شین میم شین
باب اول
در عدل و تدبیر و رأی
حکایت نوزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۵۰)
بخش ششم
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
یکی را که دیدی تو در جنگ، پشت
بکش، گر عدو در مصافش نکشت
مخنث به از مرد شمشیر زن
که روز وغا سر بتابد چو زن
چه خوش گفت، گرگین به فرزند خویش
چو قربان پیکار بر بست و کیش:
«اگر چون زنان جست خواهی گریز
مرو، آب مردان جنگی مریز
سواری که در جنگ بنمود پشت
نه خود را که نام آوران را بکشت
شجاعت نیاید مگر زان دو یار
که افتند در حلقه کارزار
دو همجنس همسفره همزبان
بکوشند در قلب هیجا به جان
که ننگ آیدش رفتن از پیش تیر
برادر به چنگال دشمن اسیر
چو بینی که یاران نباشند، یار
هزیمت ز میدان، غنیمت شمار
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر