۱۳۹۲ آبان ۲۵, شنبه

چاله ها و چالش ها (374)

 
مقاومت ۳ وزیر در برابر خصوصی سازی
توقف ۴۰۰ شرکت دولتی در صف فروش
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت:
«یکی از شعارهای دولت یازدهم خصوصی سازی بود، اما به فراموشی سپرده شد و نمی دانم چرا وزرای نیرو، نفت و صنعت و معدن با خصوصی سازی مخالفت می کنند.»
 سرچشمه:
مجله هفته

سبزه
« چرا بطور مثال شما با د.کا.پ و حزب چپ همبستگی‌ دارید، ولی با حزب توده ندارید؟»
(جفپا)
 
به شش دلیل:

1
  زادگاه تئوری مارکسیستی آلمان بوده است و شناخت مارکسیستی، بخصوص به دلیل وجود بدبختی های پس از جنگ و قتل عام کمونیست ها در آلمان در حین جنگ و اشتراک آنان با دیگر گروه ها (Rote Weding)، و وجود کشور سوسیالیستی آلمان شرقی (حد اقل بقول برتولت برشت در همان اوان )، سبب شده است که شعور سیاسی کارگری در آلمان کیفیت دیگری داشته باشد!

2
به دلیل شرکت در مبارزات طبقاتی کارگران آلمان

3
به دلیل شرکت فعال در مبارزات طبقه کارگر، پس از هجوم اهالی شرق به غرب و کنفرانس های طولانی با افراد مسئول حتی از رده های بالای دولت آلمان شرقی در آنجا
 به دلیل جویا شدن چرای آن.

4
به دلیل اینکه ما حزب KPD را منحل و بر آن معتقد شدیم که حزب طبقه ی کارگر باید پیشروان این طبقه را متحد و دوباره گرد آورد  و نامش را هم KPD گذاشتیم.

5
در همان سالهای ۸۹ -۹۰ دست بنوشتن «آیا سوسیالیسم آینده دارد؟» زدیم و رفقایی از رجل اقتصادی سیاسی آلمان شرقی همانند دکتر اشتایگرد والد را باضافه ی تمام دشمنان سوسیالیسم از هر قماشی را دعوت کردیم تا بگویند در این باره نظرشان چیست.
حتی شرودر و دیگر تروتسکیست ها را دعوت نمودیم فقط ام ال پ د شرکت نکرد!
سالیان درازی با چوب سوزان «هانس هاینتس هولتس» در این مورد تماس های متعددی داشتیم.

6
همیشه حاضر به تبادل نظر با رفقای مقیم برلین و بخصوص برلین شرقی و دیکر شهر های صنعتی شرق مانند گیرا، بوده ایم و بنظریات آنان بخصوص اهمیت می دادیم!
میوه های آن اکنون می رسند.
کاری پردرد و صبورانه بوده است و بدین خاطر هم بعنوان یک کمونیست ایرانی از دیگر ایرانیان کمونیست خواستار کاری این چنانی هستم.
نا گفته نماند ما انگشت مان را از همه ی چپ ها که شما چپول می نامید، برداشتیم.
چپ برای ما لغتی بی معنی است.
(امام حسین هم چپ است منتظری هم چپ بود)
و هرگز نمی تواند معنی مترقی داشته باشد.
 چه برسد که به حد کمال حزبی رسیده باشد!
این ششلول بند های «مارکسیست»، زمانی که اتحاد کمونیست ها انجام پذیرفت همچون منشویک ها پس از چند ماه جل و پلاس خود را جمع کرده و بدنبال کمونیستها راه خواهند افتاد. این افراد همیشه با فرسنگ ها فاصله بدنبال جنبش کمونیستی روانند و همیشه خود را کمونیست تر از همه ی جهانیان می دانند.
در عین حال رفقای د. کا. پ از برلین که در ایگی متال و وردی فعال هستند، خود با ما همکاری کرده و مسئولیت سمینار «اثرات مخرب رویزیونیسم در سندیکاها» را به عهده گرفتند.
چه خوب است که شما هم دست به چنین ابتکاری زده و دیگر مارکسیست های حزبی را فراخوانید، باشد که آنان هم دست شمارا رد نکنند، همانطوری که ما دست رفقای شرقی خود را که تجدید نظر خروشچف برژنفی به جنبش کمونیستی را نقد می کنند، را رد نکردیم و به گرمی فشردیم و می فشاریم.
باز هم نا گفته نماند، کاری است که در ابتدا سخت است و مستلزم از خود گذشتگیاست   که از هورا کشیدن ها و دست زدن ها در آن خبری نیست.
ولی بسیار بار آوراست و راه مان را خیلی کوتاه تر می نماید.
در این راه برای شما آرزوی موفقیت دارم.

جفپا

دلایل ششگانه شما البته بیانگر همبستگی‌ شما با د.کا. پ است، مسئله اینجا ست که این ها تناقضی با همبستگی‌ با “حزب برادر” د.کا.پ یعنی‌ حزب توده ندارد که هیچ بلکه همبستگی‌ – نه‌ می‌گویم اتحاد یا عضویت - را تبدیل به الزامی انترناسیونلیستی نیز می‌ کند.
به نظر من این سکتاریسم فلج کننده که متأسفانه فکر غالب در چپ ضدّ سرمایه داری ایران است، مانع حضور واقعی‌ همهٔ احزاب و گروهای مربوطه در مبارزه طبقاتی است.
این سؤال و بسیاری دیگر که شما نیز از برخورد به آن “طفره” می روید، مهم است و نه جدل های ملا نقطی وار در مورد فلان گفته این یا آن حزب در گذشته، که در مواردی حتی پایه ای جز جعل مقوله مربوطه نیز ندارد.
در نوشته شما چند خطای “لپی” هم وجود دارد که در زیر نقل می‌کنم:

1
کا پ د را شما نمی توانید “منحل” کرده باشید.
این حزب در آلمان غربی در سال ۱۹۵۶ از طرف دولت پسا فاشیستی حاکم  قدغن شد.
اعضای حزب پس از چند سال فعالیت مخفی‌ در سال ۱۹۶۸ آن را با د.کا.پ    جایگزین کردند.
در آلمان دموکراتیک (شرقی‌) ۱۹۴۶ کا.پ.د  و اس‌.پ.د  (حزب سوسیال دمکرات) با هم ادغام شده و حزبسوسیالیستی متحد آلمان” را بوجود آوردند که بعد از تسلیم شرم آور باند گرباچف منحل و نهایتا منجر به حزب سراسری  «حزب چپ»   گردید.

2
  آن رفیقی که اسمش درست خاطر شما نیست، احتمالا روبرت اشتایگر والد فیلسوف شهیر کمونیست می ‌باشد.
وی که بدواً عضو کا.پ.د (اس پی دی. ویرایش)  بوده، بعد از جنگ در آلمان شرقی‌ دوره تحصیلی‌ برای کادر‌های برجسته حزبی را تکمیل و به آلمان غربی برگشته است.

3
 شما مدعی هستید به دعوت شما - بعد از فعالیت مخفی‌ و پشت سر گذاشتن ۵ سال زندان به همین دلیل، به حزب تازه تأسیس د. کا.پ  پیوست.
او در این حزب مسئول مدرسه کادرهای حزبی، سر دبیر ارگان تئوریکی حزب ” اوراق مارکسیستی” و رئیس “بنیاد مارکس و انگلس  است.
در نهیات معادل احسان طبری برای د.کا.پ است که این دو با هم آشنای قدیم و همکار علمی‌ بوده اند.
هردو جزو نویسندگان گاهنامه تئوریک احزاب کمونیست جهانی‌ ” مسائل صلح و سوسیالیسم” بوده اند که به فارسی هم منتشر می شد .
 - “Rote Wedding”   عنوان سرود انقلابی کارگران آلمانی است، موزیک آن از هانس ایسلر است که تا امروز از مهمترین آهنگسازان قرن بیست  محسوب می شود
ضمنا   او ست که سازنده موزیک “سرود ملی‌” آلمان دموکراتیک بوده است.

رهگذر

·        سرمایه نظری (تئوریکی) 99 در صد چپ وطنی در همین «اطلاعات» به درد نخور فرمال و صوری  خلاصه می شود:

1
·        ازبر کردن دقت مند تاریخ تأسیس احزاب «برادر» و نام و عنوان و شرح حال اعضای بلند مرتبه آنها و پوز دادن با این اطلاعات بیهوده.

2
·        بحث نه برای آموزش بنیادی تئوری و اسلوب، فقط برای مجاب کردن حریف صورت می گیرد.

3
·        هدف از بحث همیشه حق به جانب ماندن و پشت سنگر های کشکی رجز خواندن است.
·        همه چیز گفتن بدون چیزی گفتن است.

4
·        معلوم نیست که بر این معرکه مضحک کی پایانی خواهد بود و آغازی برای شروع از صفر.

5
·        هم حزب توده و هم استالینیسم هر دو قابل بررسی رادیکال اند.

6
·        در نظرات سبزه و حواریون حتی نظرات فلسفه بورژوائی واپسین (امپریالیسم) و چه بسا حتی نظرات فاشیسم و نیچه ئیسم عربده می کشند.

7

 هایدگر و اورتگا گاسه

·    همین مفهوم پر طمطراق افاده لبریز «فرزانه ها» ترجمه مقوله فاشیستی «نخبگان» ( Elite) است که از طرف اسپانیائی ئی به نام اورتگا گاسه در لاطائلات متنوعش تئوریزه شده است و به «تئوری نخبگان» و یا به قول بعضی ها «تئوری فرزانه ها» معروف است.

8
·        با همین تئوری هم شعار «یک کشور ـ یک پیشوا» توجیه تئوریکی می شود و هم تئوری شبان و گله (رهبر و توده)، کیش شخصیت ژوزف استالین و امثالهم.

9
·        مدعیان مدرن حزب توده دست کمی در همین زمینه از سبزه و یاران ندارند و در هر فرصتی از طبری و ارانی و غیره به عنوان فرزانگان تجلیل می کنند و اشعار و افکار بعضی از سردمداران وطنی «تئوری نخبگان» را  در صفحات فیسبوک خود منتشر می کنند.

10
·        احتمالا حتی یک نفر از همان ها آثار همین ارانی و طبری را هم نخوانده اند.

11
·        از سرتاپای کامنت های سبزه و حواریون اوپورتونیسم می تراود:
·        هدف نه کشف حقیقت عینی، بلکه یارگیری است:
·        هندوانه زیر بغل یکی گذاشته می شود تا تیشه بر بیخ و بن دیگری فرود آید.

12
·        استالینیسمی که سبزه و حزب توده یکی علنا و دیگری ضمنا و بی سر و صدا نمایندگی می کنند، به همه چیز شبیه است، مگر به مارکسیسم ـ لنینیسم.
·        حتی با خود استالینیسم در تضاد است که مملو از معایب نظری و اسلوبی است.   
 
13
·        ولی همانقدر می توان با حضرات از هر قبیله بحث جدی و ثمربخش کرد که با حزب اللهی ها و مجاهدین فی سبیل الله.

14
·        فقط می توان از دست حضرات کلافه شد و قید هر بحث حاصلخیزی را زد.

ادامه دارد.

۳ نظر:

  1. ویرایش: به دلیل اینکه ما حزب KPD را منحل و بر آن معتقد شدیم که حزب طبقه ی کارگر باید پیشروان این طبقه را متحد و دوباره گرد آورد و نامش را هم احیای KPD گذاشتیم.
    با پوزش

    پاسخحذف
  2. به دلیل اینکه ما حزب KPD را منحل و بر آن معتقد شدیم که حزب طبقه ی کارگر باید پیشروان این طبقه را متحد و دوباره گرد آورد و نامش را هم KPD گذاشتیم.
    KPD دومی باید بشود «KPD wieder aufbau»
    موفق باشسد

    پاسخحذف
  3. آره. حق با شما ست.
    ما هم ترجمه واژه آلمانی را یعنی «احیا» را گذاشته ایم که خود صاحب نظر در پارانتز گذاشته بود.
    ممنون از ابراز نظر

    پاسخحذف