درنگی
از
ربابه نون
جایی که مردان عشق می ورزند، میل نمی ورزند و جایی که میل می ورزند، نمیتوانند عشق بورزند
اگر عشق بورزی ،میل جنسیت تخفیف می یابد.
آخرین راه برای بیمار نشدن، عشق ورزیدن است!
زیگموند_فروید
متا
این فرمایش فروید را باید تحلیل مارکسیستی کرد:
۱
جایی که مردان عشق می ورزند، میل نمی ورزند و جایی که میل می ورزند، نمیتوانند عشق بورزند
در این جمله فروید، نران جامعه تماتیزه می شوند (موضوعیت کسب می کنند)
و
زنان جامعه مسکوت می مانند.
عشق
اما در دیالک تیکی از عاشق و معشوق معنی دارد.
میل
هم
توسط کسی نسبت به چیزی صورت می گیرد.
این نحوه برخورد فروید به مفاهیم میل و عشق اما به چه معنی است؟
همانظور که قبلا تحلیل شده،
این به معنی تقلیل زنان جامعه به درجه نازل اوبژکت عشق و میل
و
به معنی ارتقای نران به مقام سوبژکت (فعال، تصمیگیر، اهل عمل و اراده و سلطه)
عشق و میل است.
اوبژکت یعنی
چیزواره، مفعول، موضوع عشق و میل و استفاده های دیگر.
جایی که مردان عشق می ورزند، میل نمی ورزند و جایی که میل می ورزند، نمیتوانند عشق بورزند
این به معنی
سلب آدمیت از زنان است که نیمه مولد مضاعف بشریت را تشکیل می دهند.
اخیرا
جانشین عادولف هیتلر در آلمان طی سخنرانی برای فاشیست ها گفت:
«در کشورهای اروپایی، مردیت فراموش شده است.»
بغل دستش زنان زباله ای کف می زدند و نمی فهمیدند که من ـ زورش چیست.
فرویدیسم با فاشیسم خویشاوند است و بسان فاشیسم، زن ستیز است.
ستمی که در جهان امپریالیستی و فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی بر زنان می رود،
باید مورد تجزیه و تحلیل مارکسیستی قرار گیرد.
فروید
در نهایت بی شرمی، زنان را مسکوت می گذارد و عینا و عملا زباله جا می زند.
آنسان که مشتری لاطائلات او
خیال می کند که زنان اصلا آدم نیستند، اصلا احساسات و امیال و عواطف و علایق خاص خود را ندارند.
جایی که مردان عشق می ورزند، میل نمی ورزند و جایی که میل می ورزند، نمیتوانند عشق بورزند
فروید اصلا از خود نمی پرسد که زنان اگر احیانا و استثنائا و اتفاقا عشق بورزند،
آیا میل هم می ورزند و یا مثل نران میل نمی ورزند؟
این نهایت بیشعوری و بیشرمی است.
راستی
من ـ زور فروید از عشق و میل چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر