۱۳۹۱ مهر ۲۳, یکشنبه

هماندیشی با مینا زاده (1)

 سرچشمه:
فیس بوک
مینا زاده
 
 شــــاملو
انسان زاده شدن تجسّدِ وظیفه بود:
توانِ دوست‌ داشتن و دوست ‌داشته ‌شدن
توانِ شنفتن
توانِ دیدن و گفتن
توانِ اندُهگین و شادمان ‌شدن
توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان
توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شُکوهناکِ فروتنی
توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت
و توانِ غمناکِ تحملِ تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان.
انسان
دشواری وظیفه است.

  
·        این نظرات شاملو بیشتر به یاوه شبیه اند.
·        او احتمالا خودش هم معنی حرف های خودش را نمی فهمید.
·        این خصلت اگزیستانسیالیست ها از نیچه و هایدگر و سارتر و کامو و غیره و غیره بوده که حرف های گنده گنده خردستیز لاابالی تحویل خلایق دهند و دست به عوامفریبی زنند.

عباس
عزیز.
اگر کمی دقت کنی، می بینی که این شعر شاملو، عین دیالکتیک مارکسی در باره انسان و وجود اجتماعی او ست.

·        شاملو اصلا سواد فلسفی نداشته.
·        خودش به دکتر خصوصی اش اعتراف می کند که کمترین خبری از فلسفه ندارد.
·        شاملو بلحاظ جهان بینی ایدئالیست بوده است.
·        شاملو اصلا چپگرای اصیل و واقعی نبوده است.
·         شاملو بیشتر نیچه ئیست بوده است.
·        قسما تحت تأثیر فلسفه امپریالیستی موسوم به اگزیستانسیالیسم به نمایندگی یاسپرس و سارتر و امثالهم  بوده است.

·        کتاب نیچه (پدر معنوی فاشیسم) تا آخرعمر شاملو روی میز او بوده است، اگرچه به آدولف هیتلر و باند جانی اش انتقاد می نمود که چرا کتب نیچه را به عنوان کتب درسی در مدارس مورد استفاده قرار داه و نه کتب یاسپرس را.
·        شاملو اگر شعور فلسفی می داشت، می فهمید که میان فلسفه نیچه و یاسپرس فرق ماهوی وجود ندارد.
·        بی مهری نازیسم (فاشیسم آلمانی) نسبت به یاسپرس از آن رو بود، که زن یاسپرس یهودی بوده است.
·        یاسپرس اما حتی پس از شکست فجیع فاشیسم از ارتش شجاع سرخ، همچنان از ایدئولوژی فاشیسم دفاع می کرد و نانش حسابی در روغن بوده است.

·        افکار وآثار شاملو را ما تا حدودی تحلیل کرده ایم.
·        اگر خواستید لینک آنها را در اختیارتان می گذاریم.
·        اگر بخواهید همین یاوه او را هم می توان تحلیل کرد.
·        البته تحلیل نوشته های خردستیزان خیلی انرژی و نیرو می برد.


عباس
شعر شاملو ست که نشان می دهد، او چیست. گفتگویش با این و آن دکتر خصوصی و غیرخصوصی ملاک نمی شود.

·        خوب شعر شاملو نشاندهنده دیالک تیسین مارکسی و مارکسیست بودن شاملو ست؟

·        مارکسیست می گوید:
«من بیرون زمان ایستاده ام؟
من بیرون تاریخ ایستاده ام؟
نخست کلمه بود و کلمه خدا بود و خدا کلمه بود؟»

·        مارکسیست می گوید:
«من شرف کیهانم؟
بامداد اولین و آخرینم؟»

·        شعر شاملو بلحاظ فرم و ساختار بسیار زیبا ست، ولی بلحاظ محتوا ضد توده ای است.
·        اگر لعاب عوامفریب آن را بزدائی، ماهیت فاشیستی اش برملا می شود. 
·        شاملو را می توان از نمایندگان «تئوری نخبگان» محسوب داشت که یک تئوری شبه فاشیستیی ـ امپریالیستی است. 
·        فاشیسم و فوندامنتالیسم هر دو چپ نما هستند، تا عوامفریبی کنند.
·        اسم حزب هیتلر ناسیونال ـ سوسیالیسم بود.
·        از حزب خلق، همبود خلقی، دم می زدند.
·        می خواستند حتی «سوسیالیسم» بسازند، البته فقط برای نژاد برتر، برای ابربشرهائی از جنس هیتلر و شاملو و امثالهم، نه برای توده های مولد و زحمتکش.

·        فوندمنتالیسم هم از مستضعفین دم می زند.
·        شریعتی حتی از مارکسیسم تمجید می کند.

·        شعر شاملو را باید به تبر تحلیل اوبژکتیف دیالک تیکی سپرد و ماهیتش را نشان داد. 
·        گول اشعار شهید ستای او را و امثال او را نباید خورد. 
·        ما تعدادی از اشعار و نوشته های شاملو را تحلیل کرده ایم.
·        می توانید آنها را نقد کنید و خطاهای بینشی ما را تصحیح کنید.

 مجید
شاملو برای زبان فارسی خیلی‌ زحمت کشید، با « کتاب کوچه» اش.
« کتاب جمعه» هم چیز جالبی‌ بود، بخاطر طرحها و ترجمه هایش.

مردم سال ها با فقر فرهنگی‌ و کمبود هنرمندان آزادیخواه مواجه بودند.
شاید امیدوار بودند که آرزوشان بر آورده شده باشد.
شاملو هم استعدادش را داشت:
 شعری مثل « پریا» یا « کوچه ‌ها باریک اند» خیلی‌ خوب بود ولی‌ مارکسیست نبود.
سلطان واژه‌ها بود و با جمله ها بیگانه.
لابد دیگر مشهور شده بود، خیال می کرد همینکه احساس سطحی خودش رو بگوید، کافی‌ باشد.
شاید هم زندان زمان شاه رویش تاثیر گذشته بود.

·        خیلی ممنون مجید عزیز.
·         
·        اشعار «پریا» و بویژه «کوچه ها باریک اند»، حاوی ایرادات جهان بینانه جدی اند.
·        اگر بخت، یار باشد و زمان دستیار، این اشعار شاملو هم باید تحلیل شوند.
·        خود شما هم اگر بویژه، شعر دوم را مورد تأمل قرار دهید، به معایب ایدئولوژیکی جدی آن بی تردید پی می برید.

·        شاملو ظاهرا وقتی متفقین می آیند به جرم داشتن گرایشات فاشیستی بازداشت می شود. (به نقل از مقاله ای در مجله هفته)
·        بعدها ظاهرا در رابطه با حزب توده با اخوان و غیره بازداشت می شود.
·        به قول خودش در کتاب دکتر خصوصی اش:
·        اخوان را شکنجه می کنند ولی چون پدر شاملو ارتشی بوده، راحتش می گذارند و طولی نمی کشد که بیرون می آید. 
·        ایده های فاشیستی در ایران اشاعه وسیع داشته است.
·        بعد از روی کار آمدن فوندامنتالیسم بمراتب بدتر شده است.



مینا
شاملو مارکسیست نبود ولی به سوسیالیسم و آرمان های سوسیالیستی باورداشت.
اینکه نوشته ای که " مارکسیست می گوید: من بیرون زمان ایستاده ام؟ من بیرون تاریخ ایستاده ام؟ نخست کلمه بود و کلمه خدا بود و خدا کلمه بود؟ مارکسیست می گوید من شرف کیهانم؟ .." درست است.
اما وقتی می نویسی شعر شاملو به لحاظ فرم و ساختار بسیار زیباست ولی به لحاظ محتوا ضد خلقی است، حتی فاشیستی است،
معلوم می شود که از مقولات انقلابی، ضدخلقی و فاشیسم درک درستی ندارید، که یک شاعر ستایشگر انقلابیون و طرفدار آزادی و مردم را فاشیست می شناسید.
و نکته دیگر اینکه قرار نیست که هر شاعر و نویسنده ای " سواد فلسفی " داشته باشد.
شما از فرط استیصال در نقد شاملو، به دوران جوانی و بی تجربگی او چنگ انداخته اید
و تلاش می کنید که یک شاعر آزادیخواه و مترقی را به فاشیسم وصل کنید.
شاملو در زندیگی اش چون هر شاعر یا هر مبارز و آزادیخواهی اشکالاتی داشته ومضامین بعضی از اشعارش درست نیست، اما در جایگاه بلند او در شعر وانتقالِ آرمان های انسانی به مردم نمی توان شک داشت.  
·        خیلی ممنون. 
·        دوست مان عباس، گفته بود که شاملو دیاک تیک مارکس را در این شعر نمایندگی کرده است، من گفتم که شاملو سواد فلسفی به قول خودش نداشته است.
·        من که نگفتم هر شاعری باید سواد فلسفی داشته باشد، آنهم در کشوری که رهبران سیاسی مدعی نمایندگی طبقه کارگر، همانقدر از ماتریالیسم دیالک تیکی ـ تاریخی خبر دارند که شاملو از فیزیک کوانتومی خبر داشته است.
·        شما که ما را به چنگ اندازی بر افکار دوران بی تجربگی شاملو، متهم می کنید، تحلیل های ما را خوانده اید و به این نتیجه رسیده اید؟ 
·        ما اتفاقا بخش های نخستین آخرین مصاحبه ایشان را نقد کرده ایم.

مینا
دوستِ من به تحلیل های شما هم سر می زنم.
موفق باشید.
·        خیلی ممنون.
·        ضمنا اگر ایرادات بینشی ما را ذکر کنید، بیشتر ممنون خواهیم بود.
·        ما نظر خود را برای خود نگه نمی داریم.
·        می خواهیم که تصورات درست و نادرست ما به محک دیگران بخورند و تصحیخ شوند.
·        علاوه بر این، اگر اشعار و نوشته هائی از شاملو پیدا کردید که دال بر این باشد که ایشان به «سوسیالیسم و آرمان های سوسیالیستی باورداشته»، لطف کنید و خاطرنشان شوید.
·        چون ما مجموعه اشعار 1010 صفحه ای ایشان را خوانده ایم و به چنین پدیده ای برخورد نکرده ایم.

بهروز
اگر شما به سوسیالیسم معتقد باشید و در مجموع از
اشعار شاملو لذت ببرید و با آن تناقض نداشته باشید و در واقع شعر او بیان احساس و تفکر شما نسبت به اجتماع و انسان باشد، این شاعر را در چه جایگاه و ردۀ کدام تفکر و آرمان می گذارید، به غیر از سوسیالیسم؟

·        این شیوه تحلیل بهروز عزیز را سوبژکتیویسم می نامند.
·        ایشان به جای بررسی اوبژکت (موضوع) شناخت که حاوی محتوای شناخت است، یعنی به جای تحلیل اشعار و افکار شاملو، پندار سوبژکتیف خود را ملاک شناخت آن اوبژکت قرار می دهند.
·        این شیوه تفکر حتی از امپیریسم (تجربه گرائی) و سنسوئالیسم (حسگرائی) عقب مانده تر است، چه برسد به مارکسیسم.
·        این اسلوب و متد بررسی به هر دردی می خورد، مگر به درد کشف حقیقت عینی.

بهروز
ارزیابی و برخورد شما به مسائل و در اینجا شاملو و شعرش بسیار کتابی و قلمی است .
با این روش شناخت و تفکرتان غیر از خودتان کسی دیگر در جامعۀ سوسیالیست تان جایی نمی گیرد . همچنان که در فعالیت فیسبوکی تان تتها یید . سوسیالیسم سکت نیست.
یک تفکر و دنیای انسانی است.
 اگر شاملو را در میان شاعرانطرفدار سوسیالیسم ندانیم ، لطفا" می توانید بگویید چه کسی به نظر شما سوسیالیست است.

·        بهروز عزیز ما همین نوشته شما را نخست تجزیه و بعد جزء به جزء تحلیل می کنیم:

بهروز
ارزیابی و برخورد شما به مسائل و در اینجا شاملو و شعرش بسیار کتابی و قلمی است .
با این روش شناخت و تفکرتان غیر از خودتان کسی دیگر در جامعۀ سوسیالیست تان جایی نمی گیرد . همچنان که در فعالیت فیسبوکی تان تتها یید .

·        متد و اسلوب «ارزیابی و برخورد قلمی و بسیار کتابی» وجود ندارد.

·        در فلسفه دو متد و یا اسلوب اساسی ارزیابی و بر خورد به مسائل وجود دارد:

الف
·        متد متافیزیکی که سوبژکتیویسم باب میل شما نیز یکی از شعبات آن است و بکلی باطل است.

ب
·        متد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی که ما مورد استفاده قرار می دهیم و به قول شما تنها مانده ایم، چون به درد عوامفریبی نمی خورد و مشتری ندارد.

بهروز
سوسیالیسم سکت نیست.
یک تفکر و دنیای انسانی است.

·        از همین تعریف شلخته و شلم شوربای شما از «سوسیالیسم» می توان فهمید که چقدر نیازمند آموزش الفبای مارکسیسم ـ لنینیسم هستید.
·        بازی با واژه های غیرقابل تعریف مشخص و روشن،  از قبیل «تفکر انسانی، دنیای انسانی»، فقط به درد عوامفریبی می خورد، نه به درد روشنگری صادقانه و انقلابی.

بهروز
اگر شاملو را در میان شاعران طرفدار سوسیالیسم ندانیم ، لطفا" می توانید بگویید چه کسی به نظر شما سوسیالیست است.

·        سوبژکتیویسم همین است، دیگر.
·        سوبژکتیویسم که شاخ و دم ندارد.
·        شما به جای تحلیل اوبژکت (موضوع) شناخت، یعنی افکار و آثار شاملو، دنبال دلایل سوبژکتیف می گردید و به شخص ما و شیوه کار ما و برداشت ما اشاره می کنید.
·        مارکسیست که سهل است، حتی امپیریست (تجربه گرا) به تحلیل خود سیب می پردازد و در باره اش قضاوت می کند:
·        سیب مثلا لبنان.

·        امپیریست (تجربه گرا) حتی کاری به خورنده و بوینده و کارنده و چیننده سیب ندارد.

·        شما مدعی سوسیالیست بودن شاملو هستید، پس برای اثبات صحت ادعای خود، باید شعری بیاورید که شاملو ایده های سوسیایلستی را تبلیغ کند.

 خوزه ارتگا گاسه (1883 ـ 1955)
فیلسوف، جامعه شناس، نویسنده اسپانیائی
نماینده تئوری نخبگان
آثار:
تشکیل و تلاشی ملت
ایده نسل
قیام توده ها

·        من مثال هائی آوردم که نشاندهنده جهان بینی ایدئالیستی ایشان است و نقل قول های صریح از ایشان آورده ایم که نشاندهنده توده ستیزی ایشان و طرفداری از تئوری فاشیستی نخبگان حضرت ارتگا گاسه و همگنان او ست.

سعید
من همدستِ توده ‌ام
تا آن دَم که توطئه می‌ کند گسستنِ زنجیر را
تا آن دَم که زیرِ لب می ‌خندد
دلش غنج می‌ زند
و به ریشِ جادوگر، آبِ دهن پرتاب می ‌کند.
اما برادری ندارم
هیچگاه برادری از آن دست نداشت ه‌ام
که بگوید «آری»:
ناکسی که به طاعون آری بگوید و
نانِ آلوده‌ اش را بپذیرد...
شاملو
·        سعید عزیز
·        این نقل قول از شاملو به معنی داشتن گرایشات سوسیالیستی از سوی ایشان است؟
·        شاملو در همین بند شعر کدام ایده و موضع ایدئولوژیکی را نمایندگی می کنند؟
·        سری به دیوان لاهوتی بزنید و ببینید که تفاوت و چه بسا حتی تضاد از زمین تا کهکشان است.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر