۱۴۰۰ مرداد ۱۵, جمعه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۶۸)

 

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند 

میم حجری

۷۹۵۰   

سنگ سخنگو

 

 وارونه واژه ها:
جنگ و گنج
نامرد و درمان
قهقه و هق هق
دزد و دزد
درد و درد
گرگ و گرگ
من و نم
یار و رای
راه و هار
روزو زور
آشنا و اشنا
سرد و درس
مرگ و گرم


۷۹۵۱   

سنگ سخنگو

پایان دوران لعنت به روحانی وآغاز دوران صد رحمت به روحانی، پیشاپیش مبارک باد.


۷۹۵۲   

سنگ سخنگو

این طنزی روسی در اتحاد شوروی بوده است.
طنز پردار منتظر انتشار خبر مرگ استالین کمونیست کش در صفحه اول مطبوعات کشور بوده است.
ایوز

این طنزی انگلیسی در انگلستان بوده است
و
طنز پرداز منتظر انتشار خبر مرگ چرچیل در صفحه اول مطبوعات کشور بوده است. فرهاد

این طنزی ایرانی است
و
طنزپرداز منتظر انتشار خبر مرگ سیدعلی در صفحه اول مطبوعات کشور بوده است.
شیرین

سگ سخن جو

 

۱
خواه این، خواه آن، خواه این و ان
طنزپرداز
پیرو مؤمن تئوری فاشیستی نخبگان است.

۲
این هنوز چیزی نیست.
چیز این است که
خود حضرا ات استالین و چرچیل و سیدعلی و حواریون
نیز پیرو مؤمن تئوری فاشیستی نخبگان اند.

۳
این هم هنوز چیزی نیست.
حتی اوپوزیسیون بند تنبانی فاشیسم در المان و ایران
توٓطئه ترور هیتلر و شاه و سید علی و خمینی را طرح ریزی می کنند
که به مرگ حواریونی از هیتلر و شاه و سیدعلی منجر می شود
ولی ناکام می ماند.

هیتلر ژنده های لباسش را شماتیزه خواهد کرد و خواهد گفت:
من فرستاده خدا هستم و خدا نگهدار من است

۴
اینهم هنوز چیزی نیست.
خود ایوز و فرهاد و شیرین و لیلی و مجنون
هم
پیرو مؤمن تئوری فاشیستی نخبگان اند
و
نمی دانند که با مرگ فردی و جزئی و شخصی و شخصیتی
معجزه نمی شود.


۷۹۵۳   

سنگ سخنگو

کامنت همنوع تان را
اول
بخوانید
بعد
به منبر بروید
و موعظه کنید.

انقلاب یک مفهوم فلسفی است و تعریف علمی استاندارد دارد

مثل هر مفهوم هر رشته علمی و فقهی و هنری و اتیکی و استه تیکی دیگر.

 انقلاب
به معنی تغییر بالنده (توسعه) زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی و بویژه مناسبات مالکیت) است.
انقلاب
به معنی تعویض طبقه حاکمه مرتجع با طبقه حاکمه انقلابی است.
انقلاب
به معنی تحول بنیادی حاکمیت طبقاتی است.

۷۹۵۴   

سنگ سخنگو

بازی با واژه ها را خیلی دوست دارم
حریف


سگ سخن جو

 

واقعا؟
بازی با واژه ها
کار علافان است.
و دوست داشتن واژه بازی
کار عیاشان.

هنر
تفکر مفهومی است.
هنر
مفهومی اندیشی است.

مثال:
تعداد انگشت شماری از این وارونه ها
دیالک تیکی اند و مملو از معنی اند
و
فی نفسه
شاهکارند:

مثال:
دیالک تیک جنگ و گنج
خیلی عمیق و پرمعنی است:
۹۹ در صد جنگ ها برای غارت گنج اند.
نژاد و مذهب و ملیت و دموکراسی و تروریسم و غیره در این جنگ ها
بهانه اند.

کودکان آواره افغان
قبل از ایمان به مکتب خرافی طالبان
نان خواسته اند
و
نان
را
ارتجاع سرخ و سیاه
در اختیارشان قرار داده است
و ضمنا از اندام آنان
بمب متحرک ساخته است.

جان (شعور، دانش، ایمان، عقیده، اندیشه)
تابع نان است.
مارکس

آدم گرسنه
نه دین دارد و نه ایمان و نه توان برداشتن چماق و شلاق و تفنگ و فشنگ و بمب و رفتن به کودکستان و کشتن کودکان معصوم افغان

۷۹۵۵   

سنگ سخنگو

پست موقت!
هر دوست و رفیقی من را تگ کند و در این دیوار نکات حاشیه ساز و توهین آمیز بنویسد که به ضرورت های جنبش کارگری سوسیالیستی بی ربط است و یکسره از دعواهای شخصی و اختلافاتی ناشی می شود که هیچ کجای آن ربطی به من ندارد ابتدا تذکر خواهد گرفت و سپس علیرغم میل ام بلاک خواهد شد
دکتر قراگوزلو


سگ سخن جو

 

محتوای مفهومی «دعواهای شخصی» چیست؟
۹۹ در صد روشنفکران جمکران
کاری به افکار ندارد
اصلا توان نقد افکار را ندارند.
به همین دلیل
به افراد گیر می دهند:


۱
افراد را به عرش اعلی می برند
مثلا آثارشان را مورد تجلیل قرار می دهند.
استادشان می نامند و بت می سازند.


۲
افراد را از اوج به حضیض می کشند
و
رسوا می سازند
تا
ضمنا
خود را به اوج برند و خدا واره کنند.

۷۹۵۶   

سنگ سخنگو

سیاوش کسرایی
ویرایش:

پر می‌کَنَندمان
سر می‌زنندمان
ای تیز پر بِرَس
ای سخت سر بیا.

از راست می‌زنند
از چپ هزار تیر به افسون می‌افکنند
جنگ است و دشمنان به کمین از چهارسوی
ای پهلوان مهلکه‌های خطر، بیا

ای پیش تاخته
ای دست‌کار تو آینده ساخته
ای عشق آفریده و دانش گداخته
ای پُر هنر بیا.

سهراب می‌کُشند
در بزم باده‌
خون سیاووش می‌خورند

غم غم،
ستم ستم
ای رستمِ نیامده در نامه، شکل گیر
مگذار تا بخوانمت ای کارگر، بیا.

پایان


سگ سخن جو

 

ایراد نظری (تئوریکی) این شعر سیاوش کجا ست؟


۷۹۵۷   

سنگ سخنگو

ایراد نظری (تئوریکی) و بینشی کسروی در این سخن چیست؟


فرازی از کتاب "حاجی‌های انبار دار چه دینی دارند؟"
اثری از احمد کسروی
که در مهرماه ۱۳۲۴ توسط انتشارات پیمان به چاپ رسیده‌است.
پژواک

شیخی را گفتند:
روزی خويش از كجا بدست آری؟
گفت: از مال مردم !

گفتند: چگونه؟
گفت: ابتدا مخ ايشان را بخوری تا عقل در آن نماند و سپس از نان و مال و عيال ايشان آنچه را خواهی به تمامی كسب كنی.

گفتند: آيا خطری در آن هست؟
گفت: اگر بنام خدا و دين بخوری ، خطری نيست كه نيست!

گفتند: اگر كسی بر تو شوريد چه؟
گفت: خون ِ آنانكه بر خدا و دين خدا بشورند حلال است!

گفتند: به دست چه كسانی ايشان را بكشی و چگونه؟
گفت: بدست ِ آنانكه در انديشهٔ رفتن به بهشت اند!
با وعدهٔ نسيهٔ «حوری و پری» كه كسی آنان را نديده!

گفتند: چگونه آدمی با وعدهٔ يک حوری دست به قتل همنوع خود می زند؟
گفت: با رعايت حجاب!
بدين صورت كه آنان را سالها در كف و حسرت بدن عريان يک زن قرار دهيم و در وقت ِ مناسب ، اينچنين روانهٔ بهشت بگردانيم.

پرسيدند: استاد ِ تو در اين راه چه كسی بوده؟
گفت: استاد ِمن در اين راه ، سفرهٔ خالی از نان و مغز ِِ ِتهی از عقل ِ مردمان است.
به آنان گفته ايم «فقرا به بهشت می روند و ثروتمندان به جهنم».
بنابراين فقير مانده اند.

گفته ايم «هر كس در كارها انديشه كند و عقل به كار ببرد چون شيطان رانده می شود».
بنابر اين آنان ايمان با مغز تهی را بر انديشه كردن در كار خداوند ترجيح داده اند
و بدين صورت ذليل مانده اند.

گفتند: آيا كسی هست كه از تو فرمانبردار نباشد؟
گفت: آری ، آنكه بداند «برای رسيدن به خدا نياز نيست به خلق خدا باج بدهد!»

پایان

۷۹۵۸   

سنگ سخنگو

سورن کیرکگارد
اتفاقی شگفت‌انگیز برایم افتاد. مرا به آسمانِ هفتم بردند. خدایان همه آنجا جمع بودند. از سرِ فیض، لطفِ یک آرزو به من اِعطا شد. مرکوری گفت: «آرزو داری چه داشته باشی: جوانی، زیبایی، قدرت، عمرِ طولانی، زیباترین دختر یا چیزی دیگر از انبوهِ نعمت‌های باشکوهی که ما در خزائن‌مان داریم؟ پس انتخاب کن، اما فقط یک چیز.» یک دم در ماندم. آن‌گاه رو کردم به خدایان و چنين گفتم: «هان ای گرامیان، من یک چیز می‌خواهم: این که خنده همیشه در کنارم باشد.» در جوابم هیچ‌یک از خدایان کلمه‌ای بر زبان نیاورد؛ برعکس، خدایان جملگی زدند زیرِ خنده. از این واقعه نتیجه گرفتم که آرزویم برآورده شده است، و با خود گفتم خدایان می‌دانند چگونه منظورِ خویش را به نیکوترین وجه بیان کنند، زیرا اگر فقط می‌گفتند «آنچه می‌خواستی به تو اِعطا شد»، جواب‌شان به هیچ رو مناسب نمی‌بود.

سگ سخن جو

 

 

 عجب.
ما اگر جای خدایان کذا و کذا بودیم
ماسک یک دلقک خنده بر لب را 

به سورن کیرکگارد بدبخت می دادیم و تف می کردیم به صورت کثیفش
 

۷۹۵۹   

سنگ سخنگو

فوندامنتالیسم اسلامی
چه شیعی و چه سنی
همشیره فاشیسم و نازیسم (فاشیسم آلمانی) است

فوندامنتالیسم اسلامی
فاشیسم فئودالی است
و
در خیلی جهات
هارتر و وحشی ترو خردستیزتر از فاشیسم است.
مثال:
یکی از نویسندگان بزرگ ایتالیا در زمان موسولینی
کمونیستی یهودی تبار بود.
موسولینی
او را دستگیر و به روستاهای ایتالیا تبعید کرده بود.

فوندامنتالیسم
هر کس که مظنون به کمونیست باشد،
در جا سرش را می برد
ضمنا قبل از قطع سر
چندان و چنان زجر و آزارش می دهد که
در ملأ عام توبه کند
و
به انکار وجود خورشید بپردازد
و یا
خودش را از مناره شهر به پایین پرتاب کند
و یا خودکشی کند.


۷۹۶۰   

سنگ سخنگو

مائو نماینده زحمتکشان است.

 اجامر جنقوری اسلامی نماینده اربابان فئودال است.
کلاس اکابر باید رفت و الفبای تفکر را باید آموخت.

۷۹۶۱   

سنگ سخنگو

آره.
نباتات
زبان خاص خود را دارند.
دیری است که علما
چیستایی اش را تحقیق می کنند.
زبان زنبورها و حیوانات را عمدتا کشف کرده اند.
زنبورها
فاصله کندو تا گلستان و محل دقیق گلستان را با حرکت دنبه خود
دقیقا به اطلاع زنبورهای دیگر می رسانند

ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر