۱۳۹۱ آبان ۱, دوشنبه

گفت و گوی هماندیشی با میم (6)

 
هماندیشی با اناس (1)
صفحه فیس بوک اناس ملکیان

 یعنی تو قبول نداری که جمله کنفوسیوس جالب است؟  
آیا برگی که به هر دلیل می افتد یک تغییر شکل نیست، از حالت سبز رنگ و انعطاف پذیر به حالت رنگین و شکننده ؟
خوب این نمی تواند مرگ حالت اول باشد و آنوقت که برگ به خاک تبدیل شود، زندگی دوباره باشد؟
تو با استعاره و تشبیه در شعر مخالف که نیستی ؟
هستی .
بدون آن ها نمی توان شعر گفت .
به نظر من حتی با توضیحات جالب تو ( که تا حالا نشنیده بودم) جمله اول کنفوسیوس غلط نیست.
اگر درست فهمیده باشم فونکسیون برگ تمام شده و نشان آن زردی است، پس می میرد.
هماندیش

·        حریفی می گفت:
·        هر چیز مضرتر، به همان اندازه لذت بخش تر!

·        مثال خواستند، گفت:
·        هروئین، تریاک، شعر حافظ و شاملو و شهریار.

·        صحبت ما بر سر زیبائی و یا زشتی صوری جمله کنفوسیوس نبود.

·        بحث بر سر نادرستی آن بود:
·        او می گوید که برگ در زوال می افتد و میوه در کمال.

·        ما فکر می کنیم که هر دو در کمال می افتند و تفاوتی میان آندو وجود ندارد.

·        حتما دلیل خواهید خواست.
·        چه بهتر از این:
الف
·        بنظر ما برگ و میوه سیر تکاملی خاص خود را طی می کنند و پس از رسیدن به کمال فرو می افتند.
·        این سیکل طبیعی حیات است که در تریاد و یا تثلیث پیدایش ـ رشد ـ زوال تبیین می یابد.
·        از این نقطه نظر، میان برگ و میوه فرقی نیست تا یکی را نشانه کمال تلقی کنیم و سرمشق خود سازیم و دیگری را نشانه زوال محسوب داریم و مورد صرفنظر قرار دهیم.

ب
·        سیب از گل به میوه بدل می شود و برگ از جوانه ای به برگی.
·        هر دو فونکسیون طبیعی خود را به انجام رسانده اند.
·        برگ زرد می شود و می افتد.
·        میوه می رسد و می افتد.
·        چرا باید یکی در زوال بیافتد و دیگری در کمال تا سرمشق بنی بشر شود و یا نشود؟

ت


·        کنفوسیوس که از روند رشد نباتات کمترین خبری نداشته تا برای بنی بشر در اوایل دهه دوم قرن بیست و یکم اندرز صادر کند:

1
·        برگ میلیون ها بار ضروری تر، مفیدتر، سازنده تر و صرفنظرناپذیرتر از میوه است.

2
·        برگ بکمک کلروفیل سبز رنگش، انرژی موجود در اشعه ماورای بنفش خورشید را جذب می کند و در اخیتار کارخانه بیوشیمیائی نباتات قرار می دهد.

3
·        برگ هوا را با مهارت خاصی تصفیه و تمیز می کند و گازکربنیک آن را می مکد و به ریشه می فرستد تا در کارخانه بیوشیمیائی غول آسای نباتات در کنش و واکنش با آب و املاح و غیره به تشکیل پروتئین، چربی و بویژه مواد قندی استحاله یابد.

4
·        برگ ضمنا آنچه را که نباتات لازم ندارند و به مثابه دود کارخانه بیوشیمیائی آنها باید دفع شود، یعنی همان گاز حیاتی اکسیژن را بسان دودکش کارخانه ها به طبیعت باز می گرداند تا حیات موجودات وابسته به اکسیژن امکان پذیر گردد.

5
·        بدون گاز حیاتی اکسیژن که از دودکش خجسته برگ ها برون می زند، پیدایش موجود زنده در کره ارض محال می بود.


6
·        خوب به چه دلیل منطقی و تجربی می توان تکامل سیکلی برگ را در زوال جا زد و تکامل سیکلی میوه را در کمال؟

7
·        تنها هنری که میوه دارد، هسته ای است که تداوم نسل نباتات را امکان پذیر می سازد.
·        و گرنه میوه به همان سان به عنوان مواد غذائی از سوی موجودات زنده مصرف می شود که برگ.
·        حرف ما کلا بر سر همین حقیقت امر بود. 
    
خیلی ممنون از هماندیشی.
پایان

۲ نظر:

  1. باتشکر از شما که بزیبای تمام رابطه سیب زسیده وبرگ زردرا توضیح دادید منبرگ زرد راعلامت مریضی گیاه میدانستم وبا توضیح شما فهمیده شدم که ان برگ زرد د.ران تکاملش را طی کرده من شصت هفتاد سال از زندگیم را با گل و گیاه وانواع درختان میوه گذراندم درای سن نکته ای را آموختم زردی برگ وتکاملش میوه وبرگ زرد وقتی دوران تکامل را طی کردند بزمین میافتند وبی خیلی از اوقات میوهای نرسیده هم از درخت جداشده ومیافتند چه توضیحی برای آن وجود دارد متشکر میشوم اگر روشنم کنید بادرود

    پاسخحذف
  2. خیلی ممنون ناهید عزیز از حسن نظر
    نباتات در سیستمتئوری مارکسیستی جزو سیستم های مولتی فونکسیونال (چندین کارکردی) متعالی اند، مثل ارگانیسم (اندام) حیوان و انسان.
    این سیستم ها قادرند که نسبت به تحولات محیط زیست مستقلا واکنش نشان دهند و بقای خود را تضمین کنند.
    به هنگام خشکسالی در کویر یا هر جای دیگر، درختان زودتر از موقع برگ و میوه که سهل است، حتی شاخه های تنومند خود را از تشنگی می کشند تا ریشه را حفظ کنند. آب برای درخت کیمیا ست. حیف و میل نمی کند. مثال از حتی باکتری ها می توان زد. شیر را می توان پودر کرد، خشک کرد. آب زدائی کرد. ولی باکتری ها هسته خود را علیرغم آن حفظ می کنند تا وقتی شرایط آماده شد و شیر خشک به مایع بدل شد، رشد خود را از سر گیرند. اگر جز این می بود، هستی مختل می شد. تماشای کویر پس از باران سیل آسا و بدل شدن ناگهانی آن به گلستان از این رو ست. نباتات بظاهر مرده اند. در اعماق دور از نظرها اما زنده اند. آب باران همان و رویش برق آسا همان
    زنده باشید

    پاسخحذف