۱۴۰۰ مرداد ۱۱, دوشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۶۴)

 

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند 

میم حجری


۷۸۷۷   

سنگ سخنگو

چونکه آوردیم هر دین جدید
اختلاف بیشتری آمد پدید.
مولانا


سگ سخن جو

 

مولانا و عرفان به طور کلی
خردستیزند.
پای خردگرایان را چوبین و بی تمکین می دانند.

مولانا و هر کس دیگر
اگر خردگرا بود
می دانست که آوردن دین جدید
نتیجه تشکیل شرایط جدید است.
یعنی
دین
ثانوی است

یعنی
دین معلو ل شرایط است و نه علت شرایط

اختلافات
فقط به ظاهر و در نظر ظاهر بینان
اختلافات دینی اند.

اگر تیز بنگریم
اختلافات طبقاتی اند.

جنگ در وهله اول
بر سر نان
است.
دین و مذهب
چه بسا بهانه اند

۷۸۷۸   

سنگ سخنگو

محمد تقی فاضل میبدی:
مجلس دید که ناتوان است در حل مشکلات
و برای اینکه بیکار نباشد به جان فضای مجازی افتاد
تا ایمان مردم از دست نرود و نامش را صیانت گذاشت


سگ سخن جو

 

یا للعجب.
مجلس مگر قوه مقننه نیست؟
فونکسیون قوه مقننه چیست؟
قوای سه گانه چیستند؟
مگر وظیفه مجلس حل مشکلات است؟

۷۸۷۹   

سنگ سخنگو

کـس را بـه خـلـوت دل مـن جـز تـو راه نـیـسـت
ایـن در بـه روی غـیـر تـو پـیـوسـتـه بـسـته بـاد....
سعدی


سگ سخن جو

 

الشاعر الکذاب
شعرا دروغگویانند
قرآن کریم

اشعار را برای عوامفریبی آفریده اند.
همه می دانند که از این خبرها نیست.
چون اژدهای نیازهای غریزی
سیری نمی شناسد
و
به یکی و به یک وعده از چیری و کسی قناعت نمی کند.
و هر چیزی موقتی می ماند
دیر یا زود کهنه می شود و کسالت اور می شود
و
حتی نفرت انگیز می شود.
آن سان که سمبل سکس و استه تیک در به روی همه می بندد و قصر مجلل خود را
به
حبس انفرادی خویش تبدیل می کند تا بلکه استه تیک برباد رفته اش در خاطر خلایق ماندگار شود
و نمی پرسد که چه بشود.
زنده باد حقیقت عینی که همیشه زیبا ست

۷۸۸۰   

سنگ سخنگو

حرفی به ما بگو.
ما در پناه پنجره ایم.
با افتاب رابطه داریم.
استیکر ها را برای خلایق لال آفریده اند

۷۸۸۱   

سنگ سخنگو

برای نیل به صلح باید انقلاب کرد.
جنبش کمونیسم نوین


این عنوان غلط است.
ویرایش:
جنبش کمونیستی نوین.

جنبش معنی دیگری دارد.
کسی که دار و دسته چند نفری خود را جنبش جا می زند
صادق نیست.
عوامفریب است.
همه می بینند و دیده اند که قرن ۲۱ قرن جنبش های فاشیستی و فوندامنتالیستی است که مظاهر ارتجاع محض اند.

پیش شرط انقلاب
خروج پیشاپیش از خریت است
و
پیش شرط خروج از خریت
روشنگری علمی و انقلابی است و نه خودفریبی و عوامفریبی.

اگر
به عوض هارت و پورت توخالی
هر روز
تعریف یک مفهوم (واژه) مارکسیستی را بیاموزیم
هنر کرده ایم

ما
که مغز خر خورده ایم،
تعاریف مفاهیم مارکسیستی را به خون دل ترجمه و منتشر می کنیم.
تا اجنه بخوانند و کیف جن کنند.
آدم ها فقط در پی عوامفریبی اند

۷۸۸۲   

سنگ سخنگو

تو ماشاء الله معنی ساده ترین مفاهیم را حتی یاد نگرفته ای.
یعنی نمی دانی که معنی همنوع چیست.
پس چی یادتان می دهند در ج.ا.

۷۸۸۳   

سنگ سخنگو

مجسمه 

حریف نشستهبر نیمکت است. 

حریفه 

عکس است. 

حواس پرت کیست؟

۷۸۸۴   

سنگ سخنگو

پرواز خاکستر
ه.الف.سایه

به جز باد سحرگاهی كه شد دمساز خاكستر؟
كه هر دم مي گشايد پرده ای از راز خاكستر

به پای شعله رقصيدند وخوش دامن كشان رفتند
كسي زان جمع دست افشان نشد دمساز خاكستر

تو پنداری هزاران نی در آتش كرده اند اینجا
چه خوش پر سوز می نالد، زهي آواز خاكستر!

سمندرها در آتش ديدی و چون باد بگذشتی
كنون در رستخیز عشق بين پرواز خاكستر!

هنوز اين كنده را رويای رنگين بهاران است
خيال گل نرفت از طبع آتشباز خاكستر

من و پروانه را ديگر به شرح و قصه حاجت نيست
حديث هستي ما بشنو از ايجاز خاكستر!

هنوزم خواب نوشین جوانی سرگران دارد
خیال شعله می رقصد هنوز از ساز خاکستر

چه بس افسانه های آتشينم هست و خاموشم
كه بانگي بر نيايد از دهان باز خاكستر
پایان


سگ سخن جو

 

شعر سایه
علیرغم سادگی اش
شعری فلسفی است.

برای توصیف وضع و حال من و پروانه
روده درازی لازم نیست.
سیر و سرگذشت ما در خاکسترمان به اختصار تبیین یافته است.

سایه
در این بیت غزل
دیالک تیک آتش پرستی و خاکستر گردی را توسعه می دهد.
آتش یکی از مهم ترین مفاهیم هنری و استه تیکی سایه است.
سایه آتش را به سلیقه خود و به ترفند تخیل
حتی
تئوریزه کرده است.

هدف پروانه از آتش پرستی اما آتش پرستی نیست.
پروانه
شعله های شمع را با گل عوضی می گیرد و برای مکیدن شیره حیاتبخش گل بدان نزدیک می شود و خاکستر می شود.
سایه عضو حزب توده بوده است
و
توده ای ها
برای رهایش نهایی جامعه از ذلت
خود را به آتش زده اند و خاکستر شده اند.

۷۸۸۵   

سنگ سخنگو

ایرج میرزا
کثیف ترین و تهوع اورترین و بی شعورترین شاعر کشور ما بوده است.

انتشار اشعار این کثافت در کتب درسی

شرم انگیز است.
فرزند هیچکس
دوستدار ابدی او نیست.
به حکم قوای طبیعی و غریزی
نمی تواند هم دوستدار او باشد.
بهتر هم همین است.

فرزند ادمیان که سهل است.
حتی
جوانه دانه
پیله پروانه
جوجه پرنده
توله جانور
هم
نافی دیالک تیکی «مولد و مادر و پدر» خویشند.
اگر جز این می بود
طبیعت و جامعه
گنداب می گشت
و
توسعه و تکامل نمی یافت.

کریم هم می داند:
انما اولادکم فتنه، عدو لکم
فرزندانت ان اسباب ازمون شما هستند.
دشمنان شما هستند

۷۸۸۶   

سنگ سخنگو

بازخوانی تکوین حزب کارگران برزیل
تأسیس حزب نوع جدید در سال 1979 سرآغاز فصل جدیدی از تاریخ جنبش کارگری برزیل به‌شمار می‌رود:
ایجاد حزبی توده‌ای،
تجلی استقلال سیاسی طبقه‌ی کارگر و زحمتکشان،
حزبی دموکرات،
کثرت‌گرا و رزمنده،
فارغ از هرگونه رابطه با طبقات حاکمه و دولت آن‌ها،
با برنامه‌ای به‌طور مشخص ضدسرمایه‌داری،
همبسته با مبارزات کارگری در سراسر جهان
و مستقل از سیاست حکومت‌ها.


بگذارید این تعریف پر تعارف را مورد تأمل قرار دهیم:

۱
بازخوانی تکوین حزب کارگران برزیل


سگ سخن جو

 

منظور از بازخوانی چیست؟
معرفی؟
تعریف؟
توصیف؟

منظور از حزب کارگران چیست؟
نکند منظور حریف
سندیکا باشد و نه حزب.
برای اینکه حزب
سازمان پیشاهنگ طبقه است.
تفاوت میان حزب طبقه کارگر و حزب کارگران از زمین تا جمکران است.
پیش شرط تشکیل حزب طبقه کارگر
تبدیل (توسعه و تکامل) کارگران
در وهله اول
به طبقه درخود است.
پیش شرط تبدیل کارگران به طبقه کارگر درخود
خودشناسی کارگران به مثابه طبقه اجتماعی است.
رسالت اصلی و سانترال حزب طبقه کارگر
ارتقای طبقه کارگر درخود به مقام طبقه کارگر برای خود است.
این تحول کیفی طبقه کارگر است

۲
تأسیس حزب نوع جدید در سال 1979 سرآغاز فصل جدیدی از تاریخ جنبش کارگری برزیل به‌شمار می‌رود:


سگ سخن جو

 

منظور از حزب نوع جدید چیست؟
مترجم این مفهوم
بیشک توده ای نیست
او
حتی از ادبیات حزب توده باخبر نیست.

منظور نویسنده و مؤلف احتمالا حزب طراز نوین طبقه کارگر است.
حزب طراز نوین طبقه کارگر
قبل از هر چیز
حزبی فلسفی است
 بدون فلسفه (خرد کل اندیش)
حتی نمی توان منافع طبقه کارگر را شناخت.
حراست از آن منافع
پیشکش اجنه و از ما بهتران.

۳
ایجاد حزبی توده‌ای


سگ سخن جو

 

عجب واویلایی است.
مگر سخن از حزب کذایی کارگران نبود؟
چرا به حزب توده ای استحاله می یابد؟
فرق طبقه با توده چیست؟
فرق کارگران با توده چیست؟

۷۸۸۷   

سنگ سخنگو

خود هدایت
مقلدتر از هر مقلدی بوده است.
سبیلش
به تقلید از هیتلر بوده است
و
افکارش
به تقلید از کافکا و لاشخورهای بدتر از کافکا


۷۸۸۸   

سنگ سخنگو

طالبان ها را بلاک کنید
حریف


سگ سخن جو

 

با سوزاندن خرافه خانه ها و خرافه نامه ها
خرافه از بین نمی رود.

راه خرافه ستیزی
انتقاد علمی و انقلابی از خرافه است.

خرافه
چیزی فکری است
و
برای مقابله با چیزهای فکری
به تسلیحات فکری نیاز است.

اگر کسی شک داشت
برود و از سید احمد کسروی بپرسد
که هر هفته خرافه نامه می سوزاند
و اکنون در دیارش
خرافه یکه تاز میادین است و تعفنش منطقه را حتی فراگرفته است
و آبروی ایران و ایرانی را بر باد داده است.

اگر قانع نشد
برود
و از ح. ک. روسیه بپرسد
که مساجد و کلیساها را به انبار گندم و جو و لوبیا و نخود تبدیل کرد
تا

روحانان
از ارسال مردم به دنبال نخود سیاه عاجز شوند
و
اکنون
روحانیت قوی تر از همیشه است
و
در روسیه خرافه یکه تاز میدان است
و خلایق
به عوض مطب پزشک
نزد دعانویس می روند و یا از فال بینان و عوام فریبان
راه حل می پرسند.

۷۸۸۹   

سنگ سخنگو

سید علی بیسواد
واژه «استدلال» را مثل طوطی نفهمی
مرتب تکرار می کند
و
مدعی داشتن استدلال ها ست.
منظورش اما داشتن دلایل است.
استدلال به معنی دلیل علمی و منطقی آوردن و اثبات صحت و سقم اندیشه ای است.
 

سعدی هم گفته است:
دلایل قوی باید و معنوی
نه
رگ های گردن
به
حجت
قوی.


ضمنا مگر فوندامنتالیسم شیعی (خمینیسم، حزب اللهیسم) بدعهد نیست.
مگر جمکران به عهد خود وفا کرده است:
وعده ها و عهدهای خمینی در پاریس و بهشت زهرا چه بوده اند:
خانه مجانی
آب مجانی
برق مجانی
فعالیت آزاد احزاب کمونیست.
آزادی زنان.

 
بر زنان و سران و سرداران حزب توده
چه رفته است؟
خاوران
نتیجه بدعهدی کیان است؟
بدعهدی هم
مفهوم دقیقی نیست.
عوامفریبی دقیقتر است.

امپریالیسم امریکا تجربه فاشیسم را دارد.
فاشیسم همشیره خمینیسم است.
امپریالیسم مترقی تر از فوندامنتالیسم است و متمدن تر است.
در ممالک امپریالیستی
به عنوان مثال
حزب توده مجاز به فعالیت سیاسی است.
کسی اینترنتش را بلاک نمی کند و سرانش را به توبه وانمی دارد و شقه شقه نمی کند.
هزاران تن از اعضایش را در بدر دیار غربت نمی کند و به زندگی در ذلت وانمی دارد.

۷۸۹۰   

سنگ سخنگو

ایراد در چیز دیگری است.
تقلید چیست؟
هدف هدایت از متمایز بودن چیست؟

۷۸۹۱   

سنگ سخنگو

بی‌صدایی ننگ تاریخ است، با فریاد باش
در محیط پست‌خویان، حضرت شمشاد باش
مست بگذر از میان‌ دیوهای ددمنش
زندگی را وقف بر آزادگی کن، شاد باش
هیچ دشتی بازتر از موی دلبر نیست، نیست!
تا بیفشانی به روی شانه‌هایش، باد باش
عشق از هر چیز این دنیا ترا (شیرین‌تر) است
ای دل شوریده‌ی من تیشه‌ی فرهاد باش
شرم بادا بر تعلق، ننگ بر وابستگی!
برشکن زنجیر و از بند قفس آزاد باش
حق بخواه تا خم نگردد گردنت پیش کسی
در فضای نابرابر راد باش و داد باش
می‌وزد توفان مایوسی و می‌لرزد ثبات
ای چنار ایستاده، ریشه‌ی بنیاد باش
از پَر ات تیری برای کشتن‌ات آراستند
شاهبازا، هوشیار حیله‌ی صیاد باش!
این سرِ شوریده پیش کس نگردیده‌ست خم
گردن مغرور من، بر ضد استبداد باش!
راه‌رو بسیار دارد راه آزادی بیا
در مسیر صفحه‌ی امروز ما ایجاد باش
نجیب بارور


سگ سخن جو

 

این شعر زیبای بارور
عمیقا تحت تأثیر شعری از خواجه شیراز است.
مفاهیم متعددی در این شعر هم مفاهیم خواجه اند.
ایراد نظری مهم این شعر هم درست در همین جا ست.


۷۸۹۲   

سنگ سخنگو

دو سیاستمدار در رستوران صحبت می کردند.

گارسون پرسید راجع به چه صحبت می کنید؟
یکی از سیاست مداران گفت ؛
ما راجع به کشته شدن ۱۴۰۰۰ نفر انسان و یک الاغ صحبت می کنیم.

گارسون گفت چرا راجع به یک الاغ ؟

سیاستمدار روبه دوستش کرد و گفت
دیدی گفتم، هیچ کس راجع به ۱۴۰۰۰ نفر چیزی نمی پرسد،
همه راجع به یک الاغ صحبت می کنند.
پایان

سگ سخن جو

 

گارسون
سؤال بدی نکرده است.
او خوساته رابطه الاغ با کشته شدن ۱۴۰۰۰ نفر را که موضوع بحث سیاستمداران بوده
دریابد.

محتوای طبقاتی این جوک خرافی
تحقیر پرولتاریا (گارسون) است.

اینکه پرولتاریا
به زعم اعضای طبقات حاکمه
عقب مانده است،
دلیلش حاکمیت این اجامر خر پرور است
و نه خریت مادر زادی پرولتاریا

۷۸۹۳   

سنگ سخنگو

با فوندامنتالیسم باید تا اخرین فشنگ و تا آخرین نفس جنگید

۷۸۹۴   

سنگ سخنگو

گالیله: به خلاف تصور همگان، جهان با عظمت با همه صورت های فلکیش به دور زمین ناچیز ما نمی گردد.
ساگردو: پس یعنی همه این ها فقط ستاره است؟ پس خدا کجاست؟
گالیله: مقصودت چیست؟
ساگردو: خدا! خدا کجاست؟
گالیله: آن بالا نیست. همان طور که اگر موجوداتی در آن بالا باشند و بخواهند خدا را در این جا پیدا کنند، در زمین گیرش نمی آورند.
ساگردو: پس خدا کجاست؟
گالیله: من که در الهیات کار نکرده ام. من ریاضی دانم.
ساگردو: قبل از هر چیز تو آدمی و من از تو می پرسم که در دستگاه دنیایی تو، خدا کجاست؟
«گالیله: یا در ما یا هیچ جا...»
زندگی گالیله
نوشته: برتولت برشت


سگ سخن جو

 

خوب منظور گالیله (برشت)
از جمله «خدا یا در ما ست و یا در هیچ کجا»
چیست؟

۷۸۹۵   

سنگ سخنگو

️ یکی از دوستام بخاطر داشتن لهجه و نوع صحبت کردنش توسط استاد در کلاس درس دانشگاه مورد تمسخر قرار گرفت.
می‌خواست ارائه بده...
بعد از تموم شدن صحبت هاش استاد بهش گفت لهجه ات شبیه هندی هاست و باعث شد تا کل کلاس بهش بخندن و کم‌ کم بچه های کلاس هم به این موضوع دامن زدن تا این بنده خدا از درس زده شد و چند وقت بعد، از رشته‌ای که با علاقه در اون تحصیل می‌کرد، انصراف داد.
من به اون استاد گفتم که ایشون به خاطر اون حرف شما می‌خواد انصراف بده و استاد در عین بی خیالی گفت مهم نیست.‌‌..
جالب اینجاست که این اتفاق بین یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی و یک استاد تمام افتاد!
دیگه دارم یقین می‌کنم که تحصیلات و مدرک_تحصیلی_هیچ_ربطی_به_شعور_ندارد
حریف


سگ سخن جو

 

 اساتید کیانند؟

۹۹ در صد اساتید
اعضای طبقات حاکمه اند.

تحقیر توده
قبل از همه
دلیل طبقاتی دارد و نه دلیل معرفتی (شعورین)

۷۸۹۶   

سنگ سخنگو

امپریالیسم ربط تعیین کننده ای به فوندامنتالیسم ندارد.

۷۸۹۷   

سنگ سخنگو

برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش باید پرسید:
فوندامنتالیسم اسلامی
 (طالبانیسم، خمینیسم، داعشیسم و غیره)
چیست


۷۸۹۷   

سنگ سخنگو

این تقویم ملل مسیحی و مسلمان است.
احتمالا خلق چین و هند و دیگر خلق های جهان تقویم دیگری دارند

۷۸۹۸   

سنگ سخنگو

سکنه هرات در استقبال از قوای امنیتی بر ضد طالبان با شعار الله اکبر به پشت بام ها رفتند.
مهدی

سگ سخن جو

 

طنز تاریخ همین است.
سکنه کشورهای فوندامنتالیسم زده
به تسلیحات فکری فوندامنتالیسم
توسل می جویند.

چون تسلیحات رهایی بخش انقلابی را
با حمایت از فوندامنتالیسم
از رده خارج گرده اند.
هی سران و سرداران خفته در گورهای بی سنگ گور
خلق کجایید؟


۷۸۹۹   

سنگ سخنگو

پاندای هوشمند

یک پاندای شش ساله در مرکز پرورش حیوانات «چنگ دو» متهم شده که با تظاهر به بارداری قصد داشته غذای اضافی بگیرد.


سگ سخن جو

 

این نشانه هوش فوق العاده بالای پانداها
در دیار توسعه فوق العاده یافته در هوش مصنوعی است.
سهمیه غذایی چنین پاندایی
را
باید
چندین برابر کرد.
تا
سرمشقی برای خران فاقد هوش موش جمکران گردد.


۷۹۰۰   

سنگ سخنگو

می‌گویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد.
وقتی که زنگ را زدند بیدار شد، با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد و به خیال اینکه استاد آنها را به عنوان کار خانه‌گی داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل آنها فکر کرد.
هیچ‌یک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت. سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد.
استاد به کُلی مبهوت شد زیرا آنها را به عنوان دو نمونه از مسائل غیرقابل حلِ ریاضی داده بود.
اگر دانشجوی مذکور این موضوع را می‌دانست احتمالاً آنرا حل نمی‌کرد ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسئله غیرقابل حل است، فکر می‌کرد باید حتماً آن مسئله را حل کند و سرانجام راهی برای حل مسئله یافت.
پی‌نوشت:
حل نشدن بیشتر مشکلات زندگی ما به افکار خودمان برمی‌گردد.
حریف


سگ سخن جو

 

هم ادعای لاینحل بودن مسائل مطروحه
خرافی است
و
هم
پی نوشت حریف.

قانون قابلیت حل بودن مسائل از قرار زیر است:
مسائلی که طرح می شوند، قابل حل اند.

به قول حریفی
زمان حل شان فرا رسیده است.
و گرنه طرح نمی شدند.
حدس بزنید که اسم حریف
چیست.

۷۹۰۱   

سنگ سخنگو

آره.

 زحمتکشان به دلیل نداشتن سازمان 

شعار حتی ندارند.
ذلت فکری به همین می گویند.


۷۹۰۲   

سنگ سخنگو

بازاندیشی سوسیالیسم
حتی اگر تحلیل سوسیالیستی خود را گسترش دهیم، با آن‌ چه می‌توان کرد؟
حریف


سگ سخن جو

 

 منظور از بازاندیشی چیست؟
بازاندیشی ترجمه چیست؟
ترجمه رویزیون؟
تجدید نظر؟
تجدید نظر در سوسیالیسم؟

منظور از سوسیالیسم چیست؟
سوسیالیسم
به عنوان فرماسیون اقتصادی؟
و
یا
سوسیالیسم علمی؟

منظور از تحلیل چیست؟

اولا
تحلیل نیست.
تجزیه و تحلیل و یا انالیز است.

اصولا و اساسا
مفهومی به معنی تحلیل سوسیالیستی وجود ندارد.
تحلیل ماتریالیستی ـ دیالک تیکی وجود دارد.
تحلیل مارکسیستی ـ لنینیستی وجود دارد.
ثانیا
انالیز (جزیه و تحلیل )
اگر بخواهد علمی باشد
باید اانالیزی عینی(اوبژکتیو) باشد و نه انالیزی سوبژکتیو (ذهنی، میلی، دلبخواهی، مصلحتی)
آنالیز (تجزیه و تحلیل)
ضمنا در دیالک تیک انالیز و سنتز (ترکیب) وجود دارد.

ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر