۱۴۰۰ مرداد ۳۱, یکشنبه

درنگی در شعری از ناصر فرداد تحت عنوان «در وصف سپاه پاسداران» (۶)

  ما در زبان فارسی چندین و چند لورکا می‌شناسیم

 
ناصر فرداد

در وصف سپاه پاسداران

تقدیم به همۀ قربانیان شکنجه و تجاوز سپاه 

تحلیلی 

از

 میم حجری 

 
نیمی شکم و نیمی عورت اند
این وَلَدان سپاه ظلمت
با کپل های سپید و درشتشان،
مکتب آموختۀ حجره های آفتاب ندیده
زیر قبای کلفت ملایان.

در دهلیزهای سیاهِ جمجمه های فرتوت شان
چرک پَلَشت بیضه های درشت اسلام
جاری است

بر تخت های سوزان تسمه و شلاق شکنجه
از اشکهای شور و نالۀ تن های شکسته
جُنُب (محتلم شدن، خواب جماع دیدن) می شوند

معنی تحت اللفظی:

اعضای سپا پاسداران

در اثر شکنجه دگراندیشان،

تحریک جنسی می شوند.

 

شاعر

نقش سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی

را

در شکنجه اعضای جامعه

برجسته می کند.

کشف این حقیقت امر

فی نفسه

خدمت بزرگی است.

سؤال این است که چرا این نقش کثیف به پاسداران محول شده است؟

اکنون خیلی از همین پاسداران شکنجه گر

در تیمارستان های اروپا تحت معالجه روانی قرار دارند.

یعنی 

عذاب وجدان

به جنون شان کشیده است.

بخش دیگری از سپاه پاسداران پست های سفیر و کنسول و غیره در سیاست خارجی جهنم جماران دریافت کرده اند.

باز هم این سؤال مطرح می شود که چرا و به چه دلیل؟

مسئولیت سیاست خارجی

را

چرا باید به سپاهیان و شکنجه گران محول کرد؟

۲

بر تخت های سوزان تسمه و شلاق شکنجه
از اشکهای شور و نالۀ تن های شکسته
جُنُب (محتلم شدن، خواب جماع دیدن) می شوند

این تحلیل شاعر از تأثیرات روحی و روانی شکنجه بر شکنجه گر،

تحلیلی پسیکولوژیکی و رئالیستی ـ راسیونالیستی است.

رسیدن به این تحلیل

فی نفسه

کار آسانی نیست.

انسان

موجودی نیمه ناتورال ـ نیمه سوسیال (نیمه طبیعی و نیمه اجتماعی) است و همیشه خواهد بود.

شاید اگر نظامی راسیونال برقرار شود،

یعنی بشریت به کمونیسم بگذرد، 

در

دیالک تیک سوسیالیته ـ ناتورالیته (طبیعیت ـ اجتماعیت)

کفه ترازوی سوسیالیته سنگین تر شود.

در آن صورت 

انسان از آزار همنوع خود «جنب» نخواهد شد.

گرگ طبیعی درون

در آن صورت

تضعیف خواهد شد

و

تعقل

تقویت.


ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر