۱۳۹۱ مهر ۲۴, دوشنبه

هماندیشی بامریم اسلامی (12)

اگوئیسم
 
 بحثی در زمینه عشق یکطرفه
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مریم اسلامی

سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 83 ـ 84)

·        یکی شاهدی در سمرقند داشت
·        که گفتی به جای سمر، قند داشت

·        تعالی الله از حسن تا غایتی
·        که پنداری از رحمت است، آیتی

·        نظر کردی این دوست در وی نهفت
·        نگه کرد باری به تندی و گفت:
·        که ای خیره سر، چند پوئی پی ام
·        ندانی که من مرغ دامت نی ام؟

·        گرت بار دیگر ببینم، به تیغ
·        چو دشمن ببرم سرت، بی دریغ

·        کسی گفتش:
·        «اکنون سر خویش گیر
·        از این سهلتر مطلبی پیش گیر!»

·        چو مفتون صادق ملامت شنید
·        به درد، از درون ناله ای بر کشید:
·        که بگذار تا زخم تیغ هلاک
·        بغلتاندم لاشه در خون و خاک

·        نمی بینم از خاک کویش گریز
·        به بیداد گو:
·        «آبرویم بریز!»

·        مرا توبه فرمائی، ای خود پرست
·        تو را توبه ز این گفتن اولی تر است

·        مده تا توانی، در این جنگ پشت
·        که زنده است سعدی، که عشقش بکشت.

حکم ششم
مرا توبه فرمائی، ای خود پرست
تو را توبه، ز این گفتن، اولی تر است

·        سعدی در این حکم، دیالک تیک من و غیرمن را به شکل دیالک تیک هیچ و همه چیز مسخ و مثله و مخدوش می کند.
·        او من را در غیرمن، که دشمن او و متنفر از او ست، مضمحل می کند و کسی را که لب به انتقاد باز کند و دگرپرستی را در شأن انسان نداند، خودپرست می نامد.

·        شیادی و حقه بازی ایدئولوژیکی سعدی اما کجا ست؟

1
·        ضد دیالک تیکی دگرپرستی، نه خودپرستی، بلکه خودمختاری است.

2
·        ضد دیالک تیکی وابستگی، نه خودخواهی، بلکه آزادی و استقلال اندیشه و عمل است.

3
·        اینکه خودپرستی گشتاوری از خودمختاری است، دلیلی بر تحریف حقایق آشکار نمی شود.
·        برای اینکه فرد در دیالک تیک فرد و جامعه مطرح می شود و معنی پیدا می کند.

4
·        فلسفه هومانیسم و فلسفه روشنگری بر تن ندادن انسان به بندگی این و آن زمینی و سماوی تأکید می ورزند.

5
·        هومانیسم و روشنگری خرد را و ببرکت خرد، خودمختاری انسان را و لذا آزادی و استقلال فکری و عملی انسان را بر گلدسته های بلند جهان بگوش جهانیان می رسانند.

6
·        این دستاور ارجمند بورژوازی انقلابی آغازین است، که پس از ورود سرمایه داری به مرحله امپریالیسم زیر پا نهاده و فراموش می شود.

7

روشنگری

·        اکنون توده مولد و زحمتکش است، که پرچم فلسفه هومانیسم و روشنگری و خرد و خودمختاری را بر دوش مجروح خویش حمل می کند، مثل دهها پرچم ارجمند دیگر که بورژوازی واپسین حاضر و قادر به حمل شان نیست.
·        پرچمی که کانت و فیشته و هگل و فویرباخ و هولباخ و روبسپر و دیدرو و روسو و ولتر بدوش داشته اند، اکنون به دست نمایندگان توده مولد و زحمتکش سپرده می شود، به دست فرزندان مارکس و انگلس و لنین و برشت و مائو و هوشی مین و ناظم حکمت و حیدر. 

8
·        سعدی از قول عاشق کذائی، ملامتگر خردمند را به خود پرستی متهم می کند.

9
·        مفهوم ظاهرا ننگین «خود پرستی» در فرهنگ فئودالی، از سوی خود پرستان واقعی در حق اعضای طبقه متوسط (بورژوازی انقلابی نوخاسته) به کار می رود.

10
·        مفهوم «خود پرستی»، مترادف با مفهوم «فردگرائی» (ایندیویدوئالیسم) بوده است.

11
·        معیارهای ارزشی فئودالی و بورژوائی در این شعر سعدی رو در روی هم قرار می گیرند:

الف
·        در فرهنگ بورژوائی آغازین (بورژوازی انقلابی و خردگرا) انسان ببرکت خرد خویش عمده می شود و کلیه معیارهای ارزشی فئودالی در محکمه خرد محکوم و رسوا و بی اعتبار اعلام می شوند.

ب
·        خرد بورژوائی آغازین، آنتی تز هر مشیتی است.
·        آنتی تز هر مشیت زمینی و آسمانی است.

ت
·        در فرهنگ بورژوائی آغازین، همه انسان ها برابر و آزاد و مستقل و خودمختار اعلام می شوند و فردیت انسان ها مورد تأکید جدی قرار می گیرد.

پ
·        انقلابات خجسته بورژوائی (مثلا انقلاب کبیر فرانسه) همه معیارهای و هنجارهای اجتماعی و اخلاقی فئودالی را زنده زنده به گور می سپارد و انسان انتزاعی را در کانون جامعه و جهان قرار می دهد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر