۱۳۹۲ آذر ۸, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (77)


فصل پنجم
ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش سوم
تاریخ پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
نقد خرد
  
قسمت دوم
 دیالک تیک ستیزی:
ترندلبورگ
ادامه  

9
 گئورگی والینتینوویچ پله خانوف (1856 ـ 1918)
ژورنالیست و فیلسوف روس
او تجارب جنبش سوسیال ـ انقلابی (نارودنیکی) را با مارکسیسم پیوند داد.
لنین پله خانوف را پدر و یار تئوریکی خویش می دانست
پله خانوف و اکسلرود اولین کسانی بودند که به انتقاد از اکونومیسم برخاستند:
«ما مخالف تبلیغ و ترویج با انگیزه های اقتصادی نیستیم.
ما مخالف تبیلیغ و ترویجی هستیم که رویاروئی اقتصادی میان کارگران و سرمایه داران را برای توسعه شعور سیاسی پرولتاریا درک نمی کند.»
پس از پیروزی انقلاب اکتبر 1917 به فینلند رفت و در اثر بیماری سل جهان را وداع گفت.
آثار:
چرنیشفسکی
آنارشیسم و سوسیالیسم
اشاراتی به تاریخ ماتریالیسم
1917 میان انقلاب و دموکراسی (مجموعه مقالات)
تاریخ از دیدگاه مونیستی
حقایق منطقی
اهمیت مطالعه تاریخ از نقطه نظر تحولات فکری
نقش شخصیت در تاریخ
مسائل اساسی مارکسیسم

·        در میان مارکسیست های پسا انگلسی و پیشا لنینی، علاقه مندی و حساسیت فلسفی خاص پله خانوف (بلحاظ نظری) (و بطرز دیگری لابریولا) در اشتغال او با آثار ترندلبورگ نمودار می گردد.
·        (پله خانوف، «آثار منتخب فلسفی»، جلد 3، ص 82، 642، روسی، 1957)

  آنتونیو لابریولا (1843 ـ 1904)
استاد فلسفه نظری در دانشگاه روم
یکی از اولین ومتنفذترین مارکسیست های ایتالیا
آثار و اندیشه های او، الهام بخش فلاسفه دیگر، از جمله آنتونیو گرامشی و بنه دیتو کروسه بوده اند.
     
10
·        این امر احتمالا با ضعف پله خانوف در زمینه درک دیالک تیک (و درک هگل) در رابطه بوده است.
·        پله خانوف چالش ترندلبورگ را در نقد او از دیالک تیک ایدئالیستی خلاصه می کند و ضمنا بر آن است که با تشکیل دیالک تیک ماتریالیستی استدلالات ترندلبورگ به خودی خود موضوعیت خود را از دست می دهند و روانه زباله دانی تاریخ فلسفه می شوند.  

11
·        ترندلبورگ بر آن بوده که «بدون وجود، ضروری هم وجود نخواهد داشت.
·        برای اینکه اندیشه برای تشکیل ضروری باید همه جا به تعیین طبیعت چیز مربوطه بپردازد و با آن رابطه برقرار کند.
·        اندیشه باید شیئیت یابد و از خطه شیئیت به وضع قانون نایل آید.»
·        (ترندلبورگ، «بررسی های منطقی»، جلد 1ف ص 13، 1982)   

·        مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

12
·        این نظر رئالیستی ترندلبورگ به سبب درک ایدئالیستی ـ فرمالیستی او درک محدودی بود.
·        اگرچه او می دانست که ارسطو (او خود را علنا پیرو تعالیم ارسطو می دانست) با انفصال فرم فکری از چیز مربوطه میانه خوبی نداشته است.

13
·        ایراد ترندلبورگ مبنی بر اینکه انتزاعات ساکن، یعنی  مفاهیم وجود و عدم محض نمی توانند به تشکیل شدن متحرک نایل آیند، اگرچه در مورد مطلق سازی (مقوله ی)  منطقی به مثابه تجسم دلیل آغازین دیالک تیک از سوی هگل مصداق داشت، ولی از آن رو که ترندلبورگ نه درک خاص هگل از (مقوله ی)  منطقی و عینیت  را و نه بافت استخراج دیالک تیکی سیستم مقوله ای هگل را در نظر می گرفت، ناکام می ماند.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک تاریخی و منطقی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

14
اثری از طراح ارجمند مجله هفته

·        هگل صریحا اعلام کرده بود که «باید گفته شود که فهم و یا عقل در جهان شیئی است.
·        روح (فکر) و طبیعت حاوی قوانین عینی اند.
·        این بدان معنی است که تعین های فکری به همان اندازه حاوی جهان عینی و وجود عینی اند.»
·        (هگل، «علم منطق»، بخش اول، ص 32، 1951)    

15
·        هگل در آغاز توضیح (مقوله ی) منطقی، فنومنولوژی روح (و مواد حلاجی شده در آن) را پیش شرط قرار می دهد:
·        «تنها ببرکت شناخت علوم دیگر است که روح سوبژکتیف (مقوله ی) منطقی را نه فقط به عنوان عام انتزاعی، بلکه به عنوان غنای (مقوله ی) خاص در می یابد، خاصی که عام را در خود دارد.
·        بنابرین، منطقی تنها زمانی که به نتیجه نهائی دانش تجربی  علوم بدل شود، که به ارزش خود پی ببرد.»
·        (هگل، «علم منطق»، بخش اول، ص 40، 1951)    

·        مراجعه کنید به دیالک تیک منفرد (خاص) و عام  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری       

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر