اگر بیان رو پشت بوم هرخونه دیش بزارن
مثل یه دولت قوی بیان و پا پیش بذارن
برای گوگوش و داریوش، برنامه تو کیش بذارن
یا اینکه کنسرت قمیشی توی تجریش بذارن
امربه معروف نکنن، که این خوبه یا اون بده
من که دیگه رأی نمیدم
می خوای بده، می خوای نده
امیر
شاهکار
هنر نزد ایرانیان است و بس.
بدترین و بزرگترین باگ آدما اینه که دلشون حتی برا کسی که واقعا اذیتشون کرده و دیگه تو زندگیشون نیست هم تنگ میشه.
نازی
دلیل تنگ شدن هرازگاهی دل کسی به همسر نری و یا زنی که او را آزرده
دلیلی طبیعی ـ هورمونی (بیوشیمیایی) است.
دست خود آدم نیست.
اسم این هورمون
هورمون وفا ست که در شیر مادر هم هست.
دلیل عشق متقابل مادر و نوزاد هم ترشح همین هورمون در حین شیر دادن است.
اسم شیمیایی اش
اوکسی توسین است
هی نکن روباه بازی شیر باش
حریفه
همه موجودات هستی
برابر و کاملند
روباه و خر و پشه و مگس و سوسک سیاه
هیچ چیز کمتر از شیر و ببر و پلنگ ندارند.
در طبیعت تقسیم کار هست
و
هر کدام فونکسیونی دارند.
برتر شمردن شیر به روباه از خرافات فئودالی است
مارکسیسم بیاموزید تا رستگار شوید
تو سیگارو خاموش کن تا بگم چطور میشه با گریه هم دود شد؛ چطور میشه با خنده هم زخم خورد چطور میشه با عشق؛ نابود شد.
دن
گریه
کسی را دود نمی کند
گریه
آرامش می بخشد.
به همین دلیل مذهب شیعه مبلغ خستگی ناپذیر گریه و زاری است
تا توده آرام گیرد و طبقه حاکمه کام گیرد
خنده فونکسیون های مختلف دارد
با تمسخر (خندیدن به حرف و عمل کسی) می توان به او زخم زد
زخمی که بیدارش کند
ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو ای خِرَد خفته برو "دولت بیدار بیا"
مولانا
شب آشفته و غم ناگفته و خرد خفته و بخت (دولت) بیدار
مفاهیم ایراسیونال (ضد عقلی) اند.
عرفان
جریانی ایراسیونالیستی (خردستیز) است
به همین دلیل همه مذاهب
عرفان خاص خود را دارند تا خرافات خود را به مدد عرفان به توده تحمیل کنند
خمینی هم عارف بوده است
قلدرمنشی مشخصه اصلی عرفان است
وقتی جای خنده غم میشینه روی لب هام؟
هنر نزد جن ـ قوریان است و بس.
از کی تا حالا
غم روی لب می نشیند؟
ارزش آدما اگه به زیبایی یا ثروت بود خیلی زود بی ارزش میشد
آهو
ارزش هرچیز
سوبژکتیوتعیین میشود
یعنی هر کس برای ارزیابی هر کس و هر چیز دیگر معیار معینی دارد
معیار ارزیابی
هم می تواند ظاهر زیبا باشد و هم میزان ثروت و سرمایه باشد
معاییر اخلاقی و ارزیابی
طبقاتی اند
زیبا از نظر طبقه ای ضمنا زشت از نظر طبقه ای دیگر است
گروهی آن
گروهی این پسندند
مال مردم خورند
منبع ثروت و سرمایه
کار عرقریز زحمتکشان است
هر خم از جعد پریشان تو زندان دلیست
تا نگویی که اسیران کمند تو کمند
سعدی
در هر پیچ گیسوی تو دلی در بند است
تا گله از آن نداشته باشی که
گرفتاران کمندت کم اند.
زیبایی نثر و شعر سعدی
به دلیل استفاده استه تیکی از کلمات است:
کمند و کم اند در این بیت شعر.
زبان المانی هم به همین سان است
من امسال میتونم انتخاب کنم. مطمئنم اگه رای ندم هیچی عوض نمیشه،ولی احتمال میدم اگه رای بدم یه تغییر تحولی ایجاد میشه. پس رای میدم.
اهو
اگر رأی دادن منجر به تغییر و تحول می شد
طبقات حاکمه انگل و استثمارگر
ممنوعش می کردند.
مجاز بودن انتخابات
دلیل بر مفید بودن ان برای طبقات حاکمه است
طبقات حاکمه بیسوادی که رسما اعلام می دارند که مردم خرند و توان تحلیل مسائل را ندارند
امروز دهمین سالگرد نبودته دلم برات خیلی تنگ شده کاش بودی کاش نمیرفتی خیلی بهت احتیاج دارم مادر
گارفیلد
همه رفتنی اند
دیر و زود دارد
ولی سوخت و سوز ندارد.
یادها اما نامیرا هستند
بهتر هم همین است تا عزرائیل آچمز شود و پوز ندهد.
احتیاج مولد به مولود
خودفریبانه است.
قضیه برعکس است:
مولود حتی پس از مرگ
محتاج مولد است و دست بردار نیست.
مادر و پدر (مولد) بودن بدبختی بزرگی است
نه می توانیم بمیریم، نه می توانیم زندگی کنیم، نه می توانیم همدیگر را ببینیم، نه می توانیم همدیگر را ترک کنیم… به تنگنای عجیبی افتاده ایم. #ژان_پل_سارتر #تهوع
خود واقعی بودن، در جهانی که پیوسته سعی در تبدیل تو به چیز دیگری دارد، بزرگترین دستاورد است! #رالف_امرسون
جواد ظریف،۳۰ مرداد ۱۳۹۸:
اگر اینطور بود که میگویید حکومت ما حقوق مردمش را لگدمال میکند و مردممان را سرکوب میکنیم، ۷۳ درصد آنها پای صندوق نمیرفتند رای بدهند.
روی مفهوم انتخابات باید کار کرد
کسب حق انتخابات
روزی یکی از مهمترین مطالبات سیاسی مردم بوده است.
چه خون ها که در این راه ریخته نشده است.
اکنون در همه جوامع طبقاتی
طبقات حاکمه برای کشاندن مردم به پای صندوق انتخابات
چلوکباب می دهند.
چی شده است؟
فلسفه آن سرکوب و این سرشیر چیست
چربی و مواد قندی زیاد خورده.
ضمنا با گذشت زمان اندام ها فربه می شوند
چین و چروک پیدا میکنند
نتیجه روند ی موسوم به اکسیداسیون است
چرا به کسایی که سرمون کلاه میذارن میگیم کلاهبردار؟
دن
هر دو مفهوم وجود دارند:
کلاه سر کسی گذاشتن (گول زدن، اغفال کردن، مغبون کردن، در مورد ساده لوحان زود باور به کار می رود)
کلاه از سر کسی برداشتن (بردن مال همنوع با مکر و حیله و ترفند و تقلب)
آخر نفهمیدیم چرا روی تلوزیون را میپوشوندن؟
اناهید
تلویزیون در اغاز
از چیزهای تجملی محسوب می شد.
بدین طریق
عزیزش می داشتند تا گرد و غبار نگیرد.
البته کار خطرناکی بود و خطر اتش سوزی در خانه می رفت
گفتی که دلدارت شَوَم
شمعِ شبِ تارَت شَوَم
خوابی مُبارک دیدهای،
ترسَم که بیدارت کنم.
سیمین_بهبهانی
هر جای این کشور که توش ریده شد گفتند: تقصیر رأی اشتباه مردم بود
رأی دهندگان در ج.ا به گردن گیرندگان ریدمان مسئولین ج.ا هستند
حسین
شاهکار
فلسفه دعوت مصرانه مردم به انتخابات توخالی هم همین است:
شکستن کاسه ها و کوزه ها بعدها بر سر همین مردم
با دختر عمم و دوستش نشسته بودیم حرف میزدیم.دوستش زنِ خیلی عجیبیه.به جن اعتقاد داره. میگفت جدیدا تو خونمون موی قرمز میبینم.همه جای خونه ریخته بود. برای ساده لوحیش افسوس خوردم.
متالیکا
اینکه چیزی نیست
مجتهدین جامع الشرایط جنقوری
حتی رهبر کبیر امت خبیر
به اجنه و ملائکه و اشباح باور دارند
باور که چیزی نیست
تهدید به بهره گیری ازنیروی ماوراء طبیعه می کنند
تمساح یزدی کجا ست؟
دل مان براش تنگ شده
تنها دلیلی که این همه التماس میکنند که رأی بدهید این است تفنگشون با رأی پُر میشه
مینا
اجامر در همه جا التماس رأی دارند
دموکراسی را در انتخابات توخالی خرکی خلاصه کرده اند.
با رفتن خلایق پای صندوق رأی
برای حاکمیت خود
مشروعیت کسب می کنند
ضمنا فردا می توانند خلایق را مسئول انتخاب لاشخور بدانند و مقصر بنامند و بگویند:
خلایق هر چه لایق
ما فراموش نکردیم
سوزان
این جمله سوزان
ناقص و بی معنی است.
دلیل گرامری (دستور زبانی اش) و علمی و تجربی و منطقی این نقص چیست؟
آثار صمد بهرنگی را یا باید تحلیل کرد ویا باید به زباله دانی افکند
اینها نه ارزش ادبی دارند و نه ارزش هنری
چه بسا تقلیدی تحریفی از اثار هنرمندان دیگرند
این
تقلیدی تخریبی و تحریفی از سویمی است که ما ترجمه کرده ایم
سویمی
ماهی سیاه کوچک
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8591
صمد در صدد تربیت چریک فئودالی از کودکان بی پناه فقرا بود
کسب و کار نیچه و شاملو صمد
شیر کردن شیرخوارگان و گسیل آنان به جنگ شیران بود
عنگلاب اسلامی به بهای ریخته شدن خون کودکان پیروز شده است
مراد صمد جلال آل عبای نیمه فاشیست ـ نیمه فوندامنتالیست بود که مراد خمینی هم بود
ما بخش اعظم آثار صمد و جلال و شاملو و ساعدی و غیره را تحلیل کرده ایم
صمد نه ذره ای سواد داشته و نه ذره ای صداقت و نه ذره ای شرم
زورش در نهایت بیرحمی و بیشرمی به کودکان بی پناه مردم میرسیده
صمد در اولدوز وکلاغ ها
ازقول ننه کلاغه
دزدی (صابون دزدی) را توجیه تئوریکی ـ آنارشیستی میکند
ایجاد مجلس ایرادی ندارد به شرط آنکه در امور دولت و سیاست، دخالت نکند.
محمدعلی شاه قاجار
هی ممدلی
مسئله فقط مجلس نبود
مسئله دو بعدی بود:
بعد اول مسئله تفکیک قوای سه گانه بود:
قوه مقننه:
مجلس
قضائیه:
دادگستریقوه
قوه مجریه:
دولت منتحب
قوه مسخره:
پادشاه
بعد دوم مسئله خروج از استعمار روس بود که تو نوکرش بودی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر