۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

هماندیشی با محسن سیاری (4)

 سیری در کاریکاتوری از مانا نیستانی (15)
سرچشمه:
صفحه فیس بوک گروه موسوم به
«تمرین تفکر مفهومی»  

·        محسن عزیز.
·        در این تحلیل واره ما به مسئله ای که شما در رابطه با توان بشری به شناخت چیزها و پدیده ها مطرح کرده بودید، تا حدودی پاسخ عملی داده شده است.
·        بشر قادر به شناخت همه چیزهای هستی از ذره تا کهکشان، از مادی تا فکری است.
·        فقط دیر و زود دارد.
·        زنده باشید.
محسن
ولي در اين تحليل واره بحثي در مورد شناخت نبود.
·         
·        حق با شما ست.
·        ولی در این تحلیل واره ما، شیوه تحلیل و طرز شناخت نشان داده شده است.
·        اگر اسلوب (متد) شناخت چیزها و پدیده ها را بیاموزیم، آنگاه خواهیم دید که کلاف ابهام چگونه بر طرف می شود.

محسن
ولي چگونه بفهميم كه آيا شناخت درستي داشته ايم يا نه؟
·         
·        معیار و ملاک حقیقت (یعنی صحت و سقم شناخت) و طریق کشف حقیقت، پراتیک (عمل، آزمون، آزمایش، تجربه و ...) است.

مثال

·        این نظر که آب در فشار جو در صد درجه سانتیگراد می جوشد، اولا ببرکت جوشاندن آب و اندازه گیری دمای جوش بدست آمده است.
·        ثانیا می توان آب را جوشاند و صحت و سقم این نظر را با دماسنج سنجید.
·        حافظ هم حتی برای تعیین غل و غش شناخت به محک تجربه واقف بود.

حافظ
خوش بود، گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد

·        ممنون از هماندیشی

محسن
اين ها همه به بركت ذهن و حواس و تجربه بدست مي آيند
اما مگر نه اينكه براي پي بردن به صحت ادعايي بايد يك نفر قاضي كه خود مدعي نباشد به آن رسيدگي كند؟
ولي همه شناخت هايي كه بدست مي آوريم به كمك ذهن و حواس و تجربه است اما اين شناخت ها را به كدام محكمه ببريم ؟

·        پراتیک زنده زندگی همان قاضی القضات رشوه ستیز است.
·        پراتیک قاضی القضات عینی (اوبژکتیف) است.
·        قاضی القضات سوبژکتیف مورد نظر شما اما قابل اعتماد مطلق نیست.
·        چون او عضو طبقه ای است و منافعی در جامعه دارد و حقیقت می تواند منافع او را به خطر اندازد و نتیجتا بوسیله او پرده پوشی شود و غیره.

محسن
لطف ميكنيد اگه اصطلاح پراتيك رو براي من ساده سازي كنيد
 
·        پراتیک یک مقوله فلسفی است.
·        تعریف مقولات فلسفی را باید بسان تعریف قوانین فراگرفت.
·        قوانین را نمی توان ساده کرد و نباید هم ساده کرد.

مثال

·        اگر قانون جوشش آب تحت فشار جو و در صد درجه سانتیگراد را ساده کنیم.
·        یعنی مثلا فشار جو را از قلم بیاندازیم و یا سانتیگراد را مورد صرفنظر قرار دهیم، آنگاه قانونیت خود را از دست خواهد داد و به یاوه بدل خواهد شد.
·         
·        چرا؟
·         
·        اولا برای اینکه آب در فشار خیلی کم، مثلا در خلأ در منهای 80 درجه سانتیگراد هم می جوشد.
·        ثانیا برای اینکه علاوه بر درجه بندی سانتیگراد، درجه  بندی فارنهایتی هم هست که خیلی با هم فرق دارند.
·        اگر خواستید مقوله پراتیک را مطالعه کنید، به سلسله مقالات منتشره در وبلاگ ما تحت عنوان «دیالک تیک پراتیک و تئوری» مراجعه کنید.


به قول اینشتین
غامض ترین و غیرقابل فهم ترین چیز کاینات این است که  
ما از آن سر در می آوریم!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر