۱۳۹۲ آبان ۱۷, جمعه

چاله ها و چالش ها (361)


 
قشر متوهم مذهب زده

سرچشمه:
صفحه فیس بوک عسل فرنود  

میلیس

این بیچاره ازروی سادگی عکس این یابو را گذاشته، تا شاید این حکومت ضحاکی به خاطرعکس رهبرگوربگورشان کاری برای بهبود زندگی به یغمابرده شده شان بکند.

عسل
زندگی اش از سر حکومت آخوند و آخوند زاده به این روز نشسته و هنوز نفهمیده.
 وای بر این سر زمین و آینده اش.

زهره
مذهب راهی برای چپاول توده های زودباور و گرسنه است.

عسل
دقیقا و این نتیجه بستن همۀ راه های اطلاع رسانی به این مردم است.
اینم از ناآگاهی هستش
وای به فرزندانی که با چنین راهنماهایی بزرگ می شوند.

بارانه
واقعا متأسفم از مردمی که این درد را می بینند، بازهم دنبال کسی هستند که به آنها درد داده .

عسل
واقعا اینها افسون زده مذهبند

پیروز پورجم

·        تا زمانی که ما نتوانیم یک بدیل برای محرومیت آنها تصویر کنیم، وضع چنین خواهد بود.

جواب: سوسیالیسم

·        سوسیالیسم یک سیستم اجتماعی، یک نظام اقتصادی بر پایه اصالت اجتماعی که بنا بر فلسفه ماتریالیسم تاریخی آمده ، تا جایگزین گردد بجای نظام سرمایه که نیست جوابگوی جامعه بشری
·        سوسیالیسم نظام اقتصادی که قرار است با قواعد علمی سامان دهد اوضاع اقتصاد سیاسی سرمایه را که بهم ریخته در سطح جهانی وضعیت توده هایی  را که از درد و رنج و ستمدیدگی نیازمند راه حلی هستند برای نجات از فقر و فلاکت و بیکاری و بندگی که این وضعیت نصیب شان شده در نتیجه سود آوری و زیاده خواهی بورژوازی
·        عده ای از ما بهتران که سود را ارجحیت می دهند بر همه و همه چیز حتی حق زیستن و کرامت انسانی
·        سوسیالیسم نظام اقتصادی و سیستم اجتماعی که بایستی جایگزین گردد بجای جنایت های سرمایه داری که مسخ کرده اصول زندگی انسانی و از بین برده برادری و برابری
·        محدود کرده آزادی را به آزادی سرمایه
·        محروم کرده اکثریت مردم را از حق مشارکت در سر نوشت
سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی
·        اعمال می کند فشار روحی که بوجود می آورد از خود بیگانگی
·        سوسیالیسم دریافتی از حقیقت عینی که از طریق یکی شدن نظریه و عمل و ترکیب شدن علم و عقل و شناخت
·        انطباق ایده و ماده تشکیل داده  منظومه ای از اصالت کل که در فرایند بوجود آمدن فلسفی اش و در روند جامعیت گرفتنش
استحاله می گردد به کنش در واکنش به نابرابری و تضادهای اجتماعی که منجر می گردد به عمل انقلابی که لازمه انجام این رسالت یک انقلاب سوسیالیستی که تجلی پیدا می کند در آگاهی
·        اراده گرایی توده ای توام با یک رهبریت انقلابی که هم هست ستاد فرماندهی وهم مغز متفکر در تعین بخشیدن و انطباق عامل ذهنی و عینی برای ایجاد یک تحول اجتماعی که وظیفه این حزب جمع آوری رهبران و کادر هایی است که اتفاق نظر دارند به این ارکان و عقاید سوسیالیستی
·        هرج ومرج اقتصادی را نمی توان حذف کرد در نظام سرمایه
·        در مسیر طبیعی ، دستمزدها به حداقل خود تقلیل می یابد
·        تغییرات عمیق در نظام توزیع بدون دگرگونی در رابطه مالکانه میسر نیست
·        متعارض بودن روابط تولیدی با نیروی تولید در جامعه سرمایه
·        سوسیالیسم یک ارزش کلی و جهانی
·        سوسیالیسم نتیجه قوانین اجتناب ناپذیر تاریخی
·        سیر تکاملی و انگیزه اصلی حرکت بسوی ایجاد جامعه بی طبقه کمونیستی
·        پرولتاریا عامل فعال جنبش سوسیالیستی
·        انقلاب نضج می گیرد با بروز و تشدید مبارزه طبقاتی و با تشدید آگاهی پرولتاریا، علم و عمل به وحدت می رسند. 
انقلاب سوسیالیستی

·        جهت الغای مالکیت خصوصی بر وسایل تولید
·         ایجاد اقتصاد برنامه ریزی شده، برای بر طرف کردن نیازهای اجتماعی
·        ایجاد بهداشت و طب رایگان
·        تعلیمات عمومی رایگان همراه با تعالیم کار تولیدی
·        حق کار، رفع بیکاری ، تقلیل ساعات کار
·        الغای تقسیم کار و جلوگیری از بیگاری
·        برابری زن و مرد
·        پایان تقسیمات ملی = انسان یکی ـ جهان یکی
·        الغای تفاوت میان فرهنگ شهر و روستا
·        پایان استثمار انسان بوسیله انسان
·        ایجاد حکومت انسان بر انسان بر مبتای نظام شورائی
·        الغای قدرت سیاسی بسود اداره اقتصادی
·        الغای طبقات و سرچشمه تضاد اجتماعی
·        شکوفائی هنر و اندیشه
·        اهتمام در جهت ساختن جامعه ای بر اساس شعار «به هر کس به اندازه نیازش، از هر کس به اندازه توانائی اش»
·        از وظایف و اهداف جامعه سوسیالیستی
·        طبقه کارگر بایستی به نیروی خود و متحداتش تکیه کند برای آزاد سازی جامعه بشری
·        تامین حداکثر رفاه برای همه مردم
·        اعمال دموکراسی بر کلیه مظاهر زندگی با کمک سندیکا ها، تعاونی ها ، شوراها
·        اقتصاد برنامه ریزی شده پرولتاریای سازمان یافته در مقام طبقه حاکمه
·        تشکیل ارتش مردمی به جای نیروی ارتش مسلح
·        کارمندان دولت انتخابی و قابل عزل اند.
·        همه حقوق معادل دستمزد میانگین کارگران دریافت می کنند.
·        نمایندگان مردم فقط نظر مردم را اعمال می کنند نه نظر خود را

نتیجه 

·        کارگران و رنجبران جز غل و زنجیر خویش چیزی ندارند که از کف بدهند، ولی آنها در عوض جهانی را بدست می آورند.
·        کارگران جهان متحد شوید!

میم
این عکس هزاران حرف برای گفتن دارد.
دیالک تیک افشاگری است.
بهتر است که بطور رئالیستی تحلیل شود.

راوی

·        شعور وارونه شده و کاذب توده ها یعنی همین.
·        یعنی بر تارک وجود اجتماعی توده های بی چیز و محروم شعور اهدائی طبقات ستمگر حاکم ارتجاعی و خدایان زمینی قرار گرفتن.
·        تفاوت شکل گیری شعور اجتماعی نزد طبقات دارا و ندار در این است که تا جائیکه به طبقات دارا می رسد داشت این شعور متناسب با مبنای داشت وجودی یعنی مال و ثروت و جاه و مقام و قدرت شکل گرفته و شعور آنها واقعأ بازتاب مستقیم و خودکار وجود انگلی آنها ست.
·        اما این مسئله یا پروسه یا روند نزد طبقات ندار و بی چیز و محروم گونه  دیگری است و داشت شعور واقعی اجتماعی آنها برای امر رهائی در واقع باید از نداشت وجودی (مال و ثروت و جاه و مقام ) و نفی آن نتیجه گرفته شود.
·        این مسئله در ادغام با قبضه قدرت و صدها برنامه و راهکردهای عملی و ایدئولوژیکی و فرهنگی طبقات حاکم در راستای مانی پولاسیون فکری توده ها و روند از خود بیگانگی در فرایند کار سرمایه داری، شکل گیری شعور واقعی متناسب با واقعیت وجودی توده ها را بطور خودکار و بی واسطه بسیار مشکل کرده است.
·        البته می توان بگونه دیگری با طنز تلخی ادعا کرد که براستی و درستی بر تلی از مخروبه ها و آثار محرومیت و فقر و ستمدیدگی توده ها، عکس خمینی به مثابه تبلور اراده هیئت حاکمه نشسته است.

میم
·       حق با راوی است.
·        شعور حاکم در هر جامعه، شعور طبقه حاکمه است.
·        شعور اما بطور خود به خودی تشکیل نمی شود.
·        ضرورت روشنگری همین جا ست. 

·        در این عکس اما نیات و مسائل بمراتب بیشتری مطرح می شوند.
·        به یکی از نکات مهم میلیس ـ کامنتگذار اول ـ بدرستی اشاره کرده است.  
·        میلیس احتمالا خود را به جای مادر بی پناه و بی سرپناه گذاشته و به نظر رئالیستی بسیار ارزشمندی دست یافته است.
·        این عکس در هر صورت، ارزش سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) خاصی دارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر