۱۳۹۲ آذر ۶, چهارشنبه

سیری در شعری از رضا افضلی (4)


رضا افضلی
شاعر، مترجم، پژوهشگر و استاد دانشگاه
شین میم شین

خروس
شاید سی سال پیش،در خانه مادر همسر عزیزم، خروسی شرور که به خاطرشرارتش سرش را به باد داد، منبع الهام این شعر باشد
اما مضمون ماجرا در دلم ماند و ماند، تاسر انجام در سال 88 از آرام پز ذهنم بیرون آمد:

خروسی زند زخم بر آن و این
بسی مرغ وجوجه ش به زیرِ نگین

به سر دارد از عُجب و نِخوت هوا
چو پا می گذارد به روی زمین

زند بر تن این و آن نیزه ها
ز چنگال خشم و به منقار کین

شهامت ندارد که مرغی جوان
به نزدیکی او شود دانه چین

پر و بال های سپید و سیاه
به زخمش شود لاله گون و مسین

گریزند از او طفل و پیروجوان
زند «چنگ» بر دست و پا و جبین

چو تازد به سویی، به کبر و غرور
توگویی سوار است برپشتِ زین

خروس است و دارد،خوی کرکسان
کند در پسِ ماکیان ها کمین

نداند پیِ محوِ او صاحبش
برون کرده تیغِ خود از آستین.

پایان
(  25/5/88)
سرچشمه:
تارنمای «شعرها و حرف ها»

·        «روانشناسی» جانوران خود حدیث شورانگیزی است.
·        ولی ما را به هر دلیلی فرصت و فراست مطالعه و کشف و شناخت آن نبوده است.

·        تنها کاری که از دست مان برآمده، سنجش جانوران با معیارهای جاری در جامعه «انسانی» بوده است.
·        روند و روال همزیستی جانور و انسان اما همه جا از این قرار نبوده و نیست.

·        جهان جانوران، جهانی از قراری بکلی دیگر است.
·         قوانین و قانونمندی های خاص خود را دارد که باید کشف شوند تا همزیستی انسان و جانور بهبود یابد.
·        جانوران نیای دیرین ما هستند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر