میم حجری
از
كتاب «زمينه جامعهشناسي»
مقدمه اول
شناخت
مقدمه اول
شناخت
ادامه
۳
شناخت فلسفي
شناخت فلسفي
ادامه
۱
در
تاريخ انسان كساني كه آگاهيهاي خود را به دقت سنجيده اند و جهان بيني
خويشتن را بر شناختهاي بسيار درست استوار كرده اند،
فيلسوف نام گرفته اند.
فیلسوف
در قاموس آریانپور
کسی است که معارف خود را به دقت سنجیده و جهان بینی اش را بر معارف بسیار درست، استوار ساخته است.
این بدان معنی است
که
تفاوت فلاسفه در تاریخ بشری،
نه اوبژکتیو (عینی)، بلکه سوبژکتیو است.
نه کیفی، بلکه کمی است.
یکی معارفش را با دقت کمتر سنجیده و دیگری با دقت بیشتر.
در قاموس آریانپور تفاوت و تضاد طبقاتی میان فلاسفه وجود ندارد.
مثلا
فرقی بین سقراط ایدئالیست ذهنی و افلاطون ایدئالیست عینی و و ارسطوی ماتریالیست، کانت ایدئالیست و فویرباخ ماتریالیست، هگل ایدئالیست و مارکس ماتریالیست وجود ندارد.
دلیل این نظرات کج و کوله آریانپور
«کج نهادن خشت های اول توسط او ست.»
آریانپور
تعریف علمی از فلسفه و جهان بینی ندارد.
یعنی از الفبای مارکسیسم حتی بی خبر بوده است.
عجیب این است که احدی این خرافات آریانپور را نقد نکرده است.
۲
كار فيلسوفان همواره تنظيم و تعميم آگاهيهاي علمي و هنري موجود بوده است،
با اين تفاوت كه در روزگاران پيشين، فلسفه نه تنها به تعميم يافتههاي
علوم و هنرها مي پرداخت، بلكه عملاً وظيفة علوم و هنرها را عهده دار بود.
آریانپور
در این جمله هویت در خود فلسفه را به عنوان یکی از انواع شناخت، منکر می شود.
فلسفه
در قاموس آریانپور
نه
مفاهیم خاص خود را دارد و نه موضوع مستقل خاص خود را.
محتوای فلسفه را معارف علمی و هنری کذایی تشکیل می دهند.
در قاموس آریانپور
حتی فلاسفه آنتیک، مثلا سقراط و افلاطون و ارسطو و هراکلیت و غیره
اصلا
فیلسوف به معنی واقعی کلمه نبوده اند.
کسب و کارشان جمع آوری نتایج علوم و انجام وظایف علما بوده است.
همین و بس.
بنا بر منطق تق و لق آریانپور
اگر اقلیدوس، وقت می داشت و معارف علوم دیگر را بر معارف ریاضی اضافه می کرد،
به معلقی، فیلسوف می گشت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر