۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

هماندیشی با محسن (2)

حاصل اندیشه های شریعتی و خمینی ایران امروز ماست .
روشنفکر دینی وجود ندارد

کسانی که می گویند روشنگر اسلامی یا متفکر دینی، شاید بهتر باشد که بگویند، خود باخته گان بی خرد و فریب دهنده گان هزاران هزار جوان ایرانی. ما چیزی بنام روشنگری اسلامی و مسلمان روشنگر، اصلاح طلب دینی و اسلامی و اسلام با بینش مدرن و پیشرفته یا «دسته اول و دسته دوم» نداریم.
مگر نه اینکه دستورات قرآنی و اسلامی، سند و مدرک سخن الله است؟
مگر نه اینکه گفته اند رسول الله هم در قرآن دستکاری نداشته و از آسمان به بیابان عربستان سعودی فرود آمده است؟
فرمان الله محمد، «احکام و قوانین شریعت و دستورات آیات قرآنی اسلام است» همیشگی و دست نزدنی.
«ابدی »
اسلام قرآن است و قرآن اسلام است.
دستکاری و ورود به قرآن با دیدگاه و خواسته فردی کفر است و شک و گناه.
حکم الله با شمشیر تیز محمد همان اسلامی است که کشتن، گردن زدن، برده داری، تجاوز، غنیمت گرفتن،،،، را با مژده گانی بهشت و ۷۲ حوری باکره به مسلمانان سفارش و وعده می دهد .
( کسانی که به الله و رسول او کفر ورزند و به غیر از اسلام دینی دیگر بر گزینند از آنان پذیرفته نخواهد شد و در روز قیامت در آتش جهنم جای دارند. سوره ال عمران آیه ۷۱. ۷۹
سوره توبه آیه ۲۸ . ۲۹ . ۱۲۴
سوره محمد  آیه ۴   
حالا خودت بگو، کجای اسلام و قرآن را می خواهی روشن کنی ؟
 دیگه از این تاریک تر نمیشه!
به امید بیداری
منبع:
صفحه فیسبوک بی دین
سرچشمه:
صفحه فیس بوک محسن 

·        مفهوم «روشنفکر» را نباید تحت اللفظی به عنوان درست اندیش، خیرخواه و مثبت معنی کرد.

1
·        مفهوم «روشنفکر»، مفهومی فلسفی است و به قشر اجتماعی ئی اطلاق می شود که نان خود را از طریق کار غیرمادی، یعنی از طریق کار «فکری» تأمین می کند:
·        معلمین، پزشکان، مهندسین، نویسندگان، شعرا، آخوندها، وعاظ، وکلا و غیره را می توان در قشر اجتماعی روشنفکر جا داد.

2
·        روشنفکران ـ بلحاظ طبقاتی ـ همگون نیستند، بلکه به طبقات اجتماعی مختلف و حتی متضاد تعلق دارند:

الف

·        نیچه روشنفکر بورژوازی واپسین است، هایدگر و پوپر و ویتگن اشتاین و غیره هم به همین سان.
·    اینها همه چه بسا تا مغز استخوان خردستیزند، مرتجع و ضد پیشرفت اجتماعی و دشمن سرسخت بشریت شریف و زحمتکش اند.

ب


·        برتولت برشت و ناظم حکمت و سیاوش کسرائی و احسان طبری و هوشنگ ابتهاج و امثالهم روشنفکر توده های مولد و زحمتکش اند و خادم امر پیشرفت اجتماعی و خلق اند.

3
·        روشنفکر، روشنفکر دینی و یا بی دین  بودن فی نفسه نه حسن است و نه عیب.

·        بهتر آن است که پایگاه طبقاتی روشنفکر، روشنفکر دینی و بی دین تعیین شود تا خلایق پیشاپیش بدانند که با نماینده کدام طبقه اجتماعی سر و کار دارند و به دام ایدئولوژیکی عوامفریبان موسوم به  روشنفکر، روشنفکر دینی و یا بی دین  نیافتند.

4

·        اصطلاح روشنفکر دینی اصولا به اهداف و نیات زیر اختراع شده است:

الف
·        برای خلط مبحث و عوامفریبی اختراع شده است.

ب
·        برای ماستمالی کردن ماهیت طبقاتی آخوندهای با عمامه و بی عمامه اختراع شده است.

ت
·        برای ماورای طبقاتی قلمداد کردن آنها و ایدئولوژی آنها اختراع شده است

محسن
موافقم
به قولي، لپ مطلب را گفتيد:
آخوندهاي بي عمامه و با عمامه!
فعلا كه آقاي شريعتي شده ويروسي در مغز جوانان کشور ما.

·  آثار و افکار شریعتی را فرهیخته ای به نام علی اکبر اکبری تحت عنوان «بررسی مسائل اجتماعی» تحلیل کرده اند.
·        ما هم باید به نوبه خود نقد کنیم.

·        طرفداران شریعتی اما روی هم رفته بی پرنسیپ، اوپورتونیست، پراگماتیست، بی سواد و هپیلی هپو اند و مثل خود شریعتی لاطائلات دلبخواه می بافند و به خورد خلایق می دهند: 

·        مثلا به جای تفکر علمی، با واژه ها بازی می کنند: 

·        بدین طریق میان آدم و انسان و بشر و غیره و یا میان دین، مذهب، الله، خدا و غیره تفاوت های عظیم خیالی کشف می کنند، باد به غبغب می اندازند، پوز روشنفکری می دهند، جار و جنجال راه می اندازند و کودک فریبی و عوامفریبی می کنند. 

  اکثر آنها، افرادی تهی از صداقت، ترحم انگیز و توخالی اند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر