۱۴۰۰ مرداد ۲۹, جمعه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۸۸)

 Datei:HannieSchaft1.jpg    

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند  

میم حجری



۸۱۶۷    

سنگ سخنگو

اگر دولت اشرف غنی
میخ و پونز می داشت،
کابل سقوط نمی کرد.
حریف


سگ سخن جو


بورژوازی
با پنبه سر می برد
و
با شیرینی شلاق می زند.

مثال:
بورژوازی
برای اهلی وحوش بی شعور و بی شرم و هوش
و برای رام کردن مجانین بی عقل و اندیشه
آنها را به جاه و مقام و مال و منال می رساند.
به پای پا پرهنه ها
کفش عالی از ایتالیا می پوشاند
و
اندک اندک
از گدایی،
شاهی
رئیس جمهوری
امامی
رهبری
نخست وزیری
بانکداری
می سازد.
بدین طریق
ط.
برای توله های شان تنگ و تنگ تر می شود
در نتیجه
به هجرت به ممالک شیاطین بزرگ و گوچک مبادرت می ورزند
و
خطر رفع می شود
و
ظاهر ط. عوض می شود..

۸۱۶۸    

سنگ سخنگو

در دهه بیست ،
بعد از سقوط حکومت رضاشاه ،
دموکراسی نیم بندی در ایران برقرار شد
که در آن احزاب راست، میانه و چپ به فعالیت پرداختند و توانستند به مبارزه سیاسی بپردازند
حزب چپ


سگ سخن جو


حزب چپ
تاریخ را از آخر می نویسد.
سقوط زضاشاه
نتیجه پیروزی ارتش سرخ بر فاشیسم بوده است.
نتیجه ریخت هدشن خون سرخ ۳۰ میلیون سرباز سرخ و شهروند روس بوده است.
دموکراسی بورژوایی
نه
نیمبند
بلکه فرمال بوده است.
هنوز هم همین است.
مصدق
هم
مثل سران حزب چپ و راست و شمال و جنوب و شمال شرقی و شمال غربی و جنوب شرقی و جنوب غربی
نیمه فئودال ـ نیمه بورژوا بوده است
کعبه امال مصدق
همین امریکا بوده است.


۸۱۶۹    

سنگ سخنگو

متاسفانه مردم افغانستان و کشورهای مشابه سال هاست زیر شدیدترین تبایغات نژاد پرستی و مذهبی و قومی و زبانی قرار دارند در چنین محیطی هیچکس باهم کنار نمیاید حتی برادر با برادر عمق این جدایی چنان زیاد است که هیچکس به وطن و اجتماعی فکر نمیکند فقط به مذهب
بدای نجات از فروپاشی جامعه باید روحیا ملی گرایانه مردم تقویت شود که نخواهد شد .
هر کسی بدای خود خد
فرهاد


سگ سخن جو


مذهب ایده ئولوژی فئودالیسم است و چه بسا حبل المتین و بهانه است.
بدون تشکیل حزب توده
نه اشاعه شعور ملی معنی دارد

 و 

نه تشکیل ملت
امکان پذیر می گردد.
برای اینکه
ملت بر خرابه های فئودالیسم و خانخانی
بنا می شود.

تبلیغات به بهانه های اختلاف نژادی و مذهبی و قومیتی و میلیتی و غیره
قبل از اینکه منشاء معرفتی (جهالت) داشته باشند
منشاء جامعتی و طبقاتی دارند.
شعور همیشه انعکاس وجود است
یعنی ثانوی است.

حلال تضاد اصلی هر جامعه بشری و همه این تضادهای فرعی
طبقه کارگر سازمان یافته در حزب توده است.
حزب توده افغانستان
حتی قدرت سیاسی را چند دهه قبل تسخیر کرد تا فئودالیسم و خانخانی را درهم کوبد و جامعه نوینی بسازد.

تفاوت حزب توده چین و افغانستان و ایران
پیوند عمیق و اصیل و مستحکم حزب ک. چین با توده و پیوند ضعیف احزاب توده افغانستان و ایران با توده بوده است.
به همین دلیل هر دو
تحت ضربات ارتجاع داخلی و خارجی
نابود شده اند و میدان در اختیار دار و دسته ها و باندهای شبه مافیایی مرتجع قرار دارد.
در غیاب حزب توده
توده بی سر و بی سازمان می ماند.
ذلیل می شود.
دنبال نخود سیاه فرستاده می شود
و
چه بسا به دشمنان توده خدمت می کند.

به همین دلیل
در افغانستان و ایران برای ارتجاع بورژوایی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
الترناتیو اصیل و انقلابی و خلقی وجود ندارد.

مثال:
منطقه ای از افغانستان به نام پنجشیر با حدود ۱۴۰ هزار نفر جمعیت
هنوز تحت سلطه طالبان نیست.
اصلا پای طالبان به آنجا به انجا نرسیده است.
این خطه تحت سلطه خان مرتجعی به نام شاه مسعود بوده و تحت حمایت امپریالیسم بر ضد دولت توده ای جنگیده و اسم و رسم در کرده است
در دولت اشرف غنی هم نماینده داشته است.

دیروز شازده مسعود (پسر شاه مسعود)
اعلام جهاد بر ضد طالبان داده است.
جالب اما این است که از امپریالیسم امریکا درخواست حمایت تسلیحاتی و غیره کرده است.
ظاهرا بخشی از نیروهای ویژه سابق هم به او پیوسته اند.
از این رو ست که
انقلابات قرن ۲۱
نه
انقلاب
بلکه عنگلاب و عنقلاب اند.

۸۱۷۰    

سنگ سخنگو

علی رضا
افغانستان قابل مقایسه با ایران در زمان رضا شاه و محمد رضا شاه است
و
طالبان قابل مقایسه با دار و دسته خمینی


سگ سخن جو


آری و نه.
ایران در زمان حکومت پهلوی پدر و پسر
در تحلیل نهایی
در روند زیگزاگ (پر فراز و نشیب) نفی فئودالیسم و خانخانی سیر کرده است.
اوج این روند
پیروزی انقلاب ضد فئودالی (بورژوایی) از بالا بوده است.

حتی در زمان رضاشاه
بر سیستم ملوک الطوایفی ـ فئودالی ضربات جدی وارد می شود.

در اثر انقلاب سفید
روحانیت و اشراف فئودال
خلع ید و سلب حاکمیت می شوند و وارد اوپوزیسیون می گردند

پیروزی خمینیسم = شکست انقلاب سفید و پیروزی مجدد ارتجاع فئودالی و روحانی ـ بورژوازی بازاری

اشغال افغانستان پس از فروپاشی شوروی و اوجگیری جنبش فوندامنتالیستی ـ اسلامی
به معنی تشکیل دولت پوشالی توسط امپریالیسم بوده است که نهایتا به معنی تسخیر یکی از مناطق تحت نفوذ شوروی مرحوم بوده است.
قضیه در عراق و یمن وسوریه و لیبی و لبنان و غیره هم همین بوده است.

۸۱۷۱    

سنگ سخنگو

محتوای طبقاتی برجسته سازی این تصویر از طالبان چیست؟
سپاه طالبان که این نیست.

۸۱۷۲    

سنگ سخنگو

سران و زنان و فزندان صادق توده سرکوب گشته اند و سرافکنده گشته اند و در خاوران خونین بی کفن و دفن حفته اند.
مابقی فاقد هر اصالتی و فضیلتی اند.


۸۱۷۳    

سنگ سخنگو

تفاوت ایران با افغانستان

سگ سخن جو


شاه با انقلاب سفید در ایران
ساختار اقتصادی جامعه را تغییر می دهد:
فئودالیسم را لغو میکند و با کاپیتالیسم
و
سنت را با مدرنیته
جایگزین می سازد.

امپریالیسم در افغانستان و عراق و غیره
ساختار اقتصادی ماقبل کاپیتایستی کهنه و کپک زده را حفظ میکند
و
عناصری از روبنای ط. را مدرنیزه میکند.
مثلا
انتخابات راه می اندازد.
پورنو و پلیس و شهربانی و یتیم خانه و غیره می سازد

۸۱۷۴    

سنگ سخنگو

این تصویر
باید مورد تحلیل همه جانبه قرار گیرد.
هم
به لحاظ عوامفریبی:
  اشراف فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی
با ایجاد وجوه مشترک فرمال و صوری با سپاه آل عبا و خلفا در صدر اسلام
و
هم
از نقطه نظر شووینیسم و فاشیسم (سطل ننه ات طلبیسم) ایرانی
که
به
معنی تداوم همان تحقیر ایرانیستی ـ «امپریالیستی» سپاه اسلام است.

جالب این است که ناشر و ناقد (استهزاگر) این تصویر
از اعضای حزب فلسفه فقیر توده است

۸۱۷۵    

سنگ سخنگو

خمینی به نقش مهم توده بیشتر از سران حزب توده واقف بود. عوامفریب به تمام معنی بود.

۸۱۷۶    

سنگ سخنگو

غمین مباش که هر تیره شام ِ بدخویی
به صبح می رسد آخر ، که نور پیروز است.
معصومه‌ صابر


سگ سخن جو


خرافه دوئالیسم نور و ظلمت
به مانی پیامبر می رسد.
به همین دلیل در فلسفه اروپا
دوئالیسم
را
منیچه ئیسم (مانیگرایی) هم می نامند.

مانی
میان نور و ظلمت دیوار نفوذ ناپذیری می کشد
به همان سان که کریم در کتب مقدس میان هابیل و قابیل کشیده است.

اما رابطه نور و ظلمت
نه دوئآلیستی
بلکه دیالک تیکی است.
بسان رابطه هابیل و قابیل
خیر و شر
زشتی و زیبایی
گل و خار
...

اقطاب دیالک تیکی
هم
با همند
و
هم
بر همند (ضد همند)

به همدیگر تبدیل می شوند.

ضمنا
فرق اساسی طبیعت با جامعه
سوبژکت مندی (فاعلیت انسانی) روندهای جامعتی است.

انسان باشد و یا نباشد
بخواهد و یا نخواهد
زلزله و توفان و آتشفشان رخ می دهد.

اما بدون اکتیویته اعضای طبقات اجتماعی
بدون آگاهی و اراده و عمل سوبژکت تاریخ
بشریت باید ۱۰۰۰ سال انتظار کشد
تا نکبت فئودالیسم (سیطره ظلمت) پایان یابد.
روندهای جامعتی را
اگر نکنند، نمی شوند.

۸۱۷۷    

سنگ سخنگو

سران و سرداران حزب توده را به توبه واداشته اند. 

به تله ویزیون آورده اند. 

رسوا و سرافکنده کرده اند و بعد قصابی کرده اند.

۸۱۷۸    

سنگ سخنگو

مگر پیروزی انقلابات پرولتری در روسیه و چین و ویتنام و کوبا و ... به معنی موفقیت احزاب ک. در رهبری توده نیست؟
 

۸۱۷۹    

سنگ سخنگو

فلسفه اینکه حاکمیت الیگارشیستی روسیه به رهبری پوتین واعوان و انصارش سعی در باز پس گیری وحفظ مناطق از دست رفته دوران حکومت اتحاد جماهیر شوروی رادارد
و
امپریالیسم ومتحدانش
سعی در اشغال این مناطق را دارند ،چیست؟
حریف


سگ سخن جو

 

 این دو سؤال
عام ترین و ضمنا استثنائی ترین سؤالاتی است که ما تاکنون شنیده ایم.

برای پاسخ دادن به این دو سؤال
باید کتابی نوشت.

لنین
مفهومی به نام «تحلیل تاریخی ـ مشخص» مسائل
به میراث نهاده است.
منظور لنین چیست؟
ما پس از برخورد به این سؤال
دوزاری کج و کوله مان بالاخره افتاد و به این مفهوم لنینی پی بردیم.

بگذارید همین متد تحلیل دیالک تیکی لنینی را در مفاهیم مطروحه در این دو سؤال تمرین کنیم و بیاموزیم:

روسیه کنونی در عرصه سیاست خارجی
چیست؟
مراجعه کنید به مفهوم سیاسی سیاست خارجی.

تحلیل تاریخی:
روسیه کشوری نیمه امپریالیستی ـ نیمه فئودالیستی بوده است.
روسیه تزاری
کشوری استعمارگر بوده است.
جنگ جهانی اول
جنگی امپریالیستی بوده است
یعنی جنگ میان دول امپریالیستی بوده است.
یعنی
هدف از جنگ خونین با بیش از ۱۷ میلوین کشته و اروپای ویران و بی آب و نان و بی سر و سامان
تقسیم جهان از نو میان دول امپریالیستی بوده است
یعنی
هدف از جنگ
تعویض سرکرده (هژه مونی) جهانی بوده است.
جنگ جهانی امپریالیستی دوم هم
همین هدف را داشته است.
به همین هدف هم رسیده است:
اگرچه امپریالیسم المان موفق نشده، اما امپریالیسم انگلیس تضعیف و تعویض شده است:
سرکرده دول سرمایه داری شده امریکا
و
سرکرده دول سوسیالیستی و بخشی از مستعمرات سابق انگلیس
شده روسیه شوروی.

در کشورهای اروپای شرقی
بر خلاف کوبا و چین و یتنام
انقلاب
با غلبه توده بر طبقه حاکمه میسر نشده است.

با شکست فاشیسم
کشورهایی که توسط قوای متفقین تسخیر شده اند
زیر پرچم دو سر کرده جدید تجدید سازمان یافته اند.

اگر تیز بنگریم:
جای بریتانیکای کبیر را
بخشا
امریکا گرفته
و
بخشا
روسیه شوروی.

یعنی تزاریسم
جای خود را در مقیاس جهانی (سیاست خارجی)
به
سویه تیسم در حرف و
به
استالینیسم در عمل
داده است.


ادامه دارد.

۸۱۷۰    

سنگ سخنگو

    احمد شاه مسعود
(پدر شازده احمد مسعود)
متحد امپریالیسم بود.

مرتب به پاریس می رفت
فرانسوی اش صدبار بهتر از ما بود.
به او لقب چه گوارای هندوکش داده بودند
و دختران اشراف زاده افغانستان
عاشق سینه چاکش بودند.

احمد شاه مسعود
توسط اجامر طالبان (القاعده)
ترور شد.

شازده
خودش
احتمالا
جزو دولت اشرف غنی بوده است.

احمد شاه مسعود
پس از خروج ارتش سرخ قرار بود شاه افغانستان شود.
شبیه احمدی نجات بود.

وقتی طالبان وارد کشور شد
احمد شاه مسعود
از امپریالیسم درخواست حمایت و کمک کرد
ولی کسی محلش نگذاشت.

۸۱۷۰    

سنگ سخنگو

یزید
علیه السلام
مترقی تر از کسانی بود که خاورمیانه را با خاور عوضی گرفته اند و از ژن خاور میانه دم زده اند.
یزید
شاعری توانا بوده است
و اولین بیت غزل در دیوان خواجه شیراز
از
یزید است:
الا یا لیها الساقی ادر کأسا و ناولها

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر