۱۴۰۲ بهمن ۲۵, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۸۶)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شو

مقدمه

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

خوشا وقت شوریدگان غمش

اگر زخم بینند و گر مرهمش

معنی تحت اللفظی:

مشخصه عاشق جماعت،

شوریده بودن از غم معشوق است.

فرق هم نمی کند که معشوق به آنان زخم بزند

و یا بر زخمشان مرهم بنهد.

 

سعدی در این باب به تحلیل به اصطلاح «عشق» می پردازد.

تحلیل او، تحلیلی است، دقیق، ولی سطحی.

او به عمق مسئله راه نمی برد.

نمی خواهد و نمی تواند هم راه ببرد.

او عشق را به دو دسته تقسیم بندی می کند:

عشق غریزی (عشق مبتنی  بر هوا و هوس نفسانی) و

عشق عرفانی،

عشقی که به قول حافظ، « رنگ تعلق» نمی پذیرد.

 

عشق در فلسفه سعدی و حافظ،

 نه آن است، که هست و نباید هم آن باشد، که واقعا است.

 

آنها عشق را نه به مثابه پدیده ای انسانی، عاطفی، اجتماعی، واقعی و تاریخی، بلکه به مثابه پدیده ای غیرواقعی، مبهم، مه آلود و اسرارآمیز مطرح می کنند.

 

شیوه طرح و تحلیل آنها از عشق نیز نه راسیونالیستی و رئالیستی، بلکه ایراسیونالیستی و سوبژکتیویستی است.

 

ما در تحلیل جداگانه ای، این مسئله را مستقلا و مفصلا مورد بحث قرار خواهیم داد.

 

سعدی در این بیت شعر، به ستایش از شوریدگان غم عشق می پردازد، که برای شان «زخم و مرهم» یکی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر