خاص خود را
دارد، فراز و فرود زیستی و فکری خود را دارد.
·
محمود دولت آبادی، همانطور که ذکرش
گذشت، نویسنده ای رئالیست است و وقتی از قدمت و دوام دزدی در جامعه سخن می گوید،
حاکی از آن است که قضیه در خطوط کلی اش از این قرار است:
·
دزدی در جامعه تحت شرایط متفاوتی و
به دلایل متفاوتی صورت گرفته و صورت می گیرد.
·
به همین دلیل باید حتی المقدور به کشف
علل مختلف دزدی بپردازیم:
1
دزدی
·
در تئولوژی اسلامی (آیات، احادیث،
روایات، اخبار) در شرایط معین زیست، دزدی مجاز و مشروع شمرده می شود:
·
اگر در راهی به سوی مقصدی روانی و رهتوشه
نداری، می توانی از خوشه انگوری که از دیوار باغی آویزان است و وسوسه ات می کند،
تغذیه کنی و نیرو بگیری تا ادامه راه دهی.
·
این بدان معنی است که مذهب به
مثابه منادی و مدافع کلاسیک اتیک (اخلاق)،
بقای آدمی را بر رعایت اکید دگم های مذهبی (نهی از دزدی) مقدم می داند.
·
ابنای بشر ـ قبل از همه ـ باید
زنده بمانند تا به چیزی ایمان داشته باشند.
·
این به معنی نقش تعیین کننده قایل
شدن به وجود اجتماعی در دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی است.
2
دزدی
·
این مشروعیت دزدی اما به مثابه
استثناء، دال بر سطح توسعه نازل نیروهای مولده جامعه است.
·
نداشتن رهتوشه مسافر نشانه فقر
مادی او ست.
·
فقر مادی اعضای جامعه هم ـ در
تحلیل نهائی ـ دال بر سطح توسعه نازل نیروهای مولده (علم و فن و وسایل تولید و
تهیه مواد خام و غیره) است.
3
دزدی
·
سطح توسعه نازل نیروهای مولده اما
ضمنا به بیکاری اعضای جامعه منجر می شود.
·
بیکاری فقط در علافی و عدم اشتغال خلاصه
نمی شود.
·
بیکاری به فقر مادی اعضای جامعه منجر
می شود و فقر مادی راه را برای دزدی هموار می سازد.
·
به عبارت دقیق تر، بیکاری شرایط
عینی لازم را برای نجات اعضای بیکار جامعه از مرگ از طریق دزدی پدید می آورد.
4
دزدی
·
بیکاری و علافی ناشی از آن، اعضای بیکار
جامعه را لومپن پرولتریزه می کند.
·
بنا بر ضرب المثل معروفی، «شکم
گرسنه ایمان ندارد.»
·
این بدان معنی است که فقر مادی،
اعضای جامعه را به بی ایمانی سوق می دهد.
·
به ضرب المثل ها هرگز نباید کم بها
داد.
·
در ضرب المثل ها تجارب و دانش تجربی
اجداد ما تجرید یافته اند:
الف
«شکم گرسنه ایمان ندارد.»
·
در این ضرب المثل بظاهر ساده و همه
فهم، از سوئی، دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی تبیین می یابد و
مهمتر از آن، نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن زیر بنای اقتصادی قلمداد می
شود.
·
در این ضرب المثل، دیالک تیک
زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی به شکل دیالک تیک شکم گرسنه و بی ایمانی بسط
و تعمیم می یابد.
·
مذهب (ایمان) یکی از عناصر روبنای ایده
ئولوژیکی هر جامعه است.
·
به عبارت دیگر، در این ضرب المثل،
تز موسوم به «درک ماتریالیستی تاریخ» ـ یعنی مهمترین کشف مارکس ـ تبیین می یابد.
ب
«شکم گرسنه ایمان ندارد.»
·
در این ضرب المثل ضمنا دیالک تیک
وجود اجتماعی و شعور اجتماعی به شکل دیالک تیک گرسنگی و بی ایمانی بسط و تعمیم می
یابد.
·
دین و مذهب و ایمان و بی ایمانی به
خدا و غیره فرمی از شعور اجتماعی است.
·
بنا بر این ضرب المثل، نقش تعیین
کننده در این دیالک تیک از آن وجود اجتماعی (شکم) است.
پ
«شکم گرسنه ایمان ندارد.»
·
بی ایمانی و الحاد اما فقط به
لامذهبیت منجر نمی شود.
·
بی ایمانی به لاابالیگری منجر می
شود و لاابالیگری به نیهلیسم اخلاقی می انجامد.
·
نیهلیسم اخلاقی لجنزاری است که
انواع و اقسام میکروب های اجتماعی در آن تشکیل می شوند و تکثیر می یابند.
·
نیهلیسم اخلاقی، دیر یا زود، جامعه
را به جنگل مبدل می سازد و اعضای جامعه را به جانوران درنده.
·
مؤسس نیهلیسم اخلاقی نیچه است.
·
ناسیونال ـ سوسیالیسم بدون اشاعه
تمام اجتماعی نیهلیسم اخلاقی نمی توانست جنایات وحشت انگیز را جامه عمل بپوشاند.
·
گرسنگی سیستماتیک دادن به 6 میلیون
نفر از همنوعان خویش و زنده زنده سوزاندن آنها، بدون هضم و جذب زهر نیهلیسم اخلاقی،
بدون لومپن پرولتریزه کردن اعضای جامعه محال می گشت.
·
مراجعه کنید به نیهلیسم اخلاقی در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
ت
«شکم گرسنه ایمان ندارد.»
·
دزدی یکی از شق القمرهای لومپن
پرولتری است.
·
البته فقط یکی از شق القمرهای آن است.
·
می توان گفت که منشاء اصلی دزدی،
سیسم اجتماعی ـ اقتصادی ئی است که بخشی از اعضای مولد جامعه را بیکار می سازد و چه
بسا بیکاری را توده ای می کند.
ث
«شکم گرسنه ایمان ندارد.»
·
بیکاری و کار گهگاهی یکی از مشخصات
اصلی لومپن پرولتاریا ست.
·
لومپن پرولتاریا تجسم اصلی نیهلیسم
اخلاقی است و به همین دلیل پایگاه اجتماعی فاشیسم و فوندامنتالیسم (برادر خوانده
فاشیسم) است.
·
فریب تظاهر فوندامنتالیسم شیعی و
سنی به مذهب را نباید خورد.
·
فوندامنتالیسم ـ بسان فاشیسم ـ
نماینده اصلی نیهلیسم اخلاقی است.
·
یکی از دلایل مهم اشاعه دزدی و
فحشاء و قاچاقچیگری و گدائی و غیره لومپن پرولتریزاسیون اعضای جامعه است.
·
این سیر نزولی ـ اخلاقی اعضای را
می توان در فیس اباد به وضوح دید.
·
فیس آباد در واقع میدان یکه تازی لومپن
پرولتاریا ست.
·
شق القمر خلایق در فیس آباد لایک و
لاس و لیس است.
·
دوست یابی بهانه ای است.
·
لومپن پرولتاریا لیاقت دوستی با احدی
را حتی ندارد.
ج
«شکم گرسنه ایمان ندارد.»
·
بیکاری به فقر مادی منجر می شود و
اعضای جامعه را به سرقت کورکورانه ی حاصل دسترنج همنوعان خود مجبور می سازد و بدین
طریق ـ به نوبه ی خود ـ به تخریب نیروهای مولده می انجامد.
·
در اثر بیکاری اعضای جامعه، دیالک
تیک منفی و مخرب عجیبی به کار می افتد:
·
سطح نازل توسعه نیروهای مولده به بیکاری
اعضای جامعه منجر می شود و بیکاری اعضای جامعه به دزدی می انجامد و دزدی به تخریب هرچه
بیشتر نیروهای مولده جامعه منجر می شود.
چ
مثال
·
خرده مالکی با تحمل مشقات غیرقابل
تصور باغ میوه ای را به راه می اندازد.
·
هدف و آماج او فروش میوه ها، خرید
وسایل تولید و آب و کود و نهال و غیره و توسعه باغ و بالا بردن کمیت و کیفیت محصول
و راندمان کار و نیل به رفاه نسبی است.
·
پس از رسیدن میوه ها، اراذل و
اوباش ـ شبانه ـ میوه های باغ این زحمتکش شریف را چپاول می کنند.
·
خرده مالک بیچاره، بیچاره تر می شود.
·
نه تنها دچار فقر مادی می گردد،
بلکه حتی از فرستادن کودکانش به مدرسه عاجز می ماند.
·
بدین ترتیب نیروهای مولده مادی و انسانی
(نسل آتی) تخریب می شوند.
5
دزدی
·
یکی دیگر از دلایل دزدی، فقر فکری
و فرهنگی است.
·
کسی که حتی مدرسه نرفته و خواندن و
نوشتن نیاموخته، به آسانی نمی تواند کاری بیابد و امرار معاش کند.
·
به همین دلیل علاف و لاابالی و لومپن
می شود و از طرق متناسب با آن روزگار می گذراند.
·
دزدی یکی از این طرق بیشمار است.
·
دزدی یکی از ثمرات تلخ جامعه طبقاتی
است.
6
دزدی
·
یکی دیگر از دلایل دزدی، ستم اقتصادی
و اجتماعی آشکار و نهان طبقه حاکمه است.
·
تفکر مفهومی و کشف حقیقت عینی برای
اکثریت قریب به اتفاق اعضای جامعه آسان نیست.
·
به همین دلیل ستمدیده برای انتقام
گیری از ستمگر به سرقت جزئی از اموال او خطر می کند تا ضمنا به تخلیه فشار پسیکولوژیکی
نایل اید.
·
ما با این واکنش پسیکولوژیکی در
ممالک امپریالیستی هم سر و کار داریم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر