۱۳۹۱ مهر ۳۰, یکشنبه

پای منبر بزرگان (55)

انقلاب
اثری از الفارو سیکوه ئیروز

آب در خوابگه مورچگان (13)
 لیبرال ها و ماجرای گاندی
سودابه مهاجر
(سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸٨)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
تحلیلی از  یدالله سلطان پور

حکم پنجم سودابه مهاجر
وقتی انقلاب می شود که هنجار های متداول در سیستم دیگر جواب ندهد و ساختار های آن از هم بپاشد.  

پیشکش به 
اسد شیخ

·        سیستم به چه معنی است که با بی اعتباری هنجارهای متداول آن و فروپاشی ساختارهای آن انقلاب می شود؟

1
·        معنی تحت اللفظی سیستم عبارت است از مرکب.
·        سیستم ها بدو دسته تقسیم می شوند:

الف
سیستم های مادی

·        سیستم های مادی به چیزها، روندها وغیره مادی متنوع اطلاق می شود که بر بنیان اصول انتظامی عضوبندی شده اند.

ب
سیستم های فکری

·        سیستم های فکری به مفاهیم، احکام وغیره متنوع اطلاق می شود که بر مبنای اصول انتظامی عضوبندی شده اند.

·        مراجعه کنید به سیستم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        منظور سودابه از سیستم، بیشک سیستم اجتماعی است.

·        اکنون این پرسش پیش می آید که سیستم اجتماعی به چه معنی است؟

2
·        از آنجا که درحیات اجتماعی ـ بطور کلی ـ عناصر فعال مختلفی، یعنی طبقات، گروه های اجتماعی، افراد، کردوکار اجتماعی افراد و یا گروه هائی از افراد در فرم سیال و یا فعال و غیره، در روابط ساختاری و فونکسیونی معین با یکدیگر قرار دارند، می توان مناسبات اجتماعی را با استفاده از مفهوم عام سیستم بطور نظری مورد بحث قرار داد.

·   اکنون با توجه به تعریف سیستم اجتماعی می توان پرسید که سیستم به مثابه مفهوم فلسفی در چارچوب کدامین دیالک تیکی مطرح می شود؟


·        از تعریف فوق می توان به دو مفهوم کلیدی مهم پی برد:

الف
·        ساختار

ب
·        فونکسیون

·        در حکم سودابه هم به مفهوم ساختار برمی خوریم:

سودابه
وقتی انقلاب می شود که هنجار های متداول در سیستم دیگر جواب ندهد و ساختار های آن از هم بپاشد.  

·        ساختار به چه معنی است؟

·        ساختار (استروکتور) به مجموعه روابطی اطلاق می شود که عناصر متشکله هر سیستم را به هم پیوند می دهند.
·        ساختار یکی از مفاهیم محبوب مارکس و یکی از مقولات مهم ماتریالیسم دیالک تیکی است.

·        اگر ساختار یکی از مقولات ماتریالیسم دیالک تیکی است، پس باید در داربستی دیالک تیکی عرض اندام کند.

·        ساختار در کدامین شناخت افزار دیالک تیکی حضور دارد؟

·        برای پاسخ به این پرسش به تعریف ساختار نظری می افکنیم:
·        ساختار (استروکتور) به مجموعه روابطی اطلاق می شود که عناصر متشکله هر سیستم را به هم پیوند می دهند.

·        مراجعه کنید به ساختار در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

1
·        بنابرین ما با دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم سر و کار داریم.
·        ساختار بسان چسبی عناصر متشکله هر سیستم را به هم مربوط می سازد و عملا به تشکیل سیستم منجر می شود.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

الف
·        ساختار همان نقش و فونکسیونی را به عهده دارد که ابزار کار به عهده دارد:
·        تبر هم حلقه واسط میان دهقان و تنه درخت است.
·        ابزار کار حلقه واسط میان سوبژکت و اوبژکت است.
·        ابزار کار در عین حال، حلقه واسط میان نظر و عمل، میان تئوری و پراتیک است.

ب
·        عملا می توان از دیالک تیک تئوری ـ ابزار ـ پراتیک و یا دیالک تیک اندیشه ـ ابزار ـ عمل سخن گفت.
·        ارگان های آدمی ـ مثلا دست و پا و غیره ـ را نیز می توان ابزار کار ارگانیک تلقی کرد.

2
·        خوب اگر ما با دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم سر و کار داریم، باید به این پرسش مبرم پاسخ دهیم که نقش تعیین کننده از آن کدام یک از آن سه است؟

الف
·        از فونکسیونی که ساختار در دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم به عهده می گیرد، می توان به این نتیجه رسید که نقش تعیین کننده از آن ساختار است:
·        چون اگر ساختار عناصر معینی را به همدیگر پیوند ندهد، سیستم هرگز تشکیل نمی گردد.

ب
·        بی دلیل نیست که تحول بنیادی هر جامعه نیز وابسته به تحول کیفی ساختار آن جامعه است.

·        تغییر ساختار هر جامعه همان و زیر و زبر شدن کیفی آن همان.

ت

ساختار، شالوده، زیربنا
 
·        ساختار هر جامعه چه نام دارد؟

·        ساختار هر جامعه مناسبات تولیدی نام دارد.
·        ساختار هر جامعه ضمنا زیربنای آن جامعه محسوب می شود.

·        مراجعه کنید به مناسبات تولیدی و زیربنا در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        اکنون این پرسش پیش می آید:
·        چرا و به چه دلیل می توان مناسبات تولیدی را ساختار اقتصادی جامعه محسوب داشت؟

پ
·        برای پاسخ به این پرسش باید عناصر متشکله تولید مادی بطور کلی را در نظر بگیریم:

1
·        توده های مولد و زحمتکش، وسایل تولید، مواد خام، علم و فن و غیره که نیروهای مولده نامیده می شوند.

·        مراجعه کنید به نیروهای مولده در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2
·        نیروهای مولده اما در چارچوب مناسبات اقتصادی معینی می توانند بکار افتند.  
·        همین چارچوب ـ به مثابه فرم و یا ساختار اقتصادی ـ را مناسبات تولیدی می نامند:
·        مناسبات تولیدی تعیین کننده فرم مالکیت بر ابزارها و وسایل تولید، مواد خام، زمین و غیره اند.

3
·        رابطه نیروهای مولده با مناسبات تولیدی عملا رابطه محتوا و فرم و یا ساختار است.
·        همانطور که رابطه جام باده با باده رابطه فرم و محتوا ست، به همان سان هم رابطه مناسبات تولیدی با نیروهای مولده، رابطه فرم (ساختار، چارچوب، داربست)  و محتوا ست.

4
·        بنابرین، می توان گفت که دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده، بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا است.

ث
دیالک تیک زیربنا ـ روبنا
 
·        اکنون این پرسش پیش می آید که چرا مناسبات تولیدی باید زیربنای جامعه محسوب شود؟

·        برای پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که جامعه بدون تولید مایحتاج مادی اولیه خود، حتی لحظه ای نمی تواند زنده بماند.
·        و چون بدون مناسبات تولیدی تولیدی مایحتاج مادی اولیه انسان ها امکان ناپذیر است، پس شالوده هر جامعه نیز همین مناسبات تولیدی است، همین ساختار اقتصادی جامعه است.

  مراجعه کنید به مناسبات تولیدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر