۱۴۰۰ مرداد ۲۳, شنبه

درنگی در شعری از ناصر فرداد تحت عنوان «در وصف سپاه پاسداران» (۵)

  ما در زبان فارسی چندین و چند لورکا می‌شناسیم

 
ناصر فرداد

در وصف سپاه پاسداران

تقدیم به همۀ قربانیان شکنجه و تجاوز سپاه 

تحلیلی 

از

 میم حجری 

۱

نیمی شکم و نیمی عورت اند
این وَلَدان سپاه ظلمت
با کپل های سپید و درشتشان،
مکتب آموختۀ حجره های آفتاب ندیده
زیر قبای کلفت ملایان.

 

این تصور و تصویر شاعر از اعضای سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی است.

این «تحلیل» شاعر

سرشته به تحقیر و حتی توهین است.

شاعر اعضای سپاه پاسداران

را

مشتی مفعول

تصور و تصویر می کند.

ما

هنوز تحلیلی از ماهیت طبقاتی اینها نخوانده ایم.

برای شاعر

اما

ماهیت طبقاتی افراد

فاقد اهمیت تعیین کننده است.

بینش شاعر 

بینشی مورالیستی (اخلاق گرایانه) است

و

نه

ماتریالیستی ـ دیالک تیکی.

 

شاعر دهها سال در قلب اروپا زندگی کرده است.

ولی از تاریخ و ادبیات و فلسفه اروپا

ظاهرا

چیزی کسب نکرده است.

مثال:

میلیون ها جوان آلمانی

عضور دار و دسته های فاشیستی بوده اند 

دکترینه شده اند

و

دست به جنایات وحشت انگیز زده اند.

آیا می توان گفت که همه از دم مفعول الدوله و یا فاحشة السلطنه بوده اند؟

ما

اگر نویسنده رئالیستی می داشتیم،

سیر و سرگذشت سپاهیان و بسیجیان و ساوامایی ها و ساواکی ها و غیره

بهتر منعکس می شد.


ما بخشی از اشعار حزب اللهی ها را

تحت عنوان « ایدئولوژی تشیع «سرخ» در آئینه شعر معاصر» مورد تأمل و تحلیل قرار داده ایم.

 

۲

در دهلیزهای سیاهِ جمجمه های فرتوت شان
چرک پَلَشت بیضه های درشت اسلام
جاری است

 

در جمجمه اعضای سپاه

چرک کثیف خایه های درشت اسلام جاری است.

این بدان معنی است که مغز این جماعت بسان کون شان

مورد تجاوز روحانیت قرار گرفته است.


شاعر 

بدین ترتیب

به

تحلیل سکسوئالیستی وجود و شعور اعضای جامعه می پردازد.

منظور شاعر در این بند شعر

مانی پولاسیون فکری اعضای سپاه توسط روحانیت است.


ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر