۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (380)


انقلاب و ضد انقلاب
اردشیر قلندری  
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com     

مسعود بهبودی
 
·        ما فقط جمله واپسین زیر از مقاله اردشیر را مورد تأمل قرار می دهیم:

«این گذار نمی تواند بطور خود جوش و خود بخودی باشد (اگرچه تجارب تاریخی چنین امکانی را ممکن می سازد)، این گذار باید به مدیریت پیشروترین نیروی سیاسی، متحد در زیر پرچم جنبش چپ باشد
(اردشیر)

1
·        این گذار (یعنی گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم)  بزعم اردشیر نمی تواند خودپو باشد.
·        این حکم اردشیر فی نفسه کمترین عیب و ایرادی ندارد، ولی عملا مغایر با مارکسیسم ـ لنینیسم است.

·        چرا؟

2
·        برای اینکه این حکم ضمنا حاکی از آن است که گذارهای دیگری در جامعه می توانند بطور خود به خودی صورت گیرند.  
·        شاید کسی دلیل بپرسد.
·        دلیلش را خود اردشیر بلافاصله دو دستی عرضه می کنند:

(اگرچه تجارب تاریخی چنین امکانی را ممکن می سازد)
(اردشیر) 

·        کدام تجارب تاریخی گذار خود به خودی از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی معینی را به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بالاتر نشان داده است؟
·        در کجای تاریخ گذار کذائی خودپو بوده است؟

3
·        اردشیر ظاهرا از تنها چیزی که خبر ندارند، ساده ترین آموزه های مارکس و انگلس و لنین اند و استثنائا درست همین بی خبر از اصول بنیادی مارکسیسم ـ لنینیسم به دفاع از انقلاب اکتبر می پردازد.

4
 فویرباخ

·        مرزبندی ماتریالیسم مارکس با ماتریالیسم مکانیکی و متافیزیکی (فویرباخ) و مرزبندی لنینیسم با رفرمیسم (سوسیال ـ دموکراتیسم) و رویزیوینسم درست همین جا ست:
·        بنظر مارکس به میلیون ها دلیل تجربی و نظری، روندهای اجتماعی ـ برخلاف روندهای طبیعی ـ  سوبژکت مند (فاعل مند) اند.
·        زلزله و توفان و آتش فشان به سوبژکت (بنی بشر) نیاز ندارند.
·        ولی بدون حضور فعال بنی بشر، در جامعه آب حتی از آب تکان نمی خورد.

·        تاریخ (جامعه و جهان)  را توده ها می سازند.
·        تاریخ بی سوبژکت نیست.
·        تاریخ سازنده دارد. 
5

برنشتاین

·        کسانی که مدعی گذار خود به خودی از سرمایه داری به سوسیالیسم بودند، بدترین دشمنان طبقه کارگر حضرات کائوتسکی (بانی رفرمیسم)  و برنشتاین (پدر رویزیونیسم)  بودند که لنین هر دو را بحق مورد انتقاد رادیکال قرار داد.
·        اتفاقا بر خلاف ادعای اردشیر تجارب تاریخی بطلان نظر رفرمیسم و رویزیونیسم را نشان داده اند و نه صحت آن را.

·        نظام سرمایه داری ماهیتا خودستیز است، خودمخرب است.
·        نظام سرمایه داری تن به سقوط به قهقرای بربریت می دهد، ولی به هیچ ترفندی تن به گذار نمی دهد.

·        بهترین تجارب تاریخی، تجربه جنگ جهانی اول و تجربه فاشیسم و جنگ جهانی دوم اند.
·        سرمایه داری برای به تعویق انداختن مراسم کفن و دفن خویش دو جنگ مهیب جهانی برافروخت و 70 میلیون نفر را کشت و دهها میلیون نفر را علیل و ذلیل کرد و ده ها هزار شهر و روستا را با دار و ندار شان خاکستر نمود.

 این گذار باید به مدیریت پیشروترین نیروی سیاسی، متحد در زیر پرچم جنبش چپ باشد.
(اردشیر)

·        تق و لق تر از این نمی توان فرمولبندی کرد که اردشیر کرده است:
·        گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم و اصولا هر گذار فرماسیونی فقط زیر پرچم پیشرو ترین  طبقه اجتماعی صورت می گیرد که قادر به بسیج توده تاریخساز باشد و نه زیر پرچم جنبش چپ کذائی 

·        تاریخ را جنبش ها نمی سازند، بلکه توده ها زیر رهبری طبقه اجتماعی معینی می سازند:
·        مثلا همین جامعه سرمایه داری را توده ها زیر پرچم بورژوازی انقلابی آغازین ساخته اند و انقلاب اکتبر نیز زیر پرچم طبقه کارگر روس صورت گرفته است و حزب بلشویک گردان پیشاهنگ این طبقه اجتماعی رزمنده بوده است.  

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر