۱۴۰۰ مرداد ۳۱, یکشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۹۰)

 Datei:HannieSchaft1.jpg    

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند  

میم حجری


۸۱۸۳    

سنگ سخنگو

آن یار نکوی من بگرفت گلوی من
گفتا که چه می خواهی گفتم که همین خواهم
مولانای بلخی افغانی و رومی عثمانی



۸۱۸۴    

سنگ سخنگو

اسلام سیاسی از مفاهیم توخالی و خر رنگ کن امپریالیستی است.
طالبانیسم و خمینیسم فرم هایی از فوندامنتالیسم اسلامی اند که همشیره فاشیسم اند


۸۱۸۵    

سنگ سخنگو

هی سهیلا. 

تو هم در این واویلا هیزم به اجاق کوره های آدمسوزی می اندازی و خیال می کنی که داری شق القمر می کنی

۸۱۸۶    

سنگ سخنگو

وقتی طالبان برای بار اول قدرت را به دست گرفت وسایل ارتباط جمعی امپریالیسم اونها رو دانشجویانی که خواهان آزادی و استقلال بودند معرفی می کردند!
طالبان به قدرت رسید و سیاهی رو بر افغانستان حاکم کرد!
امروز هم همان "مدیا" از نوسازی و دگرگونی طالبان سخن می رانند و تشویق به "فرصت دادن" به آنها می کنند!
آیا شک دارید که طالبان امروز هم به تکرار حاکم کردن سیاهی خواهند پرداخت!؟
تجربه افغانستان بار دیگر بصورت دردآوری به همه آنها که به "خارجی" متکی هستند یادآوری کرد که امپریالیستها مدافع منافع ملی ما نخواهند بود و تنها به منافع سرمایه توجه دارند،
حالا فرقی ندارد کدام جناح حاکم باشد!
ای دستهای ما، بادا که شرمسار نمانیم!
حزب چپ


سگ سخن جو


موضع حزب چپ در این «روشنگری» چیست؟
حزب چپ
شرایط تاریخی ـ عینی را
خواه و ناخواه
و
آگاهانه و نا خود آگاه
از قلم می اندازد.

حمایت امپریالیسم و ارتجاع فئودالی ـ عربی ـ عجمی ـ اسلامی از طالبان
در شرایط وجود دو اردوگاه طبقاتی ـ فرماسیونی ـ اقتصادی در جهان بود.
طالبان فقط مورد حمایت امپریالیسم امریکا که نبود
هر عربی با چمدانی مملو از دلار به طالبان می پیوست
بن لادن فقط یکی از انها بود که از کلان خرپولان عربستان بود.
شعار همه مقابله با کمونیسم و مدافعه از اسلام فئودالی بود.

در حالیکه
انقلاب افغانستان
نه
انقلابی کمونیستی
بلکه انقلابی ضد فئودالی ویا دموکراتیک بود (ماهیتا مثل انقلاب سفید بود)
و
تحت رهبری حزب دموکراتیک بود.
افغانستان در عهد حجر بود.

همین جا ماهیت ارتجاعی بورژوازی واپسین آشکار می گردد که حتی مخالف انقلابات ضد فئودالی و متحد اشراف فئودال و روحانی است

حزب چپ نماینده کدام طبقه اجتماعی است؟

سال ۲۰۰۱
سال سرنگونی اردوگاه سوسیالیستی و سال پیروزی اردوگاه سرمایه داری است
هدف از حمله و طرد طالبان و اشغال افغانستان
چیز دیگری است.
یعنی محتوای به کلی دیگری دارد.
هدف امپریالیسم تسخیر و یا تخریب و تقسیم مناطق تحت نفوذ شوروی سابق بوده و است و خواهد بود:
دعاوی بهانه اند.
عراق وسوریه و سومالی و یمن و لیبی و لبنان و غیره
و به تعبیری حتی ط. جمکران
جزو مناطق تحت نفوذ شوروی بوده اند و هدف تسخیر مجدد آنها ست
حتی به قیمت تخریب و تقسیم آنها.
پس از ج. ج. دوم
همین تسخیر و تخریب و تقسیم صورت گرفت:
مناطق تحت نفوذ بریتانیا و ژاپن و فرانسه و اسپانیا و پرتقال و غیره
دست به دست شدند:
بخشی تحت نفوذ شوروی قرار گرفت و بخشی تحت نفوذ امریکا (دو سرکرده جدید جهان)

ضمنا
هر طبقه اجتماعی با حمایت متحد بین المللی اش به قدرت می رسد و یا سرنگون می گردد.
متحد جهانی طبقه حزب چپ کیست؟

۸۱۸۷    

سنگ سخنگو

تاریخ یک مفهوم فلسفی است.
به همان سان که جهاد یک مفهوم فقهی است.
مفاهیم تعریف دارند.
تعریف مفهوم تاریخ چیست؟


۸۱۸۸    

سنگ سخنگو

درنگی در دیالک تیک سخن ـ صاحب سخن ـ مستمع

سگ سخن جو

  میان سخن و صاحب سخن ـ مستمع
رابطه دیالک تیکی اوبژکت و سوبژکت برقرار است
و در این دیالک تیک
نقش تعیین کننده از ان اوبزکت (سخن) است
اگرچه سوبژکت (صاحب سخن و مستمع) هیچ واره نیست.

محتوای شناخت
در خود سخن
در اوبژکت شناخت
است و نه در صاحب سخن و یا مستمع.
به همان سان
که
خریت خر
در خود خر (اوبژکت و موضوع شناخا)
است و
نه
در خر چران و خرسوار و خر فروش و خرشناس.
(سوبژکت شناخت)

سخن
به شرطی سخن نامیده می شود
که
معنی داشته باشد.
بی اعتنا به منظور صاحب سخن و استنباط مستمع از سخن

۸۱۸۹    

سنگ سخنگو

تکرار نیست.
سؤال این است که چیست.
تاریخ در گذار مدام است.
در گذاری مستمر و مدام
از مسیری پر دست انداز

۸۱۹۰    

سنگ سخنگو

طالبان از آخوندهای ایران می آموزد.
حزب چپ

 
سگ سخن جو


آره.
ولی

 نه فقط از آخوندهای ایران
بلکه
به ویژه از شیوخ علاف و عیاش عرب در امارات

وجه مشترک طبقاتی طالبانیسم و خمینیسم
فئودالیسم است.
هر دو نماینده فئودالیسم اند.
هر دو مرتجعند.
یعنی
مصنوع و مخلوق محض امپریالیسم نیستند
طالبانیسم و خمینیسم
همشیره فاشیسم و میلیتاریسم (ژاپن) اند.
طالبانیسم و خمینیسم
فاشیسم فئودالیستی اند.
درست به همین دلیل
نه شرقی نه غربی اند
ضد سوسیالیستی و ضد امپریالیستی اند
ولی هر دو قابل استحاله به بورژوازی مرتجع واپسین اند.
مرز میان بورژوازی واپسین و اشراف برده دار و فئودال سیال است.

روحانیان شیعی
دیری است که بورژوا شده اند و خانواده های شان در ممالک امپریالیستیزندگی و حال می کنند
مناسبات تولیدی در جمکران
کاپیتالیستی است.

۸۱۹۱    

سنگ سخنگو


خنده دارترین قسمت رابین هود اونجاست که رابین هود و افرادش خودشونو به آب و آتیش میزنن تا *پدر تاک * رو از زندان آزاد کنن
پدر تاک میاد بیرون میگه:
دیدین بالاخره دعاهای من مستجاب شد...
*نگرانم این همه پزشکان دارن از خودگذشتگی میکنن بعد یه عده بگن فقط دعاهای ما مستجاب شد و کرونا دفع شد
نازنین


سگ سخن جو


کرونا
مثل طالبان است
از پنجره بیرون رانده می شود
از در دو باره به درون می آید.
واریانت پشت واریانت.

هراس از آن است که
کرونا
مثل طالبان ایران
کنه صفت بچسبد و جاخوش کند و دیگر نرود.

۸۱۹۲    

سنگ سخنگو

روزی دم یک روباه در حادثه‌ی قطع شد.
روباه های دیگر پرسیدند دم ات را چه شد؟
چون روباه جنساً مکار می‌باشد. گفت خودم قطع اش کردم.
گفتند چرا؟ این خو بسیار بد معلوم می‌شود.
روباه گفت نخیر. حالا خوب آزاد و سبک احساس راحتی میکنم وقتی راه می‌روم فکر می‌کنم که پرواز دارم.
یک روباه دیگر که بسیار ساده بود رفته دم خود را همچو تقلیدی قطع کرد. مگر از دست درد شدید و بد شکلی به عذاب شد.
رفت نزد روباه اولی و گفت توخو گفته بودی که سبک استم و احساس راحت می‌کنم من خو بسیار به عذاب استم.
گفت صدایته نکش اگرنی تمام روز روباه‌ها سر ما می‌خندند.
هر لحظه خوشی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود وگر نه تمام عمر مورد تمسخر دیگران خواهیم بود!
همان بود که تعداد دم بریده‌ها آنقدر زیاد شد که بعداً سر روباه های دم دار می‌خندیدند.
وقتی در یک جامعه افراد مفسد زیاد می‌شود.
باز سر افراد باشرف و عزت می‌خندند.
و گاهی هم او را دیوانه ‌می‌گویند.

۸۱۹۳    

سنگ سخنگو

 
علم به کجا خواهد رسید؟!
آیا زمانی می رسد که ادیان منسوخ شوند؟!
حریف


سگ سخن جو


علم فرمی از شعور و شناخت است.
دین هم فرم دیگری از شناخت و شعور است.
تفاوت هنر و اسطوره و دین و فلسفه با علم
در موضوع آنها و مفاهیم آنها ست.

مثال:
شیمی
یکی ازعلوم طبیعی و تجربی است که در طول تاریخ جامعه بشری رشد کرده است.
از الشیمی (کیمیاگری) به شیمی مدرن رسیده است و تا بشر هست، هر چه بیشتر رشد خواهد کرد.
مفاهیم شیمی از قبیل زیرند:
اکسیداسیون
احیا
اتم
الکترون
پروتون
مولکول
....

دین و مذهب
نتیجه نفی دیالک تیکی شناخت هنری و اساطیری (اسطوره ای، میتولوژیکی ) است.
نفی دیالک تیکی یعنی نقد و حذف جنبه های منفی و مرده چیز کهنه (شناخت هنری و اساطیری)
و
حفظ و توسعه و تکمیل جنبه های مثبت و حیاتمند کهنه.

اگر به قرآن نظر کنید
هم بقایای شناخت هنری را خواهید دید و هم بقایای شناخت اساطیری را.
بخش اعظم محتوای قرآن
قصه (آثار هنری) است.
بخشی از افکار قران از ناتورالیسم (اساطیر) زرتشتی و مانوی و غیره اند.

مفاهیم دین از قبیل زیرند:
نماز
روزه
حج
جهاد
خدا
وحی
ملک
جن
....

دین
نه توسط علم
بلکه توسط فلسفه
نفی دیالک تیکی شده است.
دین
دیگر فعلیت و معاصریت ندارد.
دینی که در طوایل فئودالی مطرح می شود
اصلا دین نیست.
اسباب عوامفریبی است.
خمینیسم و طالبانیسم و داعشیسم و غیره
بدترین جنایات را مرتکب شده اند که با روح مذهب و دین در تضاد اند.
دختربچه های توده زحمت را از خانه به زور و زر و تزویر بیرورن می کشند و به عنوان آلت سکس در اختیار لاشخورهای خود قرار می دهند که خر شوند و از روی جسد خود بگذرند و به بهشت واهی بروند و بیشتر کیف کنند.


۸۱۹۴    

سنگ سخنگو

قانون دیالک تیکی نفی نفی
در مورد همه چیز هستی از ذره تا کاینات معتبر است
هر دینی
بهتر از ادیان قبلی است.
مثال:
مسیحیت بهتر از یهودیت است.
چون مسیحیت نتیجه نفی دیالک تیکی یهودیت است.
اسلام هم بهتر از همه ادیان قبلی است:
چون نتیجه نفی دیالک تیکی یهودیت، مسیحیت ، زرتشتیت و غیره است.


۸۱۹۵    

سنگ سخنگو

ناصر آقاجری
در این مذهب (اسلام) هیچ پدیده ای فراتر از مذاهب دیگر وجود ندارد و متاسفانه از گات های زرتشت هم کم اطلاع دارید


سگ سخن جو


بحث در این کامنت
به
قانون دیالک تیکی نفی نفی
مربوط می شود و نه به اسلام و مذاهب دیگر

مثال:
جوجه هر مرغ و خروس
بهتر از مرغ و خروس (مادر و پدر) مربوطه است
توله هر جانور
و
فرزند هر مادر و پدر
هم
به همین سان.

برای اینکه رابطه «نو» با «کهنه»
مبتنی بر
دیالک تیک پیوست و گسست
است.
شما بیشک به عنوان فرزند
جوانب و جنبه های منفی و ارتجاعی و نامعاصر و مزاحم مادر و پدر خود را نقد و نفی و حذف کرده اید (گسست نسل نو با نسل کهنه)
و
ضمنا جوانب و جنبه های مثبت و حیاتمند و مفید و مترقی انها را حفظ کرده اید و توسعه داده اید.
همین نفی دیالک تیکی را فرزندان تان با شما خواهند کرد.
کریم در قرآن از این دیالک تیک خبر دارد
شرم مان باد اگر ما بی خبر باشیم:

انما اولادکم فتنه عدو لکم
توله های تان اسباب آزمایش مشا هستند
دشمنان (نافیان) شما هستند.
ما صدها آیه از قران را تحلل و منتشر کرده ایم
تحت عنوان قرآن کریم از دیدی دیگر

در نتیجه این نفی دیالک تیکی هر نسل جدید بهتر از نسل قبلی است.
به همین دلیل جامعه و طبیعت و تفکر
رو به توسعه و تکامل است.

این در مورد مذاهب هم صادق است.
اسلام در مقایسه با ادیان قبلی از نقطه نظرهایی بهتر از انها ست.
ما گات های زرتشت را اگر فرصت باشد، می توانیم تحلیل کنیم.
زرتشتیسم
احتمالا دینی ناتورالیستی بوده است.
یعنی به لحاظ بینشی عقب مانده تر از اسلام بوده است.
اسلام دینی جامعتی است.
اسلام بر خلاف مسیحیت و زرتشتیت و یهودیت
مذهبی یونیورسال و میلیتانت بوده است.
یهودیت

 دین خلق یهود است
دین محدودی است.

اسلام 

دینی یونیورسال است
دینی برای بشریت است.

مسیحیت
دین تسلیم و تمکین و رضا
است.
دینی برای توده برده بدبخت برای لیسیدن زخم خویش است.

اسلام 

دینی بر ضد توده برده
است.

دینی برای برده سازی بشریت است.
دین طبقه برده دار 

است.

به همین دلیل
دین مقاومت و مبارزه و قتل و کشتار و استثمار و استعمار و چپاول و تجاوز و غارت است.
اسلام

دین طبقه برده دار
برای برده سازی کل بشریت است.


۸۱۹۶    

سنگ سخنگو

فریب این جور عکس ها را نباید خورد.
حزب الله و داعش الله و طالبان فقط پا برهنه نیستند.
خیلی از این خرپول زاده ها
پلی میت
و
پلی بوی اند
با عینک و تفنگ و مخلفات
از سرتا پا تو دل برو اند.

۸۱۹۷    

سنگ سخنگو

ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ،
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ، ﺫﺍﺕ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺮﻧﺠﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ
ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﻋﺠﻮﻻﻧﻪ ﯼ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﺖ .
حریف


سگ سخن جو


گویند:
«سنگ لعل شود در مقام صبر»
آری
شود
ولیک به خون جگر شود.


خیلی ها عمر نوح می کنند
بدون اینکه به تمیز «هر» از «بر» نایل آیند.
شناخت ذات اشیاء و اشخاص پیشکش خود روزگار ذات نما و مات نما باد.

این اندرز حریف
عملا
دعوت به نادانی است.
نوعی عوامفریبی است

شناخت چیزی به چه معنی است؟
شناخت اشیاء و اشخاص چگونه میسر می شود؟

مثال:
حریفی ادعا میکند که شاه احمد مسعود
قهرمان ملت افغان بوده است.
حریف
از کجا می داند؟
روزگار
ذات شاه احمد مسعود را نشانش داده است؟

حریف حتی نمی داند که روزگار و ذات و ملت به چه معنی اند.
درد بی درمان افغانستان و ایران
این است که در این ممالک
هنوز ملت تشکیل نشده است.

حریف
ضمنا نمی داند که در صورت فقدان ملت
قهرمان ملی هم خرافه ای بیش نیست.

شناخت
نوعی کار است.
شناخت
کار فکری است.
شناخت اشیاء و اشخاص در اثر کار مادی وفکری روی آنها میسر می شود.

مثال:
برای شناخت ظاهر سیب
باید
شکل و شمایل و رنگ و بو و طعم سیب را بررسی کرد
و
برای شناخت ذات سیب
باید چاقو به دست گرفت
سیب را برید و ذاتش را دید و شناخت.

روزگار
اگر صد سال هم صبر کنی
نه ظاهر سیب را معلومت خواهد کرد و نه ذات سیب را.

۸۱۹۸    

سنگ سخنگو

عرشاد که به معنی ارشاد نیست.
عنگلاب که به معنی انقلاب نیست.
این مفاهیم معانی دیگری دارند.

۸۱۹۹    

سنگ سخنگو

اصلا این شما هستید که افکارتان منجمد شده و تحت تاثیر استعمار غربی قرار گرفته اید.
نمیخواهم طالبان را برائت بدهم اما اینکه در طول بیست سال جمهوریت و دموکراسی پرده عفت هزاران زن و دختر توسط حکام و ممثلین دموکراسی دریده شد به نظر شما آیا آن ستیزی نبود؟
به هزاران زن در سرک های کابل دنبال لقمه نانی تن فروشی میکردند زن ستیزی نبود؟
هزاران زن تنها در شهر کابل دنبال لقمه نانی در سر سرک ها با اطفال شان نشسته بودند زن ستیزی نبود؟
و غیره
عبدل


سگ سخن جو

 

 این منطق تق و لق عبدل
مبتنی بر متد بند تنبانی مقایسه است.
عبدل
اخلاق ستیزی امپریالیستی را با اخلاق ستیزی طالبانیستی (فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی)
مورد مقایسه قرار می دهد و به طرفداری عینی و عملی از اخلاق ستیزی طالبانیستی
می پردازد.

فلاکت فکری عبدل ها
اما
ناپیگیری حتی در زمینه متد بند تنبانی مقایسه است.
چون
عبدل می توانست اخلاق ستیزی طالبانیستی و امپریالیستی را
با اخلاق گرایی دموکراتیکی ـ انقلابی ـ خلقی هم مورد مقایسه قرار دهد.

تاریخ افغانستان که با طالبان شروع نمی شود.

قبل از طالبان و زباله های فئودالی ـ فوندامنتالیستی دیگر
افغانستان دیگری وجود داشته است که در خاورمیانه
رشگ انگیز بوده است
و
بر باد رفته است.
نفرین به باد باد
نفرین برآنکه رسم ستم را نهاد باد


۸۲۰۰    

سنگ سخنگو

عبادت هم اعتراف نظری و عملی به عبد (بنده و غلام و برده) بودن است

۸۲۰۱    

سنگ سخنگو

حیف است که چون کوزه بمانی خاموش
تا آنکه چه کس ترا کشد بر سر دوش
چون رود روان باش به طبع رفتار
برخیز و بیاشوب و بفرسای و بکوش
 نیما یوشیج
 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر