۱۴۰۰ مرداد ۲۳, شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۷۹)

 

 HannieSchaft3.jpg 

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند 

میم حجری


۸۰۶۶   

سنگ سخنگو

نظام دست نشانده نميتواند ارتشي آزاديبخش را با خود حمل كند!
تهمتن


سگ سخن جو


در کربلای افغانستان
تاریخ
تکرار می شود.

بار اول به طرز فخر انگیز
بار دوم (اکنون) به طرز شرم انگیز.

بار اول در ویتنام صورت گرفت:
امپریالیسم تحت سرکردگی ارتش امریکا
قادر به شکست ویتنام شمالی و ویت کنگ جنوبی نشد.
تصمیم بر ان گرفت که جنگ ویتنام را ویتنامیزه کند:
یعنی طبقه حاکمه متشکل از اشراف فئودال و بورژوازی ویتنام
بر ضد طبقه کارگر و متحدینش تحت رهبری حزب کمونیست ویتنام
بجنگد.
ضمنا
تسلیحات مدرن بیشمار در اختیار ارتش ویتنام جنوبی قرار داد.

میزان این تسلیحات چندان عظیم بود که ژنرال امریکایی گفت:
اگر این تسلیحات در اختیار هوشی مین قرار داده می شد
می توانست ۲۰ سال بجنگد.

ویتنام جنوبی اما نتوانست با اینهمه سلاح
۲۰ روز مقاومت کند و فرو پاشید.

تاریخ
برای بار دوم
اکنون
در افغانستان
تکرار می شود:
ارتش امپریالیسم تحت سرکردگی ارتش امریکا
قادر به شکست طالبان (متحد قبلی اش در جنگ بر ضد انقلابیون ضد فئودالی و دموکراتیک افغانی) نشده است.
تصمیم بر آن گرفته که جنگ را افغانیزه کند:
یعنی طبقه حاکمه متشکل از اشراف فئودال و بورژوازی افغانستان
بر ضد فوندامنتالیسم فئودالیستی هار و خونخوار
بجنگد.
ضمنا
تسلیحات مدرن بیشمار در اختیار ارتش تربیت شده افغانستان قرار داده است.

اما همین ارتش تربیت یافته در عرض ۲۰ سال
با اینهمه سلاح
قادر به یک هفته مقاومت در مقابل ارتجاع فوندامنتالیستی نیست.

تاریخ تکرار می شود
این بار به طرز شرم انگیز.

۸۰۶۷   

سنگ سخنگو

 
تعصب چیست؟
نیچه کثیف ترین فیلسوف امپریالیسم است.
زباله های نیچه جزو کتب درسی در آلمان فاشیستی بوده اند.
فاشیست ها هم انتقاد می کنند.
انتقاد بند تنبانی می کنند.
سطر سطر لاطائلات جلال آل احمد و احمد شاملو

چیزی جز انتقاد نیستند.


۸۰۶۸   

سنگ سخنگو

ننه کوکب و مش رجب و عمو عوامفریب

اولا
مردم خر نیستند
تا عاجز از تمیز شاه از شیخ باشند.

ثانیا
عنگلاب اسلامی (و نه انقلاب اسلامی)
تحت سرکردگی ارتجاع سرخ و سیاه
نه توسط توده کارگر و دهقان و پیشه ور
بلکه توسط حاشیه نشینان و بازاریان و کسبه و روحانیان و شمال شهری ها و روشنفکران عقب مانده
صورت گرفته است.

ثالثا
شاه و طبقه حاکمه مدرن
پس از انقلاب سفید
جزو اشراف فئودال نبوده اند.
جزو بورژوازی مدرن بوده اند.⁠
ضد فئودال و ضد مذهب و ضد روحانیت بوده اند.
دربار اراضی خود را که ۵ در صد اراضی کشور بود میان رعایا تقسیم کرده بود
و
جامعه وارد مرحله سرمایه داری شده بود.

درست به همین دلیل
طبقه حاکمه دو شقه شده بود:
۱
بخش انقلابی و بورژوایی
تحت سرکردگی شاه همه اهرم های قدرت را تسخیر کرده بود.

۲
بخش ارتجاعی و فئودالی و روحانی تحت سرکردگی خمینی
که وارد اوپوزیسون شده بود.


بحران زمان شاه
بحران پس از انقلاب بوده است و خاص ایران نبوده است.
شاه شخصیتی انقلابی بوده است
و
دیکتاتوری شاه
دیکتاتوری بورژوایی ـ انقلابی بوده است.

انقلاب باید هم از دستاوردهای خود دفاع کند
و هر توطئه ضد انقلابی را سرکوب کند.

هر گردی
گردو نیست.

دیکتاتوری فرم است و به مثابه فرم، محتواهای متفاوت و حتی متضاد دارد.

دیکتاتوری
فحش خواهر و مادر و از سر تا پا نجس و لجن نیست.
طبقه حاکمه در دوره شاه
طبقه سرمایه داران مدرن بود و جامعه در مسیر رشد و مدرنیته توسعه می یافت.

با عنگلاب اسلامی
ارتجاع فئودالی ـ روحانی
مجددا به قدرت می رسد
ولی چون برگشت به صدر اسلام میسر نمی شود
روحانیت فئودال
بورژوا می شود
اما با متدهای فئودالی و عهد بوقی حکومت می کند.

عنگلاب اسلامی
وصایای انقلاب سفید را جامه عمل می پوشاند
شیخ

 کاپیتایستی تر از شاه شده است
برای درک پدیده ها و روندها و سیستم ها.
به شناخت افزار مارکسیستی ـ لنینیستی نیاز است


۸۰۶۹   

سنگ سخنگو

نفرین کسب و کار پیر زنها ست. 

پیش به سوی تحلیل


۸۰۷۰   

سنگ سخنگو

جبهه ملی
هرگز ملی نبوده است و نیست و نخواهد بود.
نمی توانست و نمی تواند و نخواهد توانست هم باشد و بشود.

جبهه ملی
حتی

بورژوا به مثابه طبقه نبوده و نیست.
نیمه فئودال ـ نیمه بورژوا بوده و است.

ملی
حزب توده بوده است، است و خواهد بود.
به خاوران برو و حزب توده خفته در خاوران
را
بیدار کن.

۸۰۷۱   

سنگ سخنگو

⁠نه. 

دلیل نفرت ارتجاع سرخ و سیاه از حزب توده و سرکوبش

 نه آگاهی حزب توده. 

بلکه موضع طبقاتی حزب توده بوده است.
حزب توده
اصولا و اساسا
حزب مارکسیستی ـ لنیینستی به معنی حقیقی کلمه نبوده است.
ولی از خاکستر حزب توده خورشیدی طلوع کرده است.

۸۰۷۲   

سنگ سخنگو


⁠هر دو مرتجعند.
 انقلابیون افغانی به دار آویخته شده اند.
مثل انقلابیون معصوم ایرانی که توسط  توسط طالبان جمکرانی رسوا و اعدام شده اند.
 از خاوران بپرس که بر ما چه رفته است.
طالبان
چه بسا
بهتر از جمکران است.

۸۰۷۳   

سنگ سخنگو


اگر معنی تعصب
برتری طلبی باشد
در این صورت
خود نیچه متعصب ترین کس خواهد بود.
نیچه ۹۹ درصد بشریت را
زباله می داند و
یک درصد موبور قسی القلب ستمگر و استثمارگر و خونریز
را
ابربشر
جا می زند
که باید بر جهان حاکم شود و بشریت را تا درجه برده تنزل دهد و به خدمت گیرد و استثمار کند.

با تکیه به تئوری ضد بشری نیچه است
که
  نازی ها می توانند ۶ میلیون شهروند یهودی را پس از مکیدن شیره جسم و جان شان
در کوره های ادمسوزی
خاکستر کنند و
۶۰ میلیون انسان در خارج از رایش سوم را وحشیانه کشتار کنند

۸۰۷۴   

سنگ سخنگو

طالبان
قارچ نیست.

ضمنا
هیچ قارچی
بدون زمینه داخلی
از
زمین
نمی روید.

طالبانیسم و خمینیسم و داعشیسم و القاعده ئیسم و غیره
فرم های متنوع فوندامنتالیسم اسلامی اند که همشیره فاشیسم اند:
فاشیسم
فرم مقاومت بورژوازی امپریالیستی در مقابل جنبش کارگری و سوسیالیسم بود
و
فوندامنتالیسم
فرم مقاومت فئودالیستی در مقابل امپریالیسم و سوسیالیسم است:
نه
شرقی
نه
غربی
است.

۸۰۷۵   

سنگ سخنگو

صحبت‌های هیلاری کلینتون رو در زمان وزارتش به یاد بیاریم که به صراحت اذعان کرد آمریکا از ورود وهابیت از عربستان به ‎افغانستان حمایت کرد و در قدرت گرفتنِ طالبان و القاعده در افغانستان نقش داشت
به این بهانه که با شوروی مبارزه کنند
حریف

 
سگ سخن جو


حدیثی از حضرت مارکس هست که تعمیم پذیر است:
بورژوازی
به جادوگری شباهت دارد
که
به مدد اوراد اجنه را از اعماق فرامی خواند
و نمی تواند به اعماق بفرستد.
در نتیجه از دست اجنه جنون می گیرد.
این حدیث حضرت مارکس
هم
در رابطه با فاشیسم معتبر بود
و
هم در رابطه با فوندامنتالیسم.


۸۰۷۶   

سنگ سخنگو

راه کارگر
تنها سازمان چپ در جمکران بود که فوندامنتالیسم شیعی را
به اندازه بخور و نمیر تئوریزه کرد و افشا کرد.

این فی نفسه کشف فخرانگیزی بود

شرم انگیز
اما
فقر فلسفی راه کارگر (بیگانگی با مارکسیسم ـ لنینیسم) بوده که
سبب شده تا کارگر
قادر به کشف و درک و توضیح ماهیت طبقاتی فوندامنتالیسم شیعی نگردد.
اگر چه رهبر راه کارگر روزی آخوند بوده است
و
فوندامنتایسم را می بایستی بشناسد.

اکنون پس از ۴۰ سال
کله معلق می زند
و
توحش فوندامنتالیستی را
به عنوان قتل عام عامیانه
تئوریزه می کند.

طنز قضیه اینجا ست که کاشف ماهیت فوندامنتالیستی خمینیسم
حزب توده پس از تار و مار شدن و منحل شدن حزب
بوده است.
این
کشف و افشای علمی حزب توده
فی نفسه فخر انگیز است.
شرم انگیز
اما
فراموش کردن فوری و مصلحتی و خرکی این کشف احتمالا تصادفی بوده است.


۸۰۷۷   

سنگ سخنگو

می خواهند سفارت امریکا را تخلیه کنند تا فاجعه لانه جاسوسی در جمکران تکرار نشود


۸۰۷۸   

سنگ سخنگو

الیاس علوی

می‌بینی
برج ایفل
برج خلیفه
برج آزادی
را
خاموش کرده‌اند
به میمنت تنِ سوخته ما
و
بر گور ما می‌گریند

قاتلان
بر گور ما
چه شادمانه می‌گریند!

پایان


سگ سخن جو


پشت پرده هست بازی های پنهان
غم بخور.

۸۰۷۹   

سنگ سخنگو

ویسکی خور ها و خرافه ها

آره.
ارتش و ساواک قدر قدرت شاه
حتی موشکی برای سرنگونی هواپیمای حامل شیخ در اختیار نداشت.
زورش فقط به حزب توده می رسید.

گناهکار همیشه توده است.

چون دیوار توده کوتاهتر است و بالا رفتن از ان آسانتر.

اتفاقا توده تا اخرین نفس
در سنگر انقلاب سفید ماند
و به اجامر عنگلاب اسلامی تمکین نکرد.

سمپاتی کماکان توده به سلطنت نیز به همین دلیل است.
توده خر نیست.
خر کیست؟

۸۰۸۰   

سنگ سخنگو

و با اندوهی که در سینه داریم؛ لبخند می زنیم.
سارا


سگ سخن جو


چنین لبخندی نمی تواند
به معنی واقعی کلمه
لبخند باشد.

لبخند و نیشخند و نوشخند و پوزخند
واکنش های طبیعی ـ غریزی اندام زنده اند.

یعنی آگاهانه، عمدی،  دلبخواهی، اختیاری و ارادی نیستند.

۸۰۸۰۱   

سنگ سخنگو

همین طوره. 

چنین لبخندی از فغان و زاری هم غم انگیزتره. 

چون واکنشِ وارونه ای ست به شدت اندوه.


سگ سخن جو


آره. 

سارای روانپزشک عاجز از حل مسئله اندوه است. 

پیش به سوی فراگیری مارکسیسم و وداع با اندوه

۸۰۸۲   

سنگ سخنگو

برگردان شعر از الیاس علوی به انگلیسی
توسط Dr. Zuzanna Olsweska and Fatemeh Shams.

Conversation

I told my sister

Stay away from Kabul’s bazaars

Stay away from town squares

And the areas of high-ranking officials



She told me:

But here, Death is like dust in the air

Even if you close all the windows

Eventually, it gets into your room.
 


۸۰۸۳   

سنگ سخنگو

امتحانش مجانی است.
فراگیری فوت و فن تفکر مفهومی (مارکسیسم)
و وداع با غم و اندوه و خرافه و خشم و خریت.
ما آزموده ایم در این باره بخت خویش
بیرون کشیده ایم از این ورطه تخت خویش



۸۰۸۴   

سنگ سخنگو

الیاس علوی

محبوبم
نه اینکه غمهایم بیشمار نیستند
و دستانم تنها نیست
اما عشق تو توانم می دهد
تا برخیزم
در آینه نگاه کنم
و به خیابان شوم

پایان


سگ سخن جو

 

 بیچاره زنان
چه نقش هایی به قلم قضا با جوهری نامرئی
بر پیشانی شان نقش بسته اند.

هوشی مین کجا ست؟
آموزگار زنان و زحمتکشان.

ژنرال بازنشسته یانکی بر گشته از ویتنام گفت:
زنان قهرمان ویتنام
رانندگان هر شبه کامیون های تسلیحات از کوره راه های تیره و تار
با چراغ های خاموش خود رو ها بودند.

جاده ها را مثل کف دست شان می شناختند
و
چه احترام انگیز بودند.


۸۰۸۵   

سنگ سخنگو

ويراني
 
دستانت را گرفتند
و دهانت را خورد كردند
به همين سادگي تمام شدي.
 
از من نخواه در مرگ تو غزل بنويسم
كلماتم را بشويم
آنطور كه خونِ لبانت را شستند
و خون ِ لبانت بند نمي‌آمد.
 
تو را شهيد نمي‌خوانم
تو كشته‌ي تاريكي هستي
كشته‌ي تاريكي
اين شعر نيست
چشمان كوچك توست
كه در تاريكي ترسيده است
در تنهايي
گريه كرده
اعتراف كرده است.
 
نمي‌خواهم از تو فرشته‌اي بسازم با بالهاي نامرئي
اما آنكه سينه‌ات را سوخته به بهشت می‌رود
با حوريان شيرين هماغوشي مي‌كند
با بزرگان محشور مي‌شود!
تو بزرگ نبودي
از همين پائين شهر بودي.
 
مي‌دانم از شعرهايم خوشت نمي‌آيد
هميشه مي‌گفتي: "شعرت استخوان ندارد
قافيه و رديفش كو؟"
حالا ويراني‌ام را مي‌بيني؟
تو قافيه و رديف زندگي‌ام بودي.
 
اين شعر نيست
خون ِ دهان توست كه بند نمي‌آيد.
 

ادامه دارد.

۱ نظر: