۱۳۹۲ آذر ۵, سه‌شنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (103)

 
زنان قرن ها ست که نقش آیینه های خوشایند و جادویی را برای مردان بازی کرده اند 
و آن ها را دو برابر اندازه ی طبیعی شان نشان داده اند.
ویرجینیا ولف
 سرچشمه :
صفحه فیسبوک نون
میم حجری

میم

خوب.
ولی چرا و به چه دلیل؟

نون
 اکنون که دیگر بسیاری از جهانیان و از جمله من و شما، دلیلش را می دانیم:
سلطه ی هزاران ساله ی نظام های مرد سالار مبتنی بر بهره کشی انسان از انسان که به زنان دو برابر ستم روا می دارد.
و میراث آن در حال حاضر به سیستم نکبت بار سرمایه داری جهانی رسیده است.
همان نظامی که انسان را، اعم از مرد و زن، به صورت کالا می بیند و کودکان را به بهای یک یورو خرید و فروش می کند.
و این، تازه گوشه ی بسیار ناچیزی از ماهیت ساز و کار این نظام را نشان می دهد.
و اما خانم ویرجینیا ولف، از زاویه ی دید خود این واقعیت بسیار تلخ را به زیبایی در جمله اش بیان کرده است.

·        آره.
·        حق در تحلیل نهائی با شما ست.

1
·        ولی این کردوکار زنان هم داوطلبانه است و هم به عنوان استیل زندگی است.
·        این مسئله را در فیس بوک بهتر می توان مورد مطالعه  قرار داد:

2
·        هر شاعر چرندبافی صدها هزار هوادار زن دارد که برای هر چرندش هورا می کشند و هر مرد عیاش پلی بویی هم به همان سان.

3
·        بیتی از اشعار «عاشقانه» شعرا  در آن واحد هزاران لایک می خورد و تفسیر شخصی می شود.
·        بخش اعظم لایک زنندگان و مفسران زن اند.

4
·        البته زنان بظاهر زیبا هم کلی هوادار مرد دارند که همین کار را می کنند.
·        نگاهی چپ به زن چرندباف زیبائی همان و حمله لشکری از  مردان فمینیست هوادار همان.
·        ولی هواداری مردان بیشتر ریاکارانه بنظر می رسد تا اصیل.

5
·         آئینه وارگی زنها (ولف) اما داوطلبانه است.
·        شاید در آغاز تحمیلی بوده و با گذشت زمان از جمله به «نیروی عادت» (طبری) استحاله یافته و فرم داوطلبانه کسب کرده است.

6
·        آئینه وارگی زن، بخشی از فونکسیون زن است.
·        بخشی از پداگوژی خانواده ها ست.
·        آنهم نه فقط در ایران.

7
·        دیالک تیک زن و مرد یکی از شورانگیزترین، چرکین ترین و بغرنج ترین دیالک تیک ها ست و باید عمیقا تحلیل شود.

8
·        بنظر ما زن در رابطه با همسرش همان کرد و کاری را پیشه کرده است که هر پرولتر «درخودی» در رابطه با کارفرمایش.

9
·        زن ـ به قول ضمنی و ضمنا درست شما ـ پرولتر مضاعف است.

10
·        پرولتاریا هم  برای «بورژوازی نقش آیینه بازی کرده و آن ها را صدها هزار برابر اندازه ی طبیعی اش نشان داده» و نشان می دهد:

الف
·        فقط ثروت بورژوازی نیست که آن را در نهایت حرفتی و خریتش به ارباب بشریت بدل کرده است.

ب
·        این پرولتاریای «درخود» است که برای بورژوازی برتری معنوی هدیه کرده است، به همان سان که زن به مرد.

ت
·        مارکس در این زمینه و از این لحاظ بشدت رنج برده است و پرولتاریا را بشدت مزمت کرده است.
·        البته این مسئله خیلی حساس و ظریفی است:

پ
·        چون فلسفه بورژوائی واپسین (نیچه و شوپنهاور و هایدگرو  غیره، در ایران هدایت و شاملو و دولت آبادی پیر و غیره) هم دیالک تیک نخبه و توده را وارونه می کنند و تف طبقاتی خود را بطور سیستماتیک بر صورت توده می پاشند.

ث
·        انتقاد مارکس از پرولتاریا به سبب نگرانی عمیق او بوده است و صحت و حقانیت نگرانی اش امروزه به عیان دیده می شود:
·        هر چه پرولتاریا بیشتر کار می کند، به همان اندازه فقیرتر و ضعیف تر می گردد، ولی بورژوازی برعکس به همان اندازه غنی تر و قوی تر می شود. 

11
·        بخشی از آئینه وارگی زن هم ضرور است، هم مثبت و هم صرفنظرناپذیر:

الف
·        چون زن در خانواده های زحمتکش نقش افیون و قرص مسکن هم بازی می کند.

ب
·        تحقیر و تخفیف و توهینی که مرد هر روزه در جامعه متحمل می شود، در آئینه بزرگ نمای زن تخفیف می یابد و روان مجروح مرد التیام و تسکین می یابد.
·        بدین طریق و ترفند تداوم زندگی ذلت بار امکان پذیر می گردد.

ت
·        طبقه حاکمه از این حقیقت امر خبر دارد.
·        به همین دلیل ازدواج کارگران مرد (ضمنا به همین دلیل و نیت)  تشویق و حتی حمایت می شود.
·        آئینه وارگی زن در خانوده کارگری فنتیل بخار کتری روان کارگران است.  
  
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر