۱۳۹۱ مهر ۲۲, شنبه

هماندیشی با امیر مشرقی (2)

امیر مشرقی
سؤال اول اینکه نیروهای مادی تولید در نروژ یا آلمان یا سوئیس چطور با مناسبات تولیدی تضادی پیدا نمی کنند یا اگر پیدا کنند، سرمایه چطور این مورد را حل می کند؟
 
امیر
نیروهای مادی تولید   
  
·        مفاهیم و مقوله های فلسفی بهتر است که استاندارد شوند تا تبادل اندیشه تسهیل شود.
·        ما اصطلاح «نیروهای مولده»  را به اصطلاح «نیروهای مادی تولید» ترجیح می دهیم.

·        چرا؟

·        برای اینکه بدین طریق هم جست و جوی این مقوله در دایرة المعارف روشنگری و آموزش حتی الامکان دقیق آن تسهیل می شود و هم به هنگام هماندیشی همه با شناخت افزارهای واحدی وارد میدان می شوند و سوء تفاهم پیش نمی آید.

·        مراجعه کنید به تعریف نیروهای مولده در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

امیر
سؤال اول اینکه نیروهای مادی تولید در نروژ یا آلمان یا سوئیس چطور با مناسبات تولیدی تضادی پیدا نمی کنند؟

·        این فرمولبندی حاکی از آن است که دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی نه عام، جهانشمول و همه جا و همیشه معتبر، بلکه تابع مختصات جغرافیائی است:
·        در جائی اعتبار دارد و در جائی دیگر بی اعتبار است.

·        این نقطه نظر بطور کلی نادرست است.
·        دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی و هر دیالک تیک عینی دیگر همه جا و همیشه معتبر، مؤثر و در کار است.

امیر
سؤال اول اینکه نیروهای مادی تولید در نروژ یا آلمان یا سوئیس چطور با مناسبات تولیدی تضادی پیدا نمی کنند یا اگر پیدا کنند، سرمایه چطور این مورد را حل می کند؟

·        حل تضاد نیروهای مولده و مناسبات تولیدی به چه معنی است؟

·        حل تضاد نیروهای مولده و مناسبات تولیدی به معنی تحول بنیادی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مربوطه است.
·        به معنی گذار انقلابی جامعه از پله ای به پله ای بالاتر است.
·        از این رو استفاده از اصطلاح «حل تضاد نیروهای مولده و مناسبات تولیدی» از سوی طبقه حاکمه به دلایل زیر نادرست است:

1
·        اولا به این دلیل که طبقه حاکمه در هیچ کشوری کمترین تمایلی و سودی در حل تضاد اصلی و بنیادی جامعه ندارد.
·        حل تضاد نیروهای مولده و مناسبات تولیدی در جامعه سرمایه داری، عملا به معنی سلب مالکیت از بورژوازی خواهد بود.
·        چون حل این تضاد عملا و قبل از هر چیز، یعنی تغییر فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید.
·        یعنی اجتماعی کردن مالکیت بر وسایل اساسی تولید (کارخانه ها، معادن، منابع و ذخایر ملی، بانک ها، اراضی، املاک و مستغلات و غیره)

2
·        ثانیا تضاد میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی و اصولا میان همه اقطاب دیالک تیک های دیگر، عینی (اوبژکتیف) است و نه سوبژکتیف.
·        یعنی به میل و هوس و خواست این و آن ربطی ندارد.
·        این تضاد را نمی توان به هیچ ترفندی از کار انداخت.

·        اکنون این سؤال بجا مطرح می شود که چرا تشدید این تضاد به حل آن منجر نمی شود؟

·        منظور از تشدید این تضاد چیست؟

3
·        نیروهای مولده از عناصر مدام توسعه یابنده زیر تشکیل می یابد:
·        توده های مولد و زحمتکش
·        علم و فن
·        وسایل تولید
·        سازمان تولید
·        مدیریت تولید و غیره

·        توده های مولد و زحمتکش، علم و فن و وسایل تولید و غیره در توسعه و تکامل پر شتاب مدام اند.
·        در حالیکه مناسبات تولیدی تغییر بنیادی نمی یابد.
·        در نتیجه یکی پیش می رود و دیگری مانع پیشرفت آن می شود و بدین طریق تضاد نیروهای مولده و مناسبات تولیدی تشدید می شود.

·        چگونه؟

4
·        ما از دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی سخن گفتیم.

·        چرا و به چه دلیل؟

·        به این دلیل که نیروهای مولده بدون مناسبات تولیدی بکار نمی افتند.
·        برای تولید هر چیز به برقراری مناسبات و روابط معینی میان افراد جامعه نیاز بی چون و چرا هست.
·        از این حقیقت امر می توان به وحدت و همبائی ضرور دو قطب این دیالک تیک پی برد.
·        وحدت اما برای دیالک تیکیت رابطه کافی نیست.
·        برای اینکه دو قطب با هم رابطه دیالک تیکی داشته باشند، باید علاوه بر وحدت با یکدیگر، در تضاد با یکدیگر نیز باشند.

  5

·        چرا نیروهای مولده با مناسبات تولیدی در تضادند؟

·        دلیل این امر را در بالا ذکر کردیم:
·        نیروهای مولده، پویا و در تغییر کمی و کیفی مدام اند.
·        در حالیکه مناسبات تولیدی، ایستا هستند و چه بسا حتی برای مدت های مدیدی جانسختی به خرج می دهند و تن به تغییر و تحول بنیادی نمی دهند.

·        به چه دلیل تجربی و نظری؟

الف
دلیل تجربی

 جنگ های دهقانی سی ساله در آلمان

1
·        دلیل تجربی برای این حقیقت امر این است که مناسبات تولیدی فئودالی بیش از هزار سال از تغییر تن باز می زند.
·        در آلمان ـ به عنوان مثال ـ دهقانان و بورژوازی آغازین برای تغییر مناسبات تولیدی فئودالی مجبور به تن در دادن به جنگ های سی ساله می شوند.

2
·        مناسبات تولیدی سرمایه داری برای جلوگیری از تحول بنیادی خویش به دو جنگ جهانی بزرگ با هفتاد میلیون کشته و صدها میلیون علیل و صدها جنگ کوچک و جنایات مادی و معنوی و فرهنگی بیشمار مبادرت می ورزد.

3
·        تضاد نیروهای مولده و مناسبات تولیدی خود را در بحران عمومی سرمایه داری به عیان آشکار می سازد.
·        دلیل بحران های جامعه سرمایه داری را و هر فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی دیگر باید در همین دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی جست.

ب
دلیل نظری (تئوریکی) بر تضاد نیروهای مولده و مناسبات تولیدی  

·        خوانندگان هماندیش بهتر است که در این زمینه مستقلا بیاندیشند و اگر اندیشه ای به ذهن شان رسید، طی کامنتی با ما هم در میان نهند.
·        ما در بخش دیگر هماندیشی به توضیح دلایل نظری می پردازیم.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر