۱۳۹۲ آبان ۲۹, چهارشنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (96)

 

حزب لنینی و الگوی پیشنهادی برای حزب چپ

ضرورت طراحی الگوی حزبی

بهروز خلیق

در هفته های گذشته مطالبی چند پیرامون الگوی حزبی در سایت ها منتشر شد.
با انتشار این مطالب، می توان انتظار داشت که به تدریج مقوله الگوی حزبی در روند پروژه وحدت چپ جای خود را باز کند،
هدف از طرح آن درک گردد و به عنوان موضوعی که پرداختن به آن از ضرورت برخوردار است، در بحث و گفتگوها مورد توجه قرار  گیرد. 
برای تشکیل حزب چپ، پرداختن به مسائل نظری چپ ـ کدام چپ؟ کدام سوسیالیسم؟ ـ و تدوین برنامه و یا راستاهای برنامه، کافی نیست.
لنین در آنزمان بدرستی اهمیت نوع حزب را شناخت، در کنار کارهای نظری و برنامه ای به طور ویژه به نوع حزب پرداخت و برای پیشبرد برنامه هایش، حزبی را که مشخصات آن در زیر آمده است، طراحی کرد.
برای تشکیل حزب چپ ایران، لازم است که ما به بحث و گفتگو پیرامون الگوهای حزبی بپردازیم و الگوی پیشنهادی خودمان را ارائه دهیم. 
با توجه به الزامات جامعه ایران، نگرش های نظری و برنامه ای ما، تجربه چند دهه کار حزبی از یکسو و از سوی دیگر با آگاهی از الگوهای حزبی در سطح جهان و سیر تاریخی آن، تحولات در پارادایم سازمان و تاثیر تکنولوژی اطلاعاتی بر الگوهای حزبی، لازم است که الگوی حزبی خود را پی بریزیم.
در چپ ایران یک الگوی حزبی جا افتاده است.
آنهم الگوی لنینی حزب طراز نوین طبقه کارگر است.
در گذشته جریان های چپ از این الگو پیروی می‏کردند.
در حال حاضر هم بخش قابل توجهی از جریان‏های چپ به درجات مختلف این الگو را به کار می‏بندند.
از این رو ضرورت دارد به الگوی لنینی حزب و مشخصه های آن پرداخته شود. 
سرچشمه :
اخبار روز

http://www.akhbar-rooz.com 


مسعود بهبودی 

ضرورت طراحی الگوی حزبی 
(خلیق) 


1
·        از همین مفهوم بظاهر منطقی «ضرورت طراحی الگوی حزبی»، طرز تفکر کلاسیک آوانتوریسم وطنی عربده می کشد:
·        آوانتوریسم وطنی، الگوی هر چیزی را طرح می ریزد، بدون آنکه به محتوای آن چیز اشاره ای کرده باشد و یا حتی اشاره بدان به مخیله اش خطور کرده باشد.
·        الگوی حزب چپ کذائی اما هر چه باشد، فرم آن است.
·        فرم اما قاعدتا باید با توجه به محتوا تعیین شود و نه بطور سوبژکتیف و دلبخواهی و بسته به میل و هوس و جهت وزش باد و غیره.
مثال

·        برای طرح ریزی الگوی لازم جهت حفظ و حمل ماست نمی توان بی اعتنا به محتوای مربوطه، یعنی بی اعتنا به ماست شروع به فلسفه بافی کرد و قالب (الگوی)  کاغذی، کارتنی و یا پارچه ای پیشنهاد نمود.

2
·        برای طرح ریزی حزب چپ کذائی هم باید محتوای ماهوی آن را، یعنی ماهیت طبقاتی آن را در مد نظر قرار داد و با توجه اکید به محتوا، فرم درخور آن را طرح ریزی کرد.
·        دیالک تیک فرم و محتوا را بنی بشر حتی هزاران سال پیش به تجربه دریافته بود.
·        آوانتوریسم وطنی اما دیری است که از آن بی خبر و در بهترین حالت، بدان بی اعتنا ست.

·        چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه رسیده ایم؟

3
·        برای اینکه دیروز هم تنها کاری که از دست آوانتوریسم وطنی برمی آمد، طرح ریزی فرم مبارزه بود و نه اندیشیدن حتی به محتوای مربوطه.
·        بدین طریق و ترفند بود که شعار «تنها ره رهائی: جنگ مسلحانه» اعلام و همه گیر شد و زمینه را برای به انحراف کشاندن خلق، پیروزی ضد انقلاب فئودالی ـ فوندامنتالیستی و روی کار آمدن عفریته های عهد عتیق هموار ساخت.
·        مبارزه مسلحانه کذائی فقط یکی از فرم های بیشمار مبارزه است.
·        عمده و مطلق کردن آن در هر صورت به معنی فراموش کردن محتوای مبارزه بوده است.

4


·        یکی از شعرای بیشمار آوانتوریسم و بهترین نماینده فرمالیسم معرفتی ـ نظری، احمد شاملو ست:

«بر این باور است، شاید  
(چه کند)
که حرفی به میان آوردن را
از سر خودنمائی
درگیر تلاش پر وسواس گزینش الفاظی هر چه فاخرترم؟
گرفتار فضاحت دستیابی به فصاحتی هرچه شگفت انگیزتر
به گرماگرم هنگامه ای که در آن
حتی خروشی بی خویش از خراش حنجره ای خونین
به نیروتر از هر کلام بلیغ است
سنجیده و بر سخته.» 
(در جدال با خاموشی)

·        معنی تحت اللفظی:
·        چه کند؟

·        شاید فکر می کند که می خواهم برای خودنمائی الفاظی هرچه فاخرتر انتخاب کنم.

·        گرفتار ابتذال دستیابی به فصاحتی هرچه حیرت انگیزترم.

·        آنهم در هنگامه ای که هر نعره ای از خراش حنجره ای خونین نیرومندتر از هر کلام بلیغ و سنجیده است.

·        برای احمد شاملو هم فرم و عناصر فرمال تعیین کننده اند.

·        سرتاپای اشعار و افکار او به فرمالیسم غلیظی سرشته است:
·        او در این بند شعر، الفاظ فاخر و فصاحت (فرمال) را در مقابل  نعره از خراش حنجره خونین و کلام بلیغ و سنجیده (باز هم فرمال) قرار می دهد.

·        شاملو و حواریونش نمی توانند از حد و سرحد فرم پا فراتر نهند.    

·        به همین دلیل است که حریفی ایدئولوژی طرفداران آوانتوریسم چپ و راست (فدائیان، مجاهدین و غیره)  را شاملوئیسم نامیده است که کاریکاتوری  اکلکتیکی (از هر چمن گلی)  از نیچه ئیسم و اگزیستانسیالیسم (فلسفه حیات) است.

5
·        اکنون سؤال این است که چرا برای حضرات، فرم چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندها این چنین مهم و تعیین کننده جلوه می کند، در حالیکه هر کودکی به تجربه می داند که مظروف مهم است و نه ظرف:
·        در ظرف خوشنگاری می توان زهر مهلک سرکشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

·        تعیین کننده همیشه و همه جا در تحلیل نهائی محتوا ست و نه فرم، البته بی آنکه فرم هیچ واره و هیچکاره باشد.
·        ولی فرم همیشه باید با توجه به محتوا تعیین شود و نه بطور دلبخواهی.

6
·        فرمالیسم در آوانتوریسم وطنی دلایل اوبژکتیف (عینی) و سوبژکتیف متعددی دارد که باید بررسی شوند.

·        همه نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین به فرمالیسم گرایش دارند.
·        برای اینکه با توسل به فرمالیسم بهتر می توان به عوامفریبی دست زد و توده بی سواد را به دنبال خود کشید.

7
·        ضمنا با مسکوت گذاشتن محتوا می توان ماهیت طبقاتی ـ ارتجاعی خود را از دیده ها پنهان داشت.

·        اگر کسی بخواهد محتوای طبقاتی حزب مورد نظر خود را بر زبان راند و هدف و آماج این حزب را تعیین کند، دیگر نمی تواند با رونویسی از مزخرفات «علمای» امپریالیستی به توجیه تصمیمات متخذه و حتی عملی شده دار و دسته خویش مبادرت ورزد.
·        در آن صورت باید نظر دهد و منتظر واکنش دگراندیشان بماند و صادقانه به تصحیح خطاهای فکری و نظری خود بپردازد. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر