۱۳۹۱ آبان ۳, چهارشنبه

سیری در شعری از رهیاب (10)

دیرگاهی است
رهیاب
سرچشمه:
مجله هفته  
http://www.hafteh.de

·        ما در این قسمتگه، ای دل ، نابرابر می خوریم
·        هرکه را سهمی است، ما داغ برادر می خوریم

·        دیرگاهی است، در بیدادگاهی دیر پای
·        تیر باران می شویم و ترکه ی تر می خوریم

·        قرن ها و قرن ها رفت و در این سامان ِ زشت
·        ما به بیدادی بتر از پیش تر، بَرمی خوریم

·        شیرمان دوشیده اند و شیره مان را برده اند
·        خون مان را خورده اند و نان ِ بی بَر، می خوریم

·        گرچه بیش از پیش می کاریم و می سازیم، باز ،
·        لحظه لحظه بیشتر از پیش، کمتر می خوریم   

·        ما در این کشتارگاه ِ اصل ها و نسل ها
·        غصّه ی نسلی پر از آمال ِ پرپر می خوریم

·        گو ببار از آسمان، سنگ و بگیر این عرصه، تنگ
·        نیست باکی مان که ما صهبا به سنگر می خوریم

·        شیخ و شاهنشاه اگر خون جوانان می خورند
·        ما ـ بسان ِ «حافظ» ـ از خون ِ رَز ِ تر می خوریم

·        ما در این آوردگاه ِ نابرابر ، همچنان،
·        تیرهایی آشنا بر بال و شهپر می خوریم

·        تیر ها و طعنه ها و دشنه ها، دشنام ها
·        زخم ها و اخم ها و نیش و نشتر می خوریم

·        آهی ار از ما نمی خیزد، شگفت انگیز نیست
·        ما نه اوّل بار است، از پشت خنجر می خوریم

·        خسته و بیزار گشتیم از وزیر و شیخ و شاه
·        حسرت ِسامان و نظمی دادگسترمی خوریم

ویرایش شعر از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان

میم
این شعر هم بلحاظ تجربی ـ نظری (امپیریکی ـ تئوریکی)  و   هم بلحاظ صوری و صنعت شعری 
 از غنای فوق العاده ای برخوردار است:
همراهی سنگ و تنگ، ترکه و تر، سهم و داغ برادر به مثابه سهم، تیر و طعنه، دشنه و دشنام، زخم و اخم، نیش و نشتر و الی آخر که علاوه بر آهنگ و وزن نهفته در خود واژه ها، حروف معینی از قبیل س، گ، ت، د، خ، م، ش، ن و الی اخر 
زیبائی صوری و فرمال فوق العاده ای به این شعر می بخشند 
.
احسان طبری شاید به همین دلیل شیفته ستایشگر زبان فارسی بود 
.
این شعر بلحاظ محتوا و مضمون و معنی، 
زره زیبائی از تئوری رهائی بخش در بر کشیده است:

مثال
گرچه بیش از پیش می کاریم و می سازیم ، باز
لحظه لحظه بیشتر از پیش، کمتر می خوریم 
!
این یکی از کشفیات مارکس بوده است:
طبقه مولد هرچه بیشتر ثروت تولید می کند، به همان اندازه محرومتر و فقیرتر می شود.
ثروت تولید شده طبقه مولد به غولی مهیب بدل می شود و بر ضد خالق خود یورش می برد و فاجعه ادامه می یابد:
دیالک تیک شگفت انگیزی میان خالق و مخلوق 
.
همین دیالک تیک مورد نظر مارکس 
در مصراع به مصراع این شعر به فریاد است و حل ضرور خود را می طلبد.
عمر شاعر دراز باد
پایان

۲ نظر:

  1. این شعر شعر تکان دهنده ایست و نه تنها در محتوای آن که در فرم هم با ادبیاتی کارگری مواجه می شویم.متاسفانه در یک مصرع از شعر وزن عروضی رعایت نشده است:
    ما نه اوّل بار است، از پشت خنجر می خوریم


    فکر می کنم اگر شعر بدینصورت نوشته شود ایراد رفع می گردد.

    ما نه بار اول است، از پشت خنجر می خوریم

    با تشکر از شاعر گرانقدر رهیاب عزیز

    پاسخحذف
  2. خیلی ممنون
    شاعر این بیت را به شرح نوشته بودند:
    ما نه اول بار هست، از پشت خنجر می خوریم
    و بلحاظ فرم ایرادی نداشت.
    واژه «هست» اما بنظر ما فقط در رابطه با نیست، باید بکار رود.
    دیالک تیک هست و نیست.

    اما ظاهرا در ایران بشدت مد شده و به جای «است»، «هست» بکار می برند.
    خواندن این بیت با است، قدری دشوار است، ولی ایراد خاصی به چشم نمی خورد.
    شاید بلحاظ منطقی و گرامری بهتر می بود، «ما نه اول بار است، کز پشت خنجر می خوریم» باشد.

    آلترناتیو پیشنهادی شما اما خیلی زیباتر و بهتر است.
    با امتنان مجدد

    پاسخحذف