پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
II
خطوط اصلی اگزیستانسیالیسم
۱
· اگزیستانسیالیسم در پی تلاش های خود به این نتیجه نهائی می رسد که زندگی انسانی سرآغاز مرگ است:
· «مرگ نحوه ای از وجود است، که هستی (دازاین) انسانی به خود می گیرد، به محض این که هست می شود.»
· (هایدگر، «وجود و زمان»، ص ۲۴۵ )
۲
· «هستی یعنی ورود عروسواره به خانه داماد نیستی»
· (هایدگر، «متافیزیک به چه معنی است؟»، ص ۳۲ )
۳
· اگزیستانسیالیسم ـ بنا بر خصلت خود ـ هم در آغاز و هم در فرجام، آموزه ای عمیقا پسیمیستی (بدبینانه) و نیهلیستی است.
۴
· تأثیرات اگزیستانسیالیسم همگی در راستای انحلال کلیه مسئولیت های دسته جمعی، تار و مار ساختن هرگونه آرمان و ایدئال و نفی موازین و معییر (معیارهای) عینی عمل می کنند.
۵
· اگزیستانسیالیسم در پی اثبات این امر است که انسان ـ هم به مثابه موجود منفرد و هم به مثابه موجود نوعی ـ هرگونه تکیه گاه و سمتگیری و هرگونه پیوند با دیگران را، به ویژه هرگونه پیوند اجتماعی را از دست می دهد.
۶
کارل یاسپرس
(۱۸۸۳ ـ ۱۹۶۹)
روانکاو و فیلسوف آلمانی
نماینده فلسفه حیات که با اگزیستانسیالیسم سارتر تفاوت های جدی داشت.
موضوعات آثار فلسفی:
فلسفه مذهب
فلسفه روشنفکرانه
· یاسپرس این نظریه را در جمله زیر جمعبندی می کند:
· «من به مثابه من اجتماعی، دیگر خود من نیست.»
· (کارل یاسپرس، «فلسفه»، جلد دوم، ص ۳۰)
۷
· فونکسیون اجتماعی اگزیستانسیالیسم خصلت منفی دارد.
۸
· جنبش به اصطلاح اگزیستانسیالیستی آلمانی بود که عمدتا در سالهای ۳۰ محافل پهناوری از روشنفکران بورژوائی و خرده بورژوائی تحصیلکرده را به ماجراجوئی روشنفکرانه سوق داد، روند روی برگرداندن آنها از آرمان های انسانی اصیل کلاسیک بورژوائی را سرعت بخشید و بدین طریق برای پذیرش ایدئولوژی و پراتیک فاشیسم آلمانی نرم و آماده ساخت.
۹
· اگزیستانسیالیسم بعد از جنگ جهانی دوم، دقیقا همین نقش را در آلمان غربی بازی کرده و هنوز هم بازی می کند.
۱۰
· تصادفی نیست که نمایندگان برجسته اگزیستانسیالیسم از جمله هایدگر خادم سینه چاک فاشیسم آلمانی بوده اند و امروزه در خدمت سیاست جنگ اتمی آلمان غربی قرار دارند.
۱۱
· اگزیستانسیالیسم به اصطلاح فرانسوی برخلاف اگزیستانسیالیسم به اصطلاح آلمانی فقط تا حدودی خادم نیروهای سیاسی ارتجاعی بوده است:
· در حالیکه مارسل در اپوزیسیون علیه آموزه (تعلیمات) رسمی کاتولیکی قرار داشت، سارتر در مقاومت علیه فاشیسم آلمان شرکت کرد و بعدها در جنبش جهانی صلح فعال بوده است.
۱۲
· آنچه اگزیستانسیالیسم به مثابه «هستی»، «حیات» و «ماهیت انسانی» مطرح می کند، در واقع موقعیت نومیدانه بورژوائی در عصر گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم است.
۱۳
· در فلسفه معاصر بورژوائی، به ندرت جریان دیگری یافت می شود که با طرح مسائل خود بتواند همانند اگزیستانسیالیسم با هستی انسان بورژوائی در شرایط معین تاریخی ـ اجتماعی دمخور باشد.
۱۴
· «مسائل ابدی» مطروحه ازسوی اگزیستانسیالیسم چیزی جز انعکاس بحران سیستم اجتماعی امپریالیستی نیستند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر